شرح دفاع از قانون



دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ویژه‌نامه تصویری «آیات عهد» را منتشر کرده است.  شماره‌ ویژه‌ این مجموعه به گوشه‌هایی از تدابیر رهبر معظم انقلاب در جریان فتنه سال ۱۳۸۸، با محوریت دفاع از «قانون» و حقوق ملت می‌پردازد. در این قسمت که به مناسبت سالروز حماسه نهم دی منتشر شده، سیری از تحولات مرتبط با حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88، مدعیات جریان اغتشاشگر و اقدامات متقابل رهبری و نظام اسلامی مرور شده است.
دریغ و کاش و مبادا


22خرداد 88، یکی از بالاترین درصد مشارکت‌ها در انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی رقم خورد. برای آیت‌الله خامنه‌ای مثل همیشه، حضور مردم مهم‌تر از نتیجه انتخابات بود اما همان جا پای صندوق رأی هشدار دادند که مبادا یک اشتباه، جشن ملت را به عزا تبدیل کند: «ما 30 سال است انتخابات داریم و همیشه در انتخابات‌ها، امنیت برقرار بوده. امروز هم من امیدوارم همین امنیت و آرامش وجود داشته باشد. ممکن است بدخواهانی بخواهند در مرکز رأی تشنج ایجاد کنند؛ هرگونه تشنجی به ضرر صندوق‌های رأی تمام خواهد شد، یعنی به ضرر آرا و به ضرر مردم است.» 22/3/88
یک اعلام زودهنگام
هنوز نتایج انتخابات رسماً اعلام نشده، در گوشه‌‌ای از شهر، خبرگزاری‌های داخلی و خارجی را دعوت کرده‌اند تا یکی از نامزدها، انگشت اشاره‌اش را به سوی خود برگرداند و بگوید «برنده قطعی انتخابات، با درصد آرای بسیار بالا اینجانب هستم.» چه کسی باور می‌کرد؟ روز آخر شهریور، وقتی که آیت‌الله خامنه‌ای و آقای هاشمی رفسنجانی جلسه‌ای داشتند، درباره این ناباوری هم حرف زدند: «به آقای هاشمی گفتم: اینها برنامه‌ریزی شده بود. ایشان گفتند: قطعاً. یعنی همه این را می‌فهمند که این یک کار دفعی نبود که بخواهیم بگوییم مثلاً دفعتاً کسی بلند شد حرفی زد؛ نه، این کار برنامه‌ریزی شده بود.» 2/7/88
 جلسه چهار نفره
فردای انتخابات، مهندس موسوی و آقایان هاشمی، خاتمی و شخص چهارمی در یک جلسه خصوصی گرد هم آمدند. به روایت آیت‌الله خامنه‌ای، عصر آن روز موسوی به فرستاده رهبری گفته بود: «باید انتخابات ابطال بشود. ما امروز جلسه داشتیم با فلان کس و فلان کس و همه آنجا اتفاق نظر داشتند که باید انتخابات ابطال بشود.» 30/4/88
آیت‌الله خامنه‌ای روایت می‌کنند که بلافاصله از آقایان هاشمی و خاتمی سؤال کردیم «[ادعای تقاضای ابطال را] منکر شدند.» 30/4/88 کدام گفته حقیقت داشت؟ مدعای موسوی، یا انکار آقایان؟
صریح اما مهربانانه
یک گفت‌وگوی رو در رو و صریح لازم بود. مهندس موسوی گلایه‌هایش را گفت. آیت‌الله خامنه‌ای اما،گفتند: «در دوره‌های قبلی نیز برخی نامزدها مسائلی داشتند. در این دوره نیز مسائل باید از طریق قانونی دنبال شود.» 24/3/88 لحن ایشان مهربانانه بود: «[آقای موسوی!] جنس شما با این گونه افراد متفاوت است و لازم است کارها را با متانت و آرامش پیگیری کنید.» 24/3/88 نتیجه جلسه امیدوارکننده بود: «ایشان قبول کرد از من که راه، راه قانونی است؛ از همان طریق قانونی مشی کنند.» آیت‌الله خامنه‌ای قول هم دادند: «[گفتم] من هم قرص و محکم پشتش می‌ایستم.» کتاب فتنه تغلب، ص 47
ابطال یعنی زدن توی دهن مردم!
