از صفر مرزی تا خوابگاه دانش‌آموزی

 [ملیحه محمودخواه]    چشم‌هایش همیشه نگران است، هر شب کابوس می‌بیند؛ هر صبح که از خواب بیدار می‌‏شود گوش‌هایش را تیز می‌کند تا نجواهای پدر و مادر را   گوش دهد تا ببیند بحث و جدل پدر و مادرش برای ‏رفتن محمد به مدرسه به کجا می‌رسد، موضوعی که هر روز پدرش آن را مطرح می‌کند و مادر آن را عقب می‌اندازد. ‏زودتر از همه برای رفتن به مدرسه از جا بلند می‌شود، وقتی رختخواب رنگ و رو رفته را که بیشتر به زیرانداز  شبیه است تا تشک کنار چراغ والور روی هم می‌چیند، هوا همچنان تاریک است؛ آن‌قدر تاریک که ‏حتی خروس‌های روستا نیز در آن دقایق رمق آواز خواندن ندارند، اما راه دیگری پیش پای محمد نیست. ‏دست‌های کوچکش همیشه زبر است و گاهی دور از چشم همه چند قطره‌ای از روغن نباتی را در قوطی ‏کوچکی که مادر چهارچشمی مواظب آن است روی دست‌هایش می‌ریزد تا دست‌هایش کمی نرم شود، اما ‏این موضوع آنقدرها هم برایش اهمیت ندارد تنها این برایش مهم است که فردا و فردا و فردا دوباره به مدرسه ‏برود. دو برادر بزرگ‌تر محمد به علت دوری مسیر روستا تا مدرسه مجبور به ترک تحصیل شدند و محمد نمی‌‏خواهد سرنوشت مشترکی با برادرهایش داشته باشد و تمام نگرانی‌ها در کابوس‌های شبانه‌اش رخ نمایی ‏می‌کند. ‏ سهم محمد و دیگر بچه‌های روستا کمترین‌هاست. حداقل‌هایی که روزهای تحصیل را برای آنها با سختی همراه ‏کرده است. این کودکان سال‌هاست که در حداقل‌های آموزشی دوران تحصیل را سپری می‌کنند و در اکثر ‏مواقع همین محرومیت‌ها، ترک تحصیل آنها را رقم می‌زند. حداقل‌های تحصیل برای این دانش‌آموزان فراهم ‏نیست و گاه ساختمان بلااستفاده‌‌ای در روستاها به مدرسه تبدیل می‌شود که هیچ امکاناتی ندارد و حتی در ‏بهترین شرایط، مدارس زاهدان به‌عنوان مرکز استان هم از حداقل‌ها بی‌نصیب‌اند. این وضع در روستاها ‏بسیار بدتر است، مسیرهای طولانی و هزینه‌هایی که خانواده‌ها مجبورند برای رفت‌وآمد دانش‌آموزان‌شان ‏بپردارند به خودی خود خانواده‌های کم درآمد روستاهای نقاط صفر مرزی را وادار به ترک تحصیل می‌کند. ‏
وضعیت نامناسب مدارس در استان سیستان‌وبلوچستان، راه‌های دور و بُعد مسافت سبب شده این خطه ‏بالاترین آمار ترک تحصیل را در کشور به خود اختصاص دهد. این موضوعی است که حمید رضا رخشانی، ‏رئیس آموزش‌وپرورش استان سیستان‌وبلوچستان نیز بر آن صحه می‌گذارد. او در گفت‌وگو با «شهروند» فاصله ‏وضعیت مدارس در استان با ایده‌آل‌های آموزشی را زیاد می‌داند و معتقد است ساخت مجتمع‌های ‏آموزشی در شهرهای مرکزی استان تنها راهی است که می‌تواند از آمار ترک تحصیلی‌های استان بکاهد. رخشانی ‏کودکان سیستانی را نجیب‌ترین و پرتلاش‌ترین دانش‌آموزان کشور می‌داند و معتقد است تنها فاصله ‏دهستان کشتگان تا مرکز شهر سراوان بيش از 200 کيلومتر است و اگر دانش‌آموزان بخواهند به مدرسه ‏بيايند، عملا غیرممکن است. او می‌گوید‌ این وضع در بسیاری از روستاها حاکم است و به دلیل شرایط ‏اقلیمی روستاهای پراکنده در آنجا زیاد است و بچه‌ها برای رفتن به مدرسه که فاصله زیادی با روستاهایشان ‏دارد به شدت با مشکل روبه‌رو هستند. بنابراين تنها خوابگاه‌های شبانه‌روزی در مراکز استان است که می‌تواند ‏این آمار را از آنچه که هست بیشتر نکند. ‏ خوابگاه‌های دانش‌آموزی راهی برای جلوگیری از ترک تحصیل دانش‌آموزان ‏
