ماجرای کتاب، در دایره مینا

احسان سالمی: «آژانس ادبی» برای اغلب مخاطبان ایرانی ترکیبی تقریبا نامانوس به شمار می‌آید؛ ترکیبی که هر چند از حدود 17 سال پیش به شکل رسمی وارد ایران شد اما به دلایل مختلف از جمله اینکه هنوز هویت آژانس‌های ادبی از جانب نهادهای رسمی بویژه وزارت ارشاد به رسمیت شناخته نشده، چندان جدی گرفته نشده است. «دایره مینا» اتفاقی تازه در این زمینه است که توسط چند نفر از فعالان حوزه نشر مدتی است کارش را آغاز کرده؛ آژانسی که تجربه حضور در رویدادهایی بین‌المللی همچون نمایشگاه کتاب باکو و نمایشگاه کتاب بلگراد را دارد. به همین بهانه سراغ «آیت معروفی» مدیر بخش محتوایی آژانس ادبی «دایره مینا» رفتیم و درباره فراز و نشیب‌های راه‌‌اندازی آژانس ادبی در ایران و اتفاقات مرتبط با آن گفت‌وگو کردیم. معروفی در این‌ گفت‌وگو اطلاعات جالبی در ارتباط با فعالیت آژانس‌های ادبی در ایران و دیگر نقاط جهان ارائه کرده است که خواندن آن شما را با وجوه تازه‌ای از فعالیت‌های اقتصادی در صنعت نشر آشنا می‌کند.   * راه‌اندازی آژانس «دایره مینا» با چه دغدغه‌ و ایده‌ای بود؟ آژانس ادبی دایره‌ مینا 3 بنیانگذار دارد؛ من، احمد ذوعلم و علی عرب‌زاده. هر سه ما نزدیک به ۱۲ سال در زمینه‌ کتاب فعالیت داشته‌ایم؛ تجربه‌ مشترک دیگری که ما 3 نفر داشتیم، داشتن روابط بین‌الملل در حوزه‌ کتاب بود. من و علی عرب‌زاده در شرکتی کار می‌کردیم که نماینده‌ منطقه‌ای ناشران بزرگ آموزشی جهان بود. احمد ذوعلم هم تجربه‌ حضور در نمایشگاه‌های بین‌المللی را داشت. برقراری ارتباط با ناشران بین‌المللی و بازیگران بزرگ این بازار جهانی هم برای ما جذاب و هم توأم با یادگیری بود. تصور ما این بود اگر بتوانیم در زمینه‌ محتوای فارسی با یک برنامه مشخص وارد شویم حتما می‌توانیم از ظرفیت عرضه‌ این محتوا بخوبی استفاده کنیم. حتما می‌دانید که بازار محتوا نسبت به بازار کتاب، بزرگ‌تر است. ما در برنامه‌ریزی‌مان تصمیم گرفتیم کار را ابتدا از حوزه کتاب شروع کنیم و بعد به سایر حوزه‌های محتوایی ورود کنیم. چشم‌انداز ما به طور کلی بازار محتواست؛ موسیقی، فیلم، انیمیشن و هرگونه محتوایی که در داخل کشور تولید می‌شود. این پس‌زمینه از فعالیت و تجربه‌، هر سه ما را به سمت طراحی کسب‌و‌کاری در حوزه‌ محتوا و در تعامل با بازیگران بین‌المللی برد.   * چشم‌انداز دایره مینا برای چه مدتی تدوین شده و از چه زمانی علاوه بر بازار کتاب، در حوزه‌های دیگر فرهنگی هم ورود می‌کند؟ ما سعی کردیم از چگال‌ترین بخش از تجربه و تخصص خودمان که همان حوزه کتاب بود، آغاز کنیم تا اول به خودمان و بعد به مخاطبان و از آن مهم‌تر به سرمایه‌گذارها نشان دهیم توانایی انجام این کار را داریم. ما تجربه‌ کار در زمینه‌های دیگر محتوایی را داشتیم اما به هر حال وقتی به بازار جدیدی وارد شویم، در کنار مطالعات و شناختی که از آن بازار به دست می‌آوریم، از متخصصان آن حوزه بیشترین استفاده را می‌کنیم. ما یک برنامه 18 ماهه داریم که در پایان آن باید چرخه کار در بازار کتاب را کامل کرده و قدم‌های اولیه برای کار در یک حوزه دیگر را برداشته باشیم.   * یکی از کارکردهای آژانس بحث پیدا کردن بهترین ناشر برای اثر جدید یک نویسنده و البته جریان‌سازی رسانه‌ای و تبلیغاتی برای یک کتاب در زمان انتشار آن و به طور کلی مدیریت فرآیند پس از تولید یک اثر است؛ شما علاوه بر بازار خارج از کشور، چقدر به بازار داخلی کتاب توجه دارید؟   