آرزوی بر زمین‌‌مانده «ارغوان»

   [نیره خادمی]  هواپیما از روی باند فرودگاه بلند می‌شود، صدایش را می‌شنوید و بعد صدای ارغوان را که می‌گوید نتوانسته برای دکتری موسیقی در اتریش پذیرش بگیرد. ارغوان در مقابل  دوربینی در اتاقی تاریک نشسته، نور به صورتش، به گیتارش، به مضراب و سنتورش تابیده، از سختی‌های یک نابینا برای رفت‌وآمد در شهر گفته و از امید و آرزوهایی که برای ادامه تحصیل دارد. یک جاهایی کنار هنرجو و پشت پیانو نشسته و نت‌ها را بلند خوانده. هنرجوی پیانوی پشت آن دوربین، حالا همسر ارغوان است و با ویزای دانشجویی برای ادامه تحصیل در رشته موسیقی به اتریش رفته است اما ارغوان همین‌جا مانده. چشم‌های ارغوان سویی نداشته؛ از خیلی قبل‌تر، از کودکی و از وقتی که پدر و مادر علاقه و استعداد او را برای موسیقی فهمیدند. بالاخره یک روز پدر رفت و با ارگ کوچک نقلی به خانه برگشت تا ارغوان آن را دست بگیرد و بنوازد. ارغوان حمسی را به‌عنوان نخستین نابینای فارغ‌التحصیل از هنرستان موسیقی ‌می‌شناسند. ندیدن از کودکی به او اجازه داده تا صداها را بهتر و دقیق‌تر درک کند. آن وقت‌ها در نبود نور و سایه پای تلویزیون و رادیوی خانه می‌نشست و آهنگ‌هایی که می‌شنید را با ارگ کوچک خود تمرین می‌کرد. وقتی می‌خواست وارد هنرستان موسیقی شود، مسئولان مدرسه به دلیل مشکل بینایی‌اش‌ هزار اما و اگر آورده بودند تا منصرف شود اما دست آخر با کمک برخی موزیسین‌های نابینا مثل داوود جعفری موافقت‌شان را گرفت و به  هنرستان رفت. می‌خواست ساز پیانو را انتخاب کند اما گفتند فرصت کافی را برای یادگیری آن ندارد بنابراین سراغ سنتور رفت؛ نه می‌توانست مثل بقیه بچه‌ها کتاب بخواند و نه مثل آنها جزوه بنویسد اما بالاخره راهی پیدا کرد. همکلاسی‌ها و گاه پدر و مادر کتاب‌ها و نت‌ها را برایش می‌خواندند. هنرستان که تمام شد، ارغوان قصد کرد به دانشگاه برود اگر چه هیچ‌کدام از منابع کنکور هنر برای او مناسب نبود؛ نه برای او و نه هیچ نابینای دیگری. به هر ترتیب ارغوان به دانشگاه رفت و از رشته نوازندگی در مقطع کارشناسی ارشد هم فارغ‌التحصیل شد اما از یک جایی به بعد متوقف شد. می‌خواست دکتری موسیقی بخواند اما از آنجا که مقطع دکتری این رشته، در ایران وجودندارد برای ادامه تحصیل در خارج  اقدام کرد اما نتوانست پذیرش بگیرد.  
برای مادر ارغوان از همان ابتدا ماجرای رفتن دخترش از ایران سخت و شاید برای پدر سخت‌تر بود؛ اما درنهایت وقتی اصرار دخترشان را دیدند، راضی شدند. اکرم سلیمانی، مادر ارغوان، می‌گوید: «بعد از درخواست ما برای پذیرش ارغوان یکی از مقامات بلندپایه اتریش عوض شد بنابراین تمام پرونده‌ها را پس فرستادند.»
