روزنامه آفتاب یزد
1398/08/11
مسئله مدارس فرهنگ
فوادیان: مدارس فرهنگ را میتوان نمونه دولتی قلمداد کرد. این مدرسه اگرچه زیر نظر دولت است اما کاملا دولتی نیست ولی از طرفی هزینهای که از اولیا گرفته میشود در حد غیر انتفاعی نیست. درواقع این مدرسه ماهیت دولتی دارد. اما باید آن را بین دولتی و غیر انتفاعی بدانیم.در سالهای اول، حداد عادل در این مجموعه مدارس فرهنگ مدیریت مستقیم داشت. اما اینکه اکنون بگویند سهمی از این دبیرستانها دارند من اطلاعی ندارم و تصور هم نمیکنم
آفتاب یزد- گروه سیاسی: «من کلا از کسانی بودم که با مدارس غیر انتفاعی مخالفت میکردم، اما خودم جزو کسانی شدم که به عنوان موسس مدارس غیرانتفاعی درآمدم، چرا؟ به دلیل اینکه پسرم میخواست از رشته ریاضی به علوم انسانی برود، ما به دنبال یک مدرسه میگشتیم که نه از لحاظ درسی خوب باشد بلکه از نظر محیط سالم باشد، اما در تهران جایی پیدا نکردم باورتان میشود؟! به هر بچه ضعیف از همه جارانده است میگفتند بروید مدرسه علوم انسانی»
این اظهارنظر همسر حداد عادل طی این چند روز در شبکههای اجتماعی دست به دست میچرخد. گفتههایی که در این مدت واکنشهای متعددی دربرداشته است. واکنشهایی که عمدتا منفی بودند.
برخی از مردم و کاربران شبکههای اجتماعی نیز با استناد به این سخنان، باردیگر به فرهنگ آقازادگی اشاره کرده و بیان داشتند که دراین ویدئو طیبه ماهروزاده همسر حداد عادل، این فرهنگ را تا به جایی پیشبرده که به خاطر فرزندش مدرسهای غیرانتفاعی تاسیس میکند. اگرچه ماهروزاده بعد از واکنشهای اینچنینی نسبت به اظهاراتش درصدد برآمد تا این گفتهها را تصحیح کند و در جوابیهای در اینباره نوشت: «تاسیس دبیرستان فرهنگ بعداز فراغت فریدالدین (پسرحداد عادل و ماهروزاده) از دوره دبیرستان صورت گرفته و وی در این دبیرستان تحصیل نکرده است.اشاره به تحصیل وی صرفا به منظور بیان وضعیت نامطلوب رشته علوم انسانی در آن زمان بوده و این مطلب با دقت در صحبت اینجانب به روشنی قابل اثبات است. در برنامه به صراحت گفته شد که مدارس دولتی فرهنگ (که تعداد آنها در حال حاضر در حدود یکصد مدرسه تخمین زده میشود و باعث توسعه علوم انسانی شده است) هیچ ارتباطی با موسسه غیرانتفاعی فرهنگ ندارد.»
ماهروزاده اگرچه در این توضیحات به دنبال رفع و رجوع آن چیزی است که بیان داشته اما به نظر میرسد نتوانسته منتقدان را قانع کند.
>فراموشکاری؟
ماهروزاده اگرچه تاسیس مدرسه فرهنگ را به زمانی بعد از فراغت از تحصیل فرید الدین ارجاع میدهد اما این بخش از گفتههایش را نمیتواند انکار کند که بیان داشته زمانی متوجه وجود مشکل در حوزه آموزش و پرورش شده است که خواستهاند پسرشان را در مدرسه نام نویسی کنند و چون به مدرسه خوبی برخورد نکردند، تصمیم گرفتند تا دست به تاسیس مدرسه غیرانتفاعی بزنند. این در حالی است که غلامعلی حداد عادل از همان بدو پیروزی انقلاب اسلامی و چه بسا پیش از آن هم در حوزه آموزش وپرورش دستی بر آتش داشته، فعالیتهایی که از سال ۵۷ شکلی جدیتر و مدیریتی به خود گرفتند. حداد عادل در کنار همه مسئولیتهایی که داشته معاونت پژوهشی وزارت آموزش و پرورش را هم تجربه کرده است. او امروز علاوه بر عضویتش در مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و از تصمیم گیران اصلی آموزش و پرورش و از مولفان کتب درسی بوده است. حداد عادل را البته به ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم میتوان شناخت. اکنون پرسش اینجاست با چنین سابقهای در حوزه آموزش و پرورش چگونه است که همسر حداد عادل در نقش منتقد جریان آموزش و پرورش در این چهار دهه وارد شده و به نقد مدارس کشور میپردازد؟ از چه روی در حالی که حداد از همان ابتدای پیروزی انقلاب از مدیران آموزش و پرورشی کشور بوده، او و همسرش باید زمانی به ضعف سیستم آموزشی مدارس پی ببرند که نوبت به فرزندشان (فرید الدین) و ثبت نامش در مدرسهای برای علوم انسانی برسد؟
از طرفی هر چند بنا به جوابیه همسر حداد عادل، پسر او در مدرسه فرهنگ درس نخوانده است و این موضوع به سن او قد نداده، اما آیا از مدیریت موسسه آموزشی فرهنگ در سالهای بعد هم بینصیب بوده است؟
>مدارسی با نامهای مختلف
در طول این چنددهه به غیر از مدارس دولتی نامهای مختلف دیگری را هم شنیدهایم. مدارس هیئت امنایی یکی از آنهاست. در این سیستم به جای آنکه یک نفر به عنوان مدیر در یک مدرسه مشغول خدمت شود، یک گروه به عنوان مدیر و در قالب هیئت امنا وظیفه مدیریت مدارس را به عهده میگیرند و در بین این گروه یک رئیس انتخاب میشود و در واقع هیئت امنا خدمات مشورتی و مدیریتی به مدیر هیئت امنا ارائه میدهند.
