باز خودکشی

مجید ابهری‪-‬ از نگاه رفتارشناسی خودکشی یعنی مرگ خودخواهانه یا دگرخواهانه که بر مبنای آن فرد، به طور عمدی و آگاهانه، رشته عمر خود را پاره می‌کند. خودکشی خودخواهانه و دگرخواهانه نتیجه مشابهی داشته و هر دو نوع منجر به پایان اختیاری زندگی می‌گردد. اما انتخاب وسیله خودکشی نشان دهنده شرایط روحی فرد هنگام چنین تصمیم‌گیری می‌باشد. یعنی هر چه قدر ظاهر خودکشی خشن‌تر و خشونت آمیزتر باشد، فرد در شرایط روحی آشفته‌تر قرار دارد. حلق‌‌آویز‌کردن، پرتاب از بلندی، پریدن جلوی اتومبیل و قطار، خودسوزی، رگ زنی ، مصرف انواع داروها و قرص‌های خطرناک و موادمخدر از روش‌های خودکشی هستند که توسط فرد انتخاب می‌شود. بیش از 90 درصد از عاملین به این کنش ناهنجار، در آخرین دقایق کار خود، پشیمان گشته و از اطرافیان درخواست نجات می‌کنند.خودکشی هیچ تفاوتی با قتل نفس نمی‌کند و از نظر اجتماعی نیز این رفتار حرکتی ناهنجار و بدآموز می‌باشد. متاسفانه در 10 سال اخیر سن خودکشی کاهش پیدا کرده است که از علت‌های این اقدام می‌توان به شکست‌های عاطفی، مشکلات خانوادگی، دشواری‌های مالی و اقتصادی، ناکامی‌های شغلی و حرفه‌ای، اعتیاد و بیماری‌های روحی و عصبی نام برد. البته ضعف تربیت خانوادگی، کمرنگ‌شدن توکل و ایمان به خدا، فقدان اعتماد به نفس، خودباختگی و بعضی از علل دیگر در تصمیم‌گیری برای این کنش غیراخلاقی را نمی‌توان نادیده گرفت. اغلب خودکشی‌هایی که در 10 سال گذشته اتفاق افتاده از نوع خودکشی‌های نمایشی و آشکار می‌باشند. تا قبل از این و در بعضی از موارد، افراد در خلوت اقدام به این کار می‌کردند اما حالا افراد عامل، آشکارا در جامعه و در مقابل نگاه‌های حیرت‌زده مردم دست به خودکشی می‌زنند مثل پرتاب از پل‌های عابر پیاده یا پرتاب در ایستگاه مترو و زیر قطارهای مسافری. در کالبدشکافی رفتاری برای این نوع حرکات باید بگویم؛ جلب توجه عمومی‌به موضوع خودکشی یا لطمه به حیثیت و آبروی بازماندگان و والدین علل پایه‌ای بوده و خود نمایشی، علت رفتاری این حرکت می‌باشد. همین سه روز پیش دو دختر 20 و 18 ساله که با یکدیگر نسبت خویشاوندی داشتند خود را به زیر قطار شهری انداختند. متاسفانه عدم توجه بعضی از خانواده‌ها به نیازهای عاطفی فرزندان در دوران بلوغ و پیشتر از آن باعث می‌شود نوجوانان تصمیمات غیرعاقلانه گرفته و زحمات والدین خود را بر باد ‌دهند. ضعف مشاوره در مدارس و جدی نگرفتن آن از یک طرف و کاهش نشاط اجتماعی و عدم توجه به شادی و نشاط نوجوانان از طرف دیگر، علاوه بر غرور کاذب دختران و پسران در این دوران سنی و همچنین تقابل و تضاد رفتار آنها با والدین مجموعه‌ای از عوامل شکل دهنده به این تصمیم غیرمنطقی می‌باشد. باید رسانه‌ها و در راس آن صدا و سیما ضمن ارائه برنامه‌های آموزشی و پیشگیری‌کننده و اعزام مشاور به طور رایگان از سوی آموزش و پرورش به مدارس، اجازه ندهند زمینه‌های شکل گیری این رفتار ناخوشایند به وجود آید. آموزش مهارت‌های زندگی به ویژه در خویشتن داری، ساده‌زیستی و دقت در روابط از اساسی‌ترین نگاه‌های پیشگیری کننده می‌باشند. امروز در حضور رسانه‌های مجازی دیگر جایی برای مخفی‌کاری یا ملاحظات مشابه نمانده و بهتر این است که بیشتر از دیگران خودمان به ترسیم چارچوب‌های تربیتی اقدام کنیم. زیاده‌خواهی، شاخ سازی و رقابت‌های نادرست در فضای مجازی عوامل تشدیدکننده این‌گونه تصمیمات می‌باشند.