البته ارغوان حالا با اینکه ریفیوز شده و از این اتفاق ناراحت است اما هنوز برای رفتن امید دارد. «در رشته موسیقی امکان ادامه تحصیل تا مقطع دکتری نیست بنابراین تصمیم گرفتم به خارج بروم چون دوست داشتم تحصیلاتم را در رشته موسیقی ادامه دهم. اگر دوباره درخواستم رد شود هم کل زندگی‌ام به هم نمی‌ریزد، همین‌جا تدریس کرده و اجرای موسیقی را ادامه می‌دهم، به‌ هر حال فوق لیسانس این رشته هستم.» او در گفت‌و‌گو با «شهروند» از مشکلاتی حرف می‌زند که نابینایان همیشه برای ادامه تحصیل داشته و همچنان هم دارند: «ما اگر بخواهیم در رشته‌ای جز رشته‌های معمولی که نابینایان در آن ادامه تحصیل می‌دهند، درس بخوانیم، منابع مطالعاتی نداریم. به‌ هر حال منابع مطالعاتی برای نابینایان محدود است، ضمن اینکه نحوه رفت و آمد در شهر برای ما مشکلاتی به همراه دارد. من به‌عنوان موزیسین می‌خواهم کار کنم اما کمتر به ما اعتماد می‌کنند و این مسأله کار را سخت کرده است.» او چه در زمان هنرستان و چه در دانشگاه، برای اینکه در رشته موسیقی درس بخواند، از کمک مادر، پدر و دوستانش در این زمینه بهره برده است. آنها کتاب‌ها، جزوه‌ها و نت‌ها را برایش خوانده‌اند تا حفظ یا ضبط کند اما برای خواندن کتاب‌های تخصصی رشته‌اش همیشه مشکل داشته است؛ چون هیچ‌کدام از کتاب‌هایشان بریل نیست:  «فقط برخی از این کتاب‌ها گویاست اما کیفیت چندانی ندارد.» ارغوان کمک کرد نابینایان را بفهمم
موقعیت خاص ارغوان حمسی به‌عنوان موزیسینی نابینا ‌سال گذشته بهانه‌ای شد تا محمد صحرایی برای روایت فیلم خود سراغ ساخت پرتره او برود. او چندمین کارگردانی است که در سیزدهمین جشنواره سینما حقیقت به موضوع معلولیت پرداخته است؛ اگر چه مسأله‌اش چیز دیگری بود و درواقع اتفاقی به سوژه رسیده بود. «ارغوان حمسی هم‌دانشگاهی همسرم در مقطع کارشناسی بود، همیشه از او درباره شیوه زندگی و نوازندگی‌اش تعریف می‌کرد. کنجکاو بودم تا ببینم چطور ساز می‌زند؛ به‌ویژه اینکه ساز تخصصی‌اش سنتور بود. به ‌هر حال نوازنده تار یا گیتار  ساز خود را در آغوش می‌گیرد اما سنتور فقط دو مضراب دارد و درواقع تنها راه ارتباطی نوازنده با ساز، همان دو مضراب است.» برای کارگردان ماجرای مهم‌تر قصد ارغوان برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری موسیقی و درواقع پذیرش او بود. صحرایی البته بنای کار را بر این گذاشته بود که ارغوان پذیرش بگیرد و صحنه آخر فیلم با پرواز او بسته شود اما این اتفاق نیفتاد. «ریجکت‌شدن ارغوان برای فیلم من بد نشد اما برای او بد شد به ‌هر حال من از قبل می‌خواستم صحنه آخر را با پرواز او ببندم.» محمد صحرایی در ادامه حرف‌هایش به «شهروند» می‌گوید که در طول ساخت فیلم از ارغوان یاد گرفته است که چطور باید با معلولان برخورد کند: «واقعا این را نمی‌دانستم اما فهمیدم که اگر خواستم به یک نابینا کمک کنم اول باید از او اجازه بگیرم و به او احترام بگذارم.» البته ارغوان هم به این راحتی به ساخت فیلم رضایت نداد اما وقتی فهمید یکی از ابعاد فیلم نشان‌دادن چگونگی برخورد با نابینایان است، ماجرا برایش جالب شد و رضایت داد. او خود نیز همیشه تلاش کرده تا به مردم بگوید که چطور باید با یک نابینا برخورد کنند و حتی در میانه‌های فیلم هم بارها از آن حرف می‌زند.
ارغوان حمسی بعد از ورود به هنرستان موسیقی در جشنواره‌های مختلف موسیقی ازجمله جشنواره مهرآوا شرکت و مقام‌‌هایی هم کسب کرده است. او نوازنده برتر جشنواره آوای مهر در سطح دانش‌آموزی شده و همچنین به‌عنوان نوازنده اول کشوری در همین جشنواره انتخاب شده است. ارغوان از چند‌ سال قبل سرپرستی گروه پاپ ارغوان را بر عهده گرفت. این گروه‌ سال 91 در جشنواره صدای سپیده بانه به‌عنوان گروه سوم انتخاب شد و البته ارغوان هم به‌عنوان نوازنده اول در این جشنواره جایزه گرفت. از این گروه که همه نوازندگان آن نابینا هستند در ‌سال 91   به‌عنوان یکی از گروه‌های ویژه در جشنواره شمسه شهرداری تهران تقدیر شد.