مدارس تیزهوشان و همین طور مدارس نمونه دولتی اما یکی از دیگر اشکال مدارسی است که امروز البته حضور فرزندان در آن، در میان خانوادهها تبدیل به نوعی چشم و هم چشمی شده است. عدهای معتقدند جداسازی اینگونه مدارس به شکلی که در حال حاضر صورت گرفته در سطح کلان مورد تایید سند تحول بنیادین آموزش و پرورش نیست.
مدارس غیرانتفاعی یک نوع دیگر از مدارس کشور است که براساس قانون مجلس شورای اسلامی شکل گرفته و تاسیس شده است. قانون گذار به اینگونه مدارس اجازه داده که ساعات بیشتر به آموزش و انتقال مفاد و موارد درسی و برنامههای آموزش به دانش آموز بپردازد. مدارس غیرانتفاعی نیاز به سرمایه گذاری دارد که یا موسس هزینه میکند یا از طریق شهریه از دانش آموزان تامین و برای چرخاندن چرخ اینگونه مدارس هزینه میشود.
>حاشیههای همیشگی مدارس غیرانتفاعی
مدارس غیرانتفاعی مانند آنچه همسر حداد عادل از آن میگوید، اما همواره با حواشی و موافقان و مخالفانی همراه بوده است. سالها پیش طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مدارسی که به نوعی غیر انتفاعی محسوب میشدند منحل شدند و مصوبه دولتی شدن مدارس ملی و خصوصی در دستور کار مدیران دولتی قرار گرفت و شورای عالی انقلاب فرهنگی با استناد به اصل ۳۰ قانون اساسی، مدارس ملی و غیرانتفاعی را دولتی اعلام کرد و بر اساس مصوبه ۱ تیر ماه ۱۳۵۹ تمام مدارس ایران نام دولتی بر خود گرفتند.دلیل اصلی این رویکرد هم این بود که سیستم جدید تلاش داشت تا با این کار اساس آموزش در تمام مقاطع تحصیلی را فقط بر عهده افرادی بگذارد که مورد اعتماد دولت جمهوری اسلامی بودند و دولت مرکزی تربیت نیروی آینده و مورد نیاز خود را به دست آنها بسپرد. اما پس از ۱۰ سال، با مصوبهای باردیگر پای مدارس غیرانتفاعی به کشور باز شد. آن هم با این هدف که چون با توجه به افزایش بی رویه جمعیت، دولت نمیتوانست پاسخگوی تحصیل و تامین هزینههای همه دانشآموزان باشد از همینرو از این طریق تلاش کرد تا بخش خصوصی را وارد مدارس کند و باری از دوش هزینههای دولت بردارد. اما عدهای این اقدام را بازشدن فصلی برای کسب و کار در حوزه آموزش تلقی میکردند و نه تعلیم و تعلم.
>درباره دبیرستانهای فرهنگ
موضوع دبیرستان یا مدارس فرهنگ نخستین بار درسال ۹۴ رسانهای شدند. زمانی که درخبری اینگونه تلقی شد که از این پس دانش آموزان رشتههای علوم انسانی باید در این مدارس (فرهنگ)درس بخوانند.
اما مدارس فرهنگ، نام مدارس غیردولتی غلامعلی حدادعادل، ریاست بنیاد سعدی، را تداعی میکرد. همان مدارسی که تنها مدارسی در کشور بودند که بهطور تخصصی به تدریس علوم انسانی میپرداختند. مدارس غیرانتفاعی حدادعادل با دوشعبه دخترانه و پسرانه جای خود را باز کرده و اکنون هم فعالیتهای مجتمع آموزشی فرهنگ تحت عنوان مدارس غیر انتفاعی فرهنگ، شامل حال دبستان و پیش دبستانی هم میشود.