دانش‌آموزانی که زندگی در خوابگاه‌ها را تجربه می‌کنند دانش‌آموزان مناطق محروم و روستاهای دوردست ‏استان سیستان‌وبلوچستان هستند؛ شهرکی، مدیر مجتمع هیرمند و عضو جمعیت جوانان داوطلب هلال‌احمر ‏در گفت‌وگو با «شهروند» می‌گوید اگر این مجتمع‌ها نباشند آمار ترک تحصیل در استان از اینکه ‏هست بدتر می‌شود. شهرکی هلال‌احمر را یار جدید مجتمع دانش‌آموزی هیرمند معرفی می‌کند و امیدوار ‏است با ورود هلال‌احمر در تأمین تغذیه دانش‌آموزان گام بزرگی در کاهش محرومیت آنها برداشته ‏شود. او شرایط رفت‌وآمد برخی از دانش‌آموزان را به شدت سخت توصیف می‌کند و از شرایط بچه‌هایی ‏می‌گوید که فاصله دور آنها سبب ترک تحصیل‌شان شده است: «دلمراد از روستای تپه کنیز از نقطه صفر ‏مرزی برای تحصیل به مدرسه می‌آمد. این کودک ناچار بود ساعت 5صبح از روستا راه بیفتد تا ساعت 8و 30  ‏صبح در مدرسه حاضر شود. این پسر چهارده‌ساله مجبور بود مسیری را با مینی‌بوس و مسیر دیگر را با ‏اتوبوس طی کند تا به مدرسه برسد. شرایط برگشت برایش سخت‌تر هم بود. گاهی ساعت‌ها مجبور بود منتظر ‏اتوبوس بماند، این تأخیرهای چند ساعته در زمستان‌ها بیشتر گریبان دلمراد را می‌گرفت، با وجود این، او ‏مصمم بود که به مدرسه بیاید اما پدرش در تأمین هزینه‌های رفت‌وآمد دلمراد مانده بود.»‏
شهرکی از روزی می‌گوید که دلمراد به دفتر مدرسه آمد و با اینکه تلاش می‌کرد بغض گلویش را با مکث‏های طولانی پنهان کند از اینکه پدرش دیگر اجازه نمی‌دهد به مدرسه بیاید خبر داد. مدت‌ها طول کشید تا پدرش موافقت کند او در مجتمع خوابگاهی بماند. دلمراد ‌سال گذشته در رشته پزشکی دانشگاه جندی ‏شاپور پذیرفته شد.‏ بیشتر ترک تحصیلی‌ها دوره متوسطه اول و دوم هستند


حسن درازهی، داوطلب هلال‌احمر که مدتی است در مرکز سراوان آموزش کمک‌های امدادی به دانش‌آموزان ‏می‌دهد این دانش‌آموزان را نابغه می‌داند و  به «شهروند» می‌گوید علت اینکه ترک تحصیل در دوره ابتدایی ‏کمتر رخ می‌دهد این است که حتی در مناطقی که تعداد دانش‌آموزان به حد نصاب نمی‌رسد باز هم کلاس‌ها ‏حتی از نوع چند پایه برقرار می‌شود و برای عشایر کوچ رو، معلم سیار فرستاده می‌شود. در دوره ‏متوسطه اول، وضع کمی متفاوت است، تا آنجا که طبق قانون، تحصیلات برای همه ایرانیان تا پایان متوسطه ‏اول (سوم راهنمایی) اجباری است، ولی همچنان بخشی از دانش‌آموزان در این دوره به دلایل مختلفی ترک ‏تحصیل می‌کنند‎.
او دوری راه و تنگدستی خانواده‌ها را یکی از مهم‌ترین عللی می‌داند که دانش‌آموزان را مجبور به ترک ‏تحصیل می‌کند و شرایط سخت این دانش‌آموزان را علت ساخت مجتمع‌های خوابگاهی از جانب ارگان‌هایی ‏مانند کمیته امداد، آموزش‌وپرورش و هلال‌احمر می‌داند. ‏
درازهی شرایط بد مالی و بیکاری بر اثر خشکسالی‌های مداوم را مزید بر علت می‌داند و توضیح می‌دهد که ‏وقتی دانش‌آموزی بخواهد از روستا به شهر بیاید، روزانه10هزار تومان برای رفت‌و‌آمد و در هفته 50‌هزار تومان و در ماه 200‌هزار تومان خرج روی دست خانواده می‌گذارد و این هزینه ‏برای خانواده‌ای که در ماه 500‌هزار تومان نیز درآمد ندارد، بسیار سنگین است. ‏
او که سه سال است در این مجتمع در کنار دانش‌آموزان فعالیت می‌کند معتقد است این خوابگاه‌ها شرایط ‏را برای این بچه‌ها بسیار تغییر داده است. این بچه‌ها تلاش می‌کنند از لحظه‌های حضور در خوابگاه برای ‏درس خواندن استفاده کنند و به همین دلیل اکثر بچه‌هایی که در سه‌سال گذشته در‌سال آخر تحصیلی ‏بودند در رشته‌های مختلف دانشگاه پذیرفته شده‌اند. درازهی فعالیت دانش‌آموزان را برای آموزش‌های ‏امدادی نیز بسیار جالب می‌داند و می‌گوید ‌این بچه‌ها آن‌قدر برای آموزش علاقه‌مند هستند که برایم  جذاب ‏است و علت این اشتیاق هم این است که در بیشتر روستاهایی که این بچه‌ها در آنجا زندگی می‌کنند مرکز ‏بهداشت و درمانگاه وجود ندارد و به همین دلیل تلاش می‌کنند با یادگیری کمک‌های امدادی خودشان ‏مرهمی برای مردم روستا باشند. ‏ ‏3مرکز خوابگاهی هلال‌احمر برای دانش‌آموزان محروم
علیرضا میری، معاون امور جوانان جمعیت هلال‌احمر سیستان‌وبلوچستان مجتمع‌های خوابگاهی دانش‌‏آموزی را که در استان سیستان‌وبلوچستان ارگان‌ها و سازمان‌های مختلف ساخته‌اند، بسیار ‏مهم می‌داند و اعتقاد دارد بسیاری از دانش‌آموزان در روستاهای محروم ناچار به ترک تحصیل هستند زیرا ‏دور بودن راه، شرایط را برای این دانش‌آموزان به شدت سخت کرده است‎.
