مبنای مشروعیت سیاسی

کورش الماسی- دلسوزان بسیاری با تفکرات، جناح‏ها و اهداف گوناگون پیوسته تلاش می‏کنند تا راهکارهایی کم‏هزینه و واقع‏بینانه‏ای برای حل‏و‏فصل انواع چالش‏های اجتماعی و ملی که بستر بی‏سابقه‏ترین درد و رنج‏ها برای شهروندان از اقشار گوناگون است، ابداع، کشف و تدوین کنند. اما، بنا بر شواهد تلخ از زیست روزمره شهروندان، تلاش بی‏وقفه وطن‏پرستان، روندی نزولی دارد. بدین معنی که پیوسته و با سرعت غیر‏عقلانی، امروزِ شهروندان بسیار دشوارتر از دیروز آنها است. ظاهراً، فهم کاربردی و مشترک پیرامون چیستی مدیریت کلان سیاسی، میان مدیران و کارگزاران سیاسی ‏در سطوح گوناگون وجود ندارد.
‏در یک نگاه کلی می‏توان ادعا کرد که شرایط نامطلوب شهروندان پیامد مستقیم و بی‏قید‏و‏شرط ناتوانی و ناکامی مدیریت کلان سیاسی است. یقیناً تبیین قابل فهم ناتوانی و ناکامی مدیریت کلان بسیار فراتر از توان این موجز است. در این موجز تنها تبینی مختصر و کلی معطوف به یکی از مولفه‏های ناکامی مدیریت کلان اشاره می‏شود. اینکه مبنای مشروعیت مدیریت کلان سیاسی در جهان معاصر چیست؟
در جهان معاصر، قانون و اخلاق فهم؛ عملکرد در راستای تحقق منافع و امنیت ملی بنیاد مشروعیت مدیران سیاسی در هر سطحی است. راه‏های سنجش عملکرد مدیران سیاسی کدامند؟ میزان دشواری، رفاه، آرامش، امنیت و... شهروندان، تنها و کاربردی‏ترین معیارهای سنجش عملکرد مدیریت سیاسی است. اینکه شهروندان با چه میزان تلاش یا به‏عبارتی چند‏ساعت کار در روز می‏توانند ابتدایی‏ترین نیازهای خود مثل غذا، لباس، مسکن، بهداشت و درمان، آموزش و... را تهیه و تامین کنند.
به تعبیری، شاید همین سطح میزان تلاش یا چند‏ساعت کار در روز به منظور تهیه و تامین نیازهای ابتدایی و ضروری، کاربردی‏ترین معیار سنجش توسعه‏یافتگی یا عقب‏ماندگی کشورها تلقی شود. به‏عنوان مثال در کشورهای توسعه‏یافته که معمولاً مبنای شاخص توسعه زیست انسانی در جهان زمینی و نه آسمانی، تلقی می‏شود، یک شهروند صرف‏نظر از هر قید‏و‏بندی (اعتقادی، سیاسی، فرهنگی، نژادی و...) با هشت ساعت کار و تلاش در روز می‏تواند دسترسی مطلوبی به غذا، لباس، مسکن، بهداشت و درمان، آموزش و... داشته باشد.


تنها وظیفه مشروع و کاربردی مدیران سیاسی «در هر سطحی»، مدیریت امور گوناگون اجتماعی و انسانی از جمله معیشتی، اقتصادی، روابط خارجه، آموزش، بهداشت و درمان و... به شکلی است که شهروندان بتوانند با هشت ساعت کار و تلاش روزانه، ابتدایی‏ترین نیازها و ملزومات یک زیست انسانی را فراهم کنند. آیا بیشتر شهروندان دارای شناسنامه ایرانی، می‏توانند با تلاش روزانه، هفتگی، ماهانه، سالانه و... ابتدایی‏ترین نیازها و ملزمات زیست انسانی خود را فراهم کنند؟
شاید، تبیین بسیار مختصر فوق، پاسخی کلی به پرسش، مبانی مشروعیت مدیریت سیاسی چیست، باشد. اگر قرار است نخبگان سیاسی وطن‏دوست از دور باطل متهم کردن رقیب یا جناح مخالف خود رهایی یابند و صادقانه به ‏حل‏و‏فصل انواع چالش‏های بسیار خطرناک اجتماعی و ملی که هستی ایران‏زمین را تهدید می‏کنند، بپردازند؛ تنها راهکار تدوین کاربردی برخی معیارها به منظور‏ سنجش عملکرد مدیریت کلان سیاسی است. به گواه شواهد بی‏شمار از جوامع توسعه‏یافته؛ تنها، کم‏هزینه، کاربردی و پایدارترین معیار سنجش عملکرد مدیران سیاسی منافع و امنیت ملی است. «هر معیار سنجش عملکرد مدیریت سیاسی به جز منافع و امنیت ملی، حاکی از عدم صداقت، عدم اراده و اهداف ضد منافع ملی است». صاحب‏منصبان، کارگزاران و مدیران سیاسی که عملکردی بر خلاف منافع ملی دارند، بی‏شک عوامل نفوذی (خطری که رهبری مکرراً نسبت به آن هشدار داده‏اند) بیگانگان در مدیریت کلان هستند.
اینکه زیست روزمره، ملموس و قابل ارزیابی شهروندان نُمُود عینی چگونگی عملکرد مدیریت کلان سیاسی در راستای تحقق منافع و امنیت ملی است. زمانی که زیست شهروندان چنان است که می‏بینیم و می‏دانیم، می‏توان با اطمینان ادعا کرد که برخی مدیران در سطوح گوناگون در راستای منافع و امنیت ملی عمل نمی‏کنند، یا به‏عبارتی، اهدافی ضد منافع و امنیت ملی را پیگیری می‏کنند.
سایر اخبار این روزنامه