در همان سال ۹۴ البته دبیرکل شورایعالی آموزشوپرورش وقت درگفتوگویی پیرامون این شائبات اعلام داشت: «آن مدارسی که بهصورت مستقل به تدریس علوم انسانی میپردازند، مدارس فرهنگ نام دارند و مصوب شورایعالی آموزشوپرورش هستند. بر حسب تصادف، آقای حدادعادل مدارسی غیرانتفاعی دارند که فرهنگ نام دارند. انعکاس خبر اینگونه بود که انگار قرار است آموزشوپرورش تدریس علوم انسانی را تعطیل کند و صرفا به دست مدارس آقای حداد عادل بدهد؛ اما اصلا ماجرا این نبود و انعکاس غلط خبر، این شائبه را در اذهان پیش آورده بود و این فقط یک تشابه اسمی بود».
وی در ادامه سخنان خود با تاکید بر اینکه آموزشو پرورش در تلاش است دانشآموزان را به علوم انسانی علاقهمند کند، گفته بود: «این خبر، بد منتقل شده بود و من اعلام میکنم علاوه بر مدارس عادی، که مانند گذشته به تدریس علوم انسانی خواهند پرداخت، مدارس فرهنگ نیز در شهر تهران وجود دارند که بهصورت اختصاصی و انحصاری به تدریس علوم انسانی میپردازند و سعی میکنند دانشآموزان علاقهمند و پرتلاش را در رشته علوم انسانی به خود جذب کنند»
اما بعد از این هم ضد و نقیض گوییها ادامه داشت. چرا که برخی دبیرستانهای فرهنگ را دولتی اعلام میکردند، عدهای غیرانتفاعی، برخی آن را کاملا جدای از سازو کارهای مدارس فرهنگ حداد عادل تحت عنوان موسسه غیرانتفاعی فرهنگ ارزیابی میکردند و عدهای معتقدبودند که ردپای عادل را باید درآن دید. اگر چه همسر حداد عادل در جوابیهاش -نسبت به اظهارات خود که در آن دلیل تاسیس مدارس غیرانتفاعی فرهنگ را فرزندش دانسته بود- نوشته است: «مدارس دولتی فرهنگ (که تعداد آنها در حال حاضر در حدود یکصد مدرسه تخمین زده میشود و باعث توسعه علوم انسانی شده است) هیچ ارتباطی با موسسه غیرانتفاعی فرهنگ ندارد.» اما آیا واقعا همه چیز همینطوری است و ازسویی دبیرستانهای فرهنگ را باید آنطور که ماهورزاده میگوید کاملا دولتی ارزیابی کرد؟ و اینکه موسسه غیر انتفاعی فرهنگ و مدارس دولتی فرهنگ اصلا به هم ارتباطی ندارند؟
>ماجرای مدرسه فرهنگ چیست؟
در سال ۱۳۸۱ تعداد ۴ باب مدرسه تحت عنوان «دبیرستان فرهنگ» به منظور بهبود شرایط اجرای رشته ادبیات و علوم انسانی در شهر تهران بهصورت آزمایشی تاسیس شد، پس از گذشت سه سال ازفعالیت این مدارس در سال ۱۳۸۳ همزمان با دولت هشتم شورای عالی آموزش و پرورش با ارزیابی و تائید کار آمدی آموزشی، پژوهشی و پرورشی آنها در مقایسه با سایر مدارس مجری رشته ادبیات و علوم انسانی، آئین نامه تاسیس دبیرستان فرهنگ را تصویب و به سراسر کشور ابلاغ نمود. مدارسی که گفته میشد دولتی هستند.
از سویی دیگر این در حالی است که مجتمع آموزشی فرهنگ با بیش از بیست سال حضور در امر آموزش و تربیت دینی، از سال ۱۳۹۰ حتی اقدام به تاسیس پیش دبستانی و دبستان نموده و پذیرای دانش آموزان مقطع دبستان و پیشدبستانی زیر نظر حداد عادل به فعالیتهایش ادامه میدهد. مدارسی که بنابه گزارش مهرماه سال گذشته روزنامه فرهیختگان، ۲۵ میلیون تومان شهریه سالانه شان است!
این سطح از نزدیکی اسامی این مدارس و این دبیرستانها باعث شد تا تلاش کنیم بیشتر درباره دبیرستان فرهنگ بخواهیم بدانیم. مهیار فوادیان مشاور تحصیلی که درمورد این دبیرستانها به دانش آموزان نیز اطلاعات میدهد، درباره دولتی بودن یا نبودن و مالکیت دبیرستانهای فرهنگ به آفتاب یزد میگوید: مدارس فرهنگ را میتوان نمونه دولتی قلمداد کرد. سطح این مدارس نیز متوسط به بالاست. واقعیت این است که دقیق اطلاع ندارم که مالکیت اصلی این مدرسه در حال حاضر به چه کسی برمی گردد اما مدرسه به صورت هیئت امنایی اداره میشود.