او به «شهروند» توضیح داد که در سیستان‌وبلوچستان سه مجتمع دانش‌آموزی متعلق به جمعیت هلال‌احمر ‏است که مرکز ایرانشهر با 53 دانش‌آموز، مجتمع سراوان با 30دانش‌آموز و مجتمع زابل با 25دانش ‏آموز درحال فعالیت است. امسال 127 دانش‌آموز از تحصیل بازماندند ‏
علیم یارمحمدی، نماینده مردم زاهدان در مجلس از شناسایی ۱۲۷‌هزار کودک بازمانده از ‏تحصیل در سیستان‌وبلوچستان در‌سال تحصیلی ۹9-۹8 خبر داد و همچنین اعلام کرد که این استان با ‏کمبود ۱۳‌هزار معلم مواجه است. این آمار  را درحالی نماینده زاهدان گفته  که بسیاری از این ‏دانش‌آموزان می‌توانند هر کدام آینده‌سازان این کشور باشند.
به گفته این نماینده مجلس، متاسفانه مديران استانی در زمينه عقب‌ماندگی‌های استان تلاش کافی و لازم ‏ندارند. استان سيستان‌وبلوچستان در حوزه کمبود فضای آموزشی، پايين‌بودن معدل کتبی ديپلم دانش‌‏آموزان، کودکان بازمانده از تحصيل، کمبود نيروی آموزشی و ترک تحصيل دانش‌آموزان رتبه نخست کشور را ‏دارد و متناسب با اين عقب ماندگی‌ها اقدامات لازم در استان تدبير و عملياتی نمی‌شود.
او در گفت‌وگو با «شهروند» به مواردی ديگر مانند پراکندگی و صعب‌العبور ‌بودن مناطق روستایی و عشايری اشاره ‏کرده و می‌گوید کثرت مناطق مرزی و دورافتاده، کثرت مراکز جمعيتی با آمار اندک، بافت جوان جمعيت، ‏کمبود شديد نيروی انسانی و ماندگار نبودن نيروی موجود و همچنين کمبود معلم در روستا سبب ترک ‏تحصيل دانش‌آموزان می‌شود.‏
محمد هنوز  باورش نشده که کابوس‌هایش تمام شده است؛ هنوز هم وقتی از خواب بیدار می‌شود به دنبال ‏زنگ صدای پدر و مادر می‌گردد که می‌گویند بخواب امروز کرایه برای رفتن به مدرسه را نداریم. اما وقتی ‏چشم‌هایش را باز می‌کند نفس راحتی می‌کشد و با خیال راحت به سراغ کتاب‌هایش می‌رود. هر جمعه ‏عصر لباس‌هایش را شسته و نشسته در ساک قرمزش می‌گذارد تا به خوابگاه برود. حالا خوابگاه برای او ‏مأمنی شده تا از هراس به واقعیت رسیدن کابوس‌هایش درامان باشد. حالا محمد برای آینده‌اش امیدوار ‏است. ‏ شهرکی از روزی می‌گوید که دلمراد به دفتر مدرسه آمد و با اینکه تلاش می‌کرد بغض گلویش را با ‏مکث‌های طولانی پنهان کند از اینکه پدرش دیگر اجازه نمی‌دهد به مدرسه بیاید خبر داد. مدت‌ها طول ‏کشید تا پدرش موافقت کند او در مجتمع خوابگاهی بماند. دلمراد‌ سال گذشته در رشته پزشکی دانشگاه ‏جندی شاپور پذیرفته شد.‏