مهران کرمی عادی زیستن، مطالبه ملی

شرایط در 40 سال گذشته ایران به گونه‌ای بوده که همواره "برهه حساس" ارزیابی می‌شده است؛ یعنی از زمانی که نشانه‌های بحران در رژیم گذشته پیدا شد و با تغییرات پی‌در پی تغییر نخست وزیران و فرار شاه و پیروزی انقلاب اسلامی به حکومت پادشاهی پایان داده‌شد. پس از انقلاب نیز وجود شرایط خاص آن دوران و وقایعی همچون ناآرامی‌ها در کردستان و گنبد تا تسخیر سفارت امریکا، جنگ تحمیلی، تلاش گروهک‌ها برای راه‌اندازی جنگ داخلی، جنگ تحمیلی عراق، کودتا، تحریم، تقابل شدید جریان‌های سیاسی درون حاکمیت، برآمدن پدیده احمدی‌نژاد، وقایع سال 88، تورم‌های لجام گسیخته سال‌های 91 و92 و پرتاب شدن بخش بزرگی از جامعه ایران به زیر خط فقر در این دو سال که حذف طبقه متوسط را به دنبال داشت، از جمله رویدادهای این دوره بود که جامعه ایران را به زیستن در شرایط بحرانی و حساس عادت داده‌است گویی که هر لحظه انتظار فرارسیدن خبری ناخوشایند را دارند. واکنش مردم در مواقعی که انتظار بحران می‌رود به خرید دلار و سکه و در نتیجه جو روانی ناامنی که بروز می‌کند از نشانه‌های انتظار وقوع بحران در ناخودآگاه جمعی ایرانیان را می‌رساند. از انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 که با کنشگری شخصیت هایی چون مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، شکل‌گیری ائتلافی از اصلاح‌طلبان و جریان‌های معتدل اصولگرا و حمایت مردمی از آن، حسن روحانی به ریاست جمهوری برگزیده شد دوره‌ای از حیات سیاسی در کشور آغاز شد که به سمت عادی شدن پیش می‌رود. به ثمر رسیدن مذاکرات برجام و کم رنگ‌شدن سایه سنگین تهدیدهای نظامی خارجی، برداشته شدن تحریم‌های نفتی و بانکی و دیگر محدودیت‌های مرتبط با فعالیت هسته ای صلح‌آمیز ایران، مهار تدریجی تورم و پدید آمدن نشانه های رونق اقتصادی در این مدت از تلاش‌هایی بوده که چشم انداز زیست عادی را نشان می‌دهد. به گونه‌ای که التهابات ناشی از برخی موضع‌گیری‌های تند برخی مسئولان عالی‌رتبه علیه یکدیگر و برخی نگرانی‌ها در باره بی‌اثر شدن برجام پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ هم نتوانست چندان فضای سیاسی کشور را به سمت بدبینی مفرط بکشاند. موضع‌گیری سنجیده مسئولان مختلف و مهم تر از موضع‌گیری این عده، سکوت بسیاری دیگر از تریبون های تاثیر گذار در مقابل انتخاب ترامپ نشانه ای گویا از ورود به عصر اقدام و سخن مسئولانه دولتمردان و سیاستمداران دارد. حضور گسترده و همراه با آرامش مردمی در تشییع پیکر یکی از استوانه های نظام و تاریخ معاصر نیز تجلی ورود کشور به شرایطی است که به رغم پاره‌ای بدبینی‌ها نسبت به اهداف پشت پرده برخی محافل تندرو برای انتخابات آینده، از نهادینه شدن تدریجی آرامش سیاسی کشور حکایت دارد. این در حالی است که در زمان‌های مشابه چنین سابقه نداشت که 4 ماه پیش از انتخابات چنین آرامشی حکمفرما باشد. این شرایط به دست نیامده است جز در سایه بلوغ سیاسی مردمی که در عین پویایی و تاکید بر مطالبات خود، از دست زدن به حرکت‌های احساسی که می‌تواند کشور را به گرداب ناامنی و آشوب بکشاند پرهیز می کنند. در این میان مسئولان سیاسی و به ویژه دولت محترم بیشترین مسئولیت را دارند که از این آرامش فعال صیانت کنند و اجازه ندهند که قاعده بازی را محافل و گروه‌هایی تعیین کنند که گویا زیستن در شرایط عادی و آرام جامعه برایشان ناامنی خاطر می‌آورد. در عین حال باید تدریجا به این گروه‌ها و جریانات افراطی که به حاشیه هر دو جناح اصلی کشور رانده شده‌اند فضایی داده شود که آن ها نیز جذب فضای سیاسی آرام جامعه شوند و به آن ها اطمینان داده شود که قرار نیست آن ها از سپهر سیاست حذف شوند بلکه کافی است تندروی را کنار بگذارند تا آن ها نیز همچون دیگر گروه ها و جریانات بتوانند از اقبال و رای مردم برخوردار شوند.