کار اصلی آژانس‌ها در همه کشورهای جهان این است که بین تولیدکننده محتوا و هر‌گونه منتشرکننده قرار می‌گیرند. آژانس‌ها در دنیا علاوه بر اینکه برای شما ناشری به زبان اصلی‌تان پیدا می‌کنند، در زبان‌های خارجی هم برای اثر شما ناشر، اقتباس‌کننده، تهیه‌کننده‌ سینمایی و... پیدا می‌کنند. در ایران به‌طور سنتی فضا به این شکل است که تولیدکننده محتوا با منتشر‌کننده آن به‌طور مستقیم در ارتباط‌ است. اما اگر نظر من را بخواهید، به نظرم فضای کار آژانس‌ها در داخل نیز کم‌کم و با گسترده‌تر شدن بازار تولید محتوا و ارزشمندتر شدن این بازار، ایجاد می‌شود. کما اینکه ما در همین مدت کوتاه فعالیت‌مان، پیشنهادهایی از سوی برخی نویسندگان دریافت کردیم ولی بنا به ملاحظه‌هایی که فعلا داریم، برای ورود به این حوزه با طمانینه حرکت می‌کنیم. اما درباره‌ تبلیغ و ترویج کتاب که فرمودید، برخی آژانس‌ها در دنیا فعالیت تبلیغاتی هم برای محتوا انجام می‌دهند؛ یعنی مثلا نه تنها ناشر را برای آن تولید‌کننده محتوا پیدا می‌کنند، بلکه حتی تور امضای کتاب، کمپین تبلیغات شهری، معرفی در پادکست‌های معروف همان حوزه و... را هم طراحی و مدیریت می‌کنند. این‌ فعالیت‌ها هم در ایران چشمگیر نیست. در صورتی‌که تجربه‌ کمپین‌های «کتاب و زندگی» و تیزرهای کتابی که در چند سال اخیر ساخته شده، نشان می‌دهد این فعالیت‌ها به فروش کتاب کمک می‌کند و اعدادی را که برای ناشران تا قبل از این فعالیت‌های تبلیغی دست‌ نیافتنی بود، باورپذیر کرده است. آژانس «دایره‌ مینا» همین الان هم برنامه‌ریزی برای تبلیغ کتاب را انجام می‌دهد ولی به دلیل تمرکز بر بازار خارجی، این برنامه‌ریزی را تا حد زیادی مختص کتاب‌هایی کرده که یک طرف خارجی به عنوان ناشر، آن را خریده است.    * در حال حاضر چند آژانس ادبی فعال در داخل کشور داریم؛ این سوال را از این نظر می‌پرسم که می‌خواهم بدانم این کار چقدر در ایران شناخته شده است؟ 4 آژانس؛ آژانس ادبی «کیا»، «تماس»، «پل» و «دایره مینا» که ما هستیم. البته سابقه فعالیت آژانس‌ها در ایران حدود 17 تا 18 سال می‌شود، منتها تعدادی از این آژانس‌ها تعطیل شده‌اند؛ مثلا آژانس ادبی غزال، آژانس ادبی حوا و... تعطیل شده‌اند.   * دلیل این تعطیلی‌ها بیشتر به خاطر مشکلات مالی بوده یا اینکه چون هنوز فضای کار آنها در داخل کشور ناشناخته بوده، نتوانستند در این فضا دوام بیاورند؟ عوامل متعددی در این زمینه موثر بوده؛ از مسائل مالی گرفته تا عدم شناخت بازار از چنین فعالیتی. خیلی مهم است که بازار ظرفیت و پذیرش لازم برای ورود بازیگران را داشته باشد. اگر نظر من را بخواهید می‌گویم کمترین اثر تلاش آژانس‌هایی مثل غزال و حوا و... بالغ شدن بازار و به وجود آمدن فرصت ورود برای ما بوده است و ما همیشه قدردان این تلاش هستیم.    * بعضی ناشران بزرگ و سرشناس مثل «سوره مهر» خودشان وارد فضای رایزنی با ناشران بین‌المللی برای انتشار نسخه ترجمه آثارشان می‌شوند؛ آنها هم چارچوبی همچون چارچوب فعالیت آژانس‌ها دارند؟ بله! گذشته از چارچوب فعالیت آژانس‌های ادبی، 2 گروه دیگر هم فعالیتی مشابه این دارند. یکسری ناشران بزرگ هستند که خودشان «رایت منیجر» دارند که ناشرانی همچون «سوره مهر» یا «کانون پرورش فکری» و «افق» از جمله‌ آنها هستند. البته واضح است که رایت منیجرها فقط برای محتوای نشر خودشان بازاریابی می‌کنند و فقط برای نشر خودشان محتوا می‌خرند. یک مدل دیگر در این حوزه، آدم‌های فرهنگی هستند که به واسطه کار و ارتباطات‌شان، کاری شبیه آژانس را انجام داده‌اند اما نه با آن نظم و مدل کسب‌وکاری که آژانس‌های ادبی دارند. به نظر من با شکوفاتر شدن فعالیت آژانس‌ها مزیت استفاده از آژانس برای ناشران بزرگ نیز به حدی می‌رسد که عمده‌ فعالیت حوزه‌ بین‌الملل خودشان را برون‌سپاری کنند و به یک آژانس به صورت اختصاصی بسپارند.   * نهادهای دولتی از جمله وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چگونه می‌توانند از فعالیت آژانس‌ها حمایت کنند؟ یکی از مشکلات اصلی ما این است که از نظر قانونگذار اساسا مشخص نیست «آژانس ادبی» چیست! اصلی‌ترین کاری که ارشاد می‌تواند انجام دهد این است که محمل قانونی فعالیت آژانس‌های ادبی را فراهم کند. البته من شنیده‌ام اخیرا کارهایی در وزارت ارشاد در حال انجام و زیرساخت‌های قانونی لازم برای فعالیت‌ آژانس‌ها در حال طراحی است.   * آژانس‌ ادبی شما تا امروز امتیاز انتشار چه کتاب‌هایی را به طرف خارجی فروخته است؟ آژانس ادبی دایره مینا در این مدت 3 ماهه بالغ بر 30 درخواست از طرف خارجی برای محتوای ایرانی داشته است. به تعدادی از این درخواست‌ها پاسخ داده شده و در مرحله‌ گرفتن نظر ناشر خارجی هستیم. برای تعدادی از درخواست‌ها هم در حال پیدا کردن پیشنهاد مناسب هستیم. تصورم این است تا ۳‌ماه دیگر این فرآیند تکمیل می‌شود. *** [احترام داوطلبانه به قانون کپی‌رایت] * اقتضائات کار کردن با طرف خارجی قطعا با شرایط و اقتضائات کار کردن با طرف داخلی فرق دارد. بحث قانون کپی‌رایت در خارج از ایران وجود دارد ولی در ایران اینگونه نیست یا مواردی از این دست که شرایط داخل کشور را با خارج از ایران متفاوت می‌کند؛ شما چگونه خودتان را با این شرایط مطابقت می‌دهید؟  درست است که نبود قانون کپی‌رایت در ایران لطمه بزرگی به ماهیت این فعالیت اقتصادی می‌زند ولی به واسطه فعالیت آژانس‌های ادبی که پیش از ما در این حوزه کار می‌کردند، طرف‌های خارجی موضع طرف ایرانی را می‌شناسند. بسیاری از ناشران ایرانی‌ یا آژانس‌هایی که با طرف خارجی در حال کار کردن هستند، از همان ابتدا به آنها اعلام می‌کنند می‌دانید که قانون کپی‌رایت در کشور ما رعایت نمی‌شود ولی ما دوست داریم به شکل داوطلبانه به این قانون احترام بگذاریم. خریدار خارجی هم با فهم وضعیت داخلی ما پیشنهادات متفاوتی به ناشران ایرانی می‌دهد؛ در مواردی داوطلبانه و رایگان محتوای خودش را در اختیار قرار می‌دهد، در بسیاری موارد هم با بهای خیلی کمی و در بعضی موارد نیز به صورت تبادلی در قبال گرفتن یک محتوا، محتوای مورد نیاز ناشر ایرانی را در اختیارش قرار می‌دهد. البته نکته دیگر این است که به‌طور کلی در فضای بازار نشر، ناشران در سراسر دنیا با هم تعامل دارند و با شرایطی که ایرانی‌ها دارند معمولا کنار می‌آیند. برای مثال ما در نمایشگاه کتاب بلگراد که بودیم، از یکی از ناشران خارجی پرسیدم شما برای انتشار کتاب‌های‌تان در کشورهای اسلامی مشکلی هم داشته‌اید؟ او گفت: «بله! من وقتی یکی از کتاب‌هایم را به یکی از کشورهای اسلامی فروختم، به من گفتند باید تغییراتی در تصویرگری این کتاب انجام شود و من با آغوش باز پذیرفتم. خود تصویرگر، فریم‌هایی را که می‌خواست پوشش بچه‌ها در آنها تغییر کند تغییر داد و به ناشر عربی برای انتشار در آن کشور سپرد.» اینگونه تعامل‌ها به صورت معمول وجود دارد.