وی اضافه میکند: این مدرسه اگرچه زیر نظر دولت است اما کاملا دولتی نیست ولی از طرفی هزینهای که از اولیا گرفته میشود در حد غیر انتفاعی نیست. درواقع این مدرسه ماهیت دولتی دارد. اما باید آن را بین دولتی و غیر انتفاعی بدانیم.
فوادیان درباره نحوه ثبت نام دانش آموزان دراین دبیرستانهامی گوید: نحوه پذیرش دانش آموز در دبیرستان فرهنگ از طریق آزمون ورودی است و دانش آموزانی که برای پایه دهم ثبت نام میکنند باید خود را برای آزمون ورودی آماده کرده و در صورت قبولی در آزمون در مدرسه ثبت نام کنند.ثبت نام در دبیرستان فرهنگ در شهر تهران نیز بر اساس قبولی در آزمون ورودی است و متقاضیان ثبت نام در مقطع دهم در این دبیرستانها باید در آزمون ورودی پذیرفته شوند. هرچند باید معدل حداقل ۱۷ را برای آزمون داشته باشند.
فوادیان میگوید: مطمئنا مدارس دولتی به غیر از دبیرستانهای فرهنگ هستند که شما میتوانید بدون هیچ هزینهای در آن علوم انسانی بخوانید.
این کارشناس میگوید: دبیرستانهای فرهنگ با سیستم کلی زنجیرهای شکل گرفتند. این مدارس ابتدا با ۴،۵ مدرسه آغاز به کارکرده و اکنون گسترش پیدا کردهاند. در حال حاضر هم این مدارس در شهرستانها کیفیت بهتری دارند اما در تهران جایگزینهای بهتری برای متقاضیان علوم انسانی میتوان یافت چرا که نسبت به گذشته دچار افت شدهاند.
فوادیان اضافه میکند: در حال حاضر مدرسه هیئت امنایی است. اما هیئت امنایی به این معنی نیست که یک مدرسهای به صورت هیئت امنایی دارد اداره میشود به این معناست که ساختمان و پایه ساختمان دولتی است، اما هزینههای کلاسها را اولیا میدهند. دولت هیچ نفعی دراین مدارس ندارد و هزینههای آن را خود اولیا میدهند. این دبیرستانها از پایه دهم به بعد هستند و دبستان هم ندارند.
این کارشناس درباره اینکه آیا این دبیرستانها کاملا متفاوت با مجموعه حداد عادل است، میگوید: در سالهای اول، حداد عادل در این مجموعه مدارس فرهنگ مدیریت مستقیم داشت. اما اینکه اکنون بگویند سهمی از این دبیرستانها دارند من اطلاعی ندارم و تصور هم نمیکنم. اما از سویی ممکن است اکنون مدارس یا موسسات دیگری با همین نام فرهنگ باشند که زیر نظر مستقیم خود ایشان و با هزینه شخصیاش باشد.
>چرا به فکر همان مدارس دولتی نبودید؟
به دور از اینکه دبیرستانهای فرهنگ را باید شامل مجموع مدارس مرتبط و غیرانتفاعی با حداد عادل بدانیم یا نه، نکتهای که خانواده حداد عادل در باره مدارس غیر انتفاعی یا مجموعه فرهنگ باید به آن توجه کنند این است که شاید زمانی که با مشکل ثبت نام فرزندشان در مدارس کشور مواجه شدند، چاره بهتر به جای تاسیس مدارس غیر انتفاعی یا مجتمعهای آموزشی دراین زمینه -که اکنون از کیفیت خود این نهادها هم کاسته شده – این بود که فکری برای بهبود همان شرایط مدارس دولتی برای استفاده رایگان عموم دانش آموزان علوم انسانی انجام میدادند.
سایر اخبار این روزنامه
استعفای وزیر ژاپن به دلیل اهدای سیبزمینی به طرفداران
چرا خیانت به پاره تنتان؟
سازمان امور مالیاتی پیشنهادش را پس گرفت؟
دستهای نامرئی در بورس به دنبال چه هستند؟
استراتژی «خودکشی» به جای «تیرباران» دموکراتها
مسئله مدارس فرهنگ
شبکه برق عراق به شبکه برق ایران متصل شد
شش ضلعی انتخابات مجلس!
میراث اعظم
جادهها و جان انسانها
اعظم طالقانی و قدرت سیاسی
لشگر آشنا
قطعنامه ابزاری
کهکشانیها
اخذ مالیات از نهادهای غیر دولتی