موسوی قبول کرده بود که از راه قانون برود، اما دو روز بعد، محمدرضا بهشتی، نماینده وی در دیدار با رهبری، دوباره حرف از «ابطال و برگزاری مجدد انتخابات» زد. (کتاب فتنه تغلب، ص 22) آیت‌الله خامنه‌ای اما همچنان از «قانون» سخن گفتند و خاطره‌ای تعریف کردند: «وقتی که آقای خاتمی با 20 میلیون رأی پیروز شد، همان وقت یکی از مسئولان آمد و از من خواست که انتخابات را ابطال کنید. من آنچنان تشری زدم که بعد از آن بین ما و آن مسئول هنوز هم درست اصلاح نشده... اگر همه هم جمع بشوند، من قبول نخواهم کرد. ابطال، یعنی زدن توی دهن مردم.» (کتاب فتنه تغلب، ص 46 و 47)
 علیه بدعت‌های غیرقانونی
اتمام حجت‌های خصوصی که شد، آیت‌الله خامنه‌ای برای بیان «حقایق» به نماز جمعه آمدند. هنوز صحبت از برادری بود و البته باز هم «قانون». اینکه رهبری نباید زیر بار «بدعت‌های غیرقانونی» برود. به همه و البته آقای موسوی که «نخست وزیر امام» می‌خوانندش، یادآوری کردند: «آخرین وصایای امام را به یاد بیاورید؛ قانون، فصل‌الخطاب است. انتخابات اصلاً برای چیست؟ انتخابات برای این است که همه اختلاف‌ها سر صندوق رأی حل و فصل بشود؛ نه در کف خیابان‌ها.» 29/3/88 نماز جمعه، حرف پایانی بود؛ یعنی که «البته اگر کسانی بخواهند راه دیگری را انتخاب بکنند، آن وقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صریح‌تر از این صحبت خواهم کرد.» 29/3/88
 اوباما خوشش آمد
نامه «فدایت شوم» به آیت‌الله خامنه‌ای نوشته بود. «ما هم بعد از مدتی یک جوابی به او دادیم و بلافاصله نامه دوم را نوشت، من می‌خواستم باز هم جواب بدهم که فتنه 88 پیشامد کرد؛ خوشحال رفتند سراغ فتنه‌گر‌ها.» 24/2/98 پنجم تیر 88، اوباما، موسوی را «منشأ الهام» هواداران «گرایش به غرب» نامید. از بهمن 57 به این سو، برای نخستین بار بود که رئیس جمهوری امریکا از یک نامزد انتخاباتی در ایران حمایت می‌کرد: «رئیس یک کشور بزرگ از آدم‌ها اسم می‌آورد! خب این جز ایجاد دشمنی است؟ از معارضین نظام اسم می‌آورد و تمجید می‌کند از فلان کس که آقا از شجاعت او(!) ما تعجب کردیم. چرا؟ چون یک کلمه‌ای گفته که آنها خوششان آمده.» 2/7/88
 یک پیشنهاد ویژه
بالاترین امکان راستی‌آزمایی فراهم شد. علی آقا‌محمدی، عضو مجمع تشخیص که خود در انتخابات، به‌ مهندس موسوی گرایش داشت، فرآیندی مشخص را برای جلب اعتماد او دنبال کرد. قرار شد هرچه صندوق بخواهند بازشماری شود. موسوی در ابتدا موافقت کرد. آقامحمدی به سراغ دفتر رهبری رفت: «[به آقای حجازی] گفتم از طرف من خدمت آقا گزارش بدهید. [مدتی بعد] آقای حجازی زنگ زد که آقا خیلی به من تأکید کردند که این کار با همه توان جلو برود و هر کمکی لازم است، به این کار بشود.» (کتاب فتنه تغلب، ص163 و 164) آقای هاشمی هم موافق بود. موسوی اما، ناگهان غیبش زد. نمایندگانش هم پاسخی ندادند. آقای آقامحمدی، بعداً گفت که «فهمیدم اشکال اصلی [اینها] روی انتخابات نیست.»
 امت خداجو!
معتقد بود که ما فراخوان ندادیم. حتی همان اول بیانیه، فقرات زیارت عاشورا را آورده بود که «انی‌سلم‌لمن سالمکم... و عادلمن عاداکم.» اما چرا به آنها گفته بود «امت خداجو»؟ ششم دی 88 بعد از ماه‌ها نا‌امنی، قانون شکنی و مرزبندی نکردن با دشمن به هتک حرمت امام حسین(ع) انجامید. بیانیه‌اش، پرده از نقاب برداشت؛ حمایت از هتک حرمت عاشورا، نشان از دشمنی با اهل بیت(ع) داشت. نام حسین(ع) بود که غبار «فتنه» را کنار زد: «هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر می‌کند، دست خدای متعال را، روح ولایت را، روح حسین‌بن‌علی(ع) را می‌بیند.» 19/10/88
 مردم با نظام‌اند
خیلی تلاش کردند که بگویند
9 دی یک میتینگ حکومتی بود اما «بی‌عقل‌ها نفهمیدند که با این حرف دارند حکومت را تعریف می‌کنند؛ دارند از حکومت تمجید می‌کنند. این چه حکومتی است که در ظرف دو روز می‌تواند یک چنین بسیج عظیم ملی را در سرتاسر کشور بکند؟» 19/10/88
9 دی، جناحی نبود؛ «به‌خاطر دلبستگی مردم به‌ نظام بود.. .[بعضی] در اظهارات مصلحت‌جویانه مکرر می‌گویند: آقا اعتماد از دست رفته مردم را برگردانید! کدام اعتماد از دست رفته؟! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام را دوست دارند.» 16/5/90