چرایی عمیق‌تر شدن فاصله دولت و مردم

 
 
 
 


دولت در يک اقدام بي‌سابقه قيمت بنزين را افزايش داد و حالا اين سوال در ميان مردم و صاحب نظران وجود دارد که بسته‌هاي معيشتي 50 هزار توماني در يک‌ماه، تا چه اندازه مي‌تواند بر زندگي 60 ميليون ايراني که با فقر و تورم دست و پنجه نرم مي‌کنند، تاثيرگذار باشد؟ چندي پيش اعلام شد که يک خانوار چهار نفره در کلانشهرها بايد ماهانه هشت ميليون تومان درآمد داشته باشند تا نيازهاي روزمره‌ زندگي‌شان تامين شود، ما اگر 50 درصد اين درآمد را هم در نظر بگيريم، بسته‌هاي معيشتي ماهانه 200 هزار تومان به خانوار چهار نفره به بالا تا چه اندازه مي‌تواند در زندگي آنها تاثيرگذار باشد؟ اين در شرايطي است که مردم از دولت تدبير و اميد انتظار دارند که مشکلات زندگي‌شان هر روز کاهش پيدا کند، اما نهايت تدبير دولت سبد معيشتي 50 هزار توماني به‌عنوان ابزاري براي ساکت نگاه داشتن قشر ضعيف جامعه است. مسئولان ذي‌ربط اعلام کرده‌اند که گراني بنزين تاثيري بر افزايش قيمت بازار حداقل تا پايان امسال نمي‌گذارد، اما هر فردي که الفباي اقتصادي را بداند، متوجه خواهد شد که گراني بنزين به‌عنوان يک کالاي استراتژيک، بر اقلام ديگر زندگي نيز تاثيرگذار خواهد بود و اين زندگي مردم را سخت و دشوارتر از گذشته خواهد کرد. بر فرض محال دولت توانست تا پايان سال مانع از گراني شود و بازار را کنترل نمايد، آن زمان مردم بايد منتظر باشند با ورود به سال 99 موج گراني از راه برسد و بر گراني‌هاي لجام گسيخته دو سال افزوده شود. چرا دولتمردان ما به ميان مردم نمي‌‌آيند و مشکلات آنها را نمي‌بينند. امروزه دهک‌هاي درآمدي معناي خود را از دست داده‌اند و همه امکانات زندگي در اختيار جمعيتي کوچک است و اکثريت مردم محتاج بسته حمايتي دولت شده‌ا‌ند. وقتي دولت اعلام مي‌کند که مي‌خواهد به 60 ميليون نفر کمک معيشتي پرداخت نمايد يعني طبقه متوسط جامعه از بين رفته و به طبقه فقير تبديل شده است. همان‌طور که در اعتراضات اخير شاهد بوديم که ناآرامي‌ها در مناطق محروم و حاشيه‌هاي شهرها رخ مي‌داد و مثلا بالاي شهر تهران در سکوت کامل بسر مي‌برد. چرا دولت پيام اين اعتراضات را نشنيد؟ جوان 15 ساله معترض مي‌خواهد صدايش را به گوش مسئولان برساند که براي آينده او تدبيري انديشيده شود. همين موضوع فاصله ملت و دولت را به حداکثر خود مي‌رساند. همه ما قبول داريم که دشمنان نظام و انقلاب دنبال فرصت هستند که به اين کشور لطمه وارد نمايند، چرا بايد با اقدامات نسنجيده‌مان بهانه به دست‌شان ‌دهيم. قشر ضعيف و فقير جامعه با اين اعتراضات که رنگ و بوي سياسي به خود گرفت مي‌خواست اعلام کند که زندگي برايشان سخت شده و اگر به حرف‌هاي آنها توجه نکنيم اعتراضات بعدي فاجعه بارتر خواهد شد. رئيس‌جمهوري که با شعار تدبير به ميدان آمد چطور براي معيشت مردم تدبيري ندارد. همه ما قبول داريم که کيسه دولت خالي است، ولي مردم نبايد به اين نتيجه برسند که دولتي که 24 ميليون راي را پشتوانه خود دارد، وضعيت آنها را درک نمي‌کند. اين اقدامات هوشمندانه نيست و باعث مي‌شود مردم اعتمادشان را به دولت در آستانه انتخابات از دست بدهند. عدم اعتماد به دولت مي‌تواند به ريزش سرمايه‌هاي اجتماعي و دلسردي مردم منجر شود و اين يک واقعيت است که سرمايه اجتماعي در کشور ما به نقطه صفر رسيده است.