تیم‌های ما خارج از ایران هم تیم‌های ما هستند

 
 
 
 


ديروز خبر ناخوشايندي درباره اينکه حق ميزباني از تيم‌هاي ما در قهرماني باشگاه‌هاي آسيا گرفته شد، منتشر شد. فوتبال دنيا، فيفا و يوفا همه سعي مي‌کنند از فوتبال يک سيستم اجتماعي مستقلي بسازند. يک سيستم اجتماعي بسته که با ارتباط‌هاي بينابيني با سيستم‌هاي مستقل ديگر دنيا ارتباط داشته باشد. ولي مساله اين است که هر سيستمي که زورش بيشتر باشد سعي مي‌کند در سيستم‌هاي ديگر تداخل داشته باشد. الان با ابزارهايي که به‌وجود آمده از خود زمين فوتبال و بازي تيم‌ها روي آنها تا سازمان ليگ، فدراسيون و فيفا، سيستم‌هاي بسته‌اي هستند که اجازه تداخل در اين سيستم را ندارند. ولي مساله، مساله زور است. وقتي که سياست بين‌المللي شده و به آن لوباريزاسيوم مي‌گويند. وقتي سيستم‌هاي بزرگ اقتصادي لوباريزه و جهاني شده، طبيعتا اين سيستم‌ها سيستم‌هاي عظيم و بزرگي هستند و روي عملکرد سيستم‌هاي سياسي اقتصادي و ديگر سيستم‌ها در کشورهاي کوچک تاثيرگذار مي‌شوند. درحقيقت بايد به اين مرحله اشاره کنيم که سيستم‌هاي سياسي و اقتصادي بين‌المللي يک دوران بحراني را طي مي‌کنند که احتياج به راه حل‌هاي متفاوتي دارند. يک نگرش علمي بر اين مبنا وجود دارد که يکي از تفاوت‌هاي سوسياليسم و سرمايه داري در اين است که سوسياليسم بحران‌ها را پيش‌بيني مي‌کند و قبل از بروز بحران راه حل‌هاي رفع بحران را شناسايي مي‌کند و آن را در هنگام بروز بحران به کار مي‌گيرد. برعکس سوسياليسم، سرمايه‌داري است که بحران‌ها را پيش‌بيني نمي‌کند و هميشه زماني که بحران به‌وجود آمد، اقدام به چاره‌جويي مي‌نمايد. تفاوت در زمان هست. سوسياليسم زمان کافي براي رفع بحران‌ها را دارد ولي سرمايه داري در زمان به‌وجود آمدن بحران‌ها، عجولانه دنبال چاره جويي است. وضعيت سيستم‌هاي سياسي و اقتصادي در شرايط کنوني اقدام‌هاي عجولانه‌اي است که اکثرا با ضريب اشتباه زيادي همراه مي‌شود. نئوليبراليسم در شرايط گلوبال دچار بحران شديدي است و طبيعتا اين بحران تداخل پيدا مي‌کند در سيستم‌هايي که حتي بسته هستند و در ارتباطات بينابيني با سيستم‌هاي ديگر قرار دارند. گرفتن ميزباني از تيم‌هاي ايراني توسط AFCکه جزيره‌اي، جدا از جزيره بزرگ جهاني نيست، دور از انتظار نبود. بايد بگوييم در پي بحران‌هاي اخير که در منطقه به‌وجود آمده است، گرفتن حق ميزباني از تيم‌هاي ايراني در قهرماني آسيا قابل پيش‌بيني بود. گاهي اوقات بايد بيشتر به فکر راه حل بود تا چرايي اتفاق يک مساله مبهم. به جاي اينکه ما درگير حواشي اين جريان باشيم، بهتر است به فکر چاره جويي براي رفع بحراني که براي فوتبال ما فراهم شده، بيفتيم. خيلي سريع بايد فکر کنيم که پيشنهاد ما براي استاديوم‌هاي خارج از کشور چگونه باشد؟ کجا بازي کنيم که تماشاگران حريف راه دوري داشته باشند و کمتر از تماشاگران ما در اين استاديوم‌ها حضور داشته باشند. بازيکن‌هاي ما در کدام شهرها و کشورها راحت‌تر بازي مي‌کنند و وسيله مسافرتي راحت‌تر در اختيار تيم‌هاي ما وجود داشته باشد. در حال حاضر دعوا ما را به جايي نخواهد رساند جز اينکه انرژي مان را از دست بدهيم. بايد سعي کنيم از مشاورين فوتبالي براي حل اين بحران کمک بگيريم. مشاوران سياسي در اين زمينه کمک چنداني به ما نخواهند کرد. بهتر است که پيدا کردن راه حل اين مساله را به خود فوتبالي‌ها بدهيم و از آنها بخواهيم که احساساتشان را فراموش کنند. درست است که گرفتن ميزباني در زمين‌هاي مختلف ضرر و زيان‌هايي براي ما دارد ولي پيداکردن راه حل سريع که در عين حال قسمتي از منافع ما را تامين کند، کمک بيشتري براي فوتبال کشورمان خواهد بود. به نظرم بهتر است سريع السير کميته‌اي براي پيداکردن راه حل اين بحران تشکيل دهيم بدون در نظر گرفتن علائق قبيله‌اي و طايفه‌اي، افراد اين کميته را انتخاب کنيم و به آنچه که اين کميته تصميم گرفت، عمل نماييم.