نقش ارتش در انقلاب اسلامی چه بود؟ ارتشی که «انقلابی» شد

گروه گزارش: حضور در خیابان با تانک و تفنگ یا اعلام بی طرفی و پیوستن به مردم و سلام نظامی همافران به امام خمینی(ره)؟ نسبت واقعی ارتش با انقلاب اسلامی کدام است؟ این سوالی است که اغلب به آن پاسخ مستقیمی داده نمی‌شود و جوابش حاصل نوع نگاه راویان به تعریف تاریخ انقلاب اسلامی است.
19 بهمن ماه، به عنوان روز نیروی هوایی شناخته می‎شود؛ روزی که همافران نیروی هوایی ارتش، با حضور در محل اقامت امام خمینی(ره) در شرایطی که هنوز انقلاب رسما به پیروزی نرسیده بود، با احترام نظامی، همراهی خود با انقلاب را به نمایش گذاشتند. روایت‌ها از این روز بارها بازخوانی شده و نقش انتشار تصاویر این دیدار در روزنامه‌ها، در دلگرمی انقلابیون به همراهی ارتش و عدم مقابله نظامیان با مردم و البته شکستن آخرین امیدهای حامیان سلطنت پهلوی به سازوکار مقابله نظامی ارتش با انقلاب، باعث شد این روز یکی از روزهای کلیدی و نقاط عطف 11 روز ویژه انقلاب اسلامی، یعنی فاصله 12 تا 22 بهمن ماه 1357 محسوب شود و دقیقا به دلیل همین اهمیتش پاس و گرامی داشته شود.
ارتش از اصلی‌ترین نقاط توجه محمدرضا پهلوی بود. اختصاص بخش بزرگی از بودجه و درآمدهای نفتی به خرید تجهیزات نظامی، تربیت نیروی انسانی و ایجاد ارتشی قدرتمند از دغدغه‌های جدی شاه بود که در اسناد تاریخی و خاطرات چهره‌های حاضر در معادلات دربار به آن اشاره شده است. محمدرضا پهلوی به دلایل گوناگونی ارتش قدرتمند را حافظ بقای سلطنت پهلوی و ایران می‌دانست. از یک سو، اجرای نقش ژاندارم منطقه، باعث می‌شد از سوی قدرت‌های جهانی جدی گرفته شود و از سوی دیگر قدرت نظامی را به عنوان عاملی برای قرار گرفتن در صف قدرت‌های بزرگ جهانی قلمداد می‌کرد. نزدیکی به غرب آن هم در شرایطی که در همسایگی شوروی به عنوان بازیگر اصلی بلوک شرق بود، تهدیدهای ملی‌گرایان عرب در کشورهایی مثل مصر و عراق، نگرانی از وضعیت همسایگان جنوبی پس از خروج انگلستان یا اوضاع افغانستان و پاکستان، باعث می‌شد ارتش وزنه ثبات و قدرت بازدارنده‌ای مهم به نظر برسد. علاقه به ارتش البته از دوران رضا شاه پهلوی به محمدرضا ارث رسیده بود؛ زمانی که رضا شاه به قدری به ارتش توجه داشت که حتی فرزند خود را هم برای تربیت و تحصیل به نظامی‌ها سپرد. البته تجربه ناکام ارتش رضاخانی در مقابله با اشغال ایران توسط روسیه و انگلیس در جنگ جهانی دوم، باعث شد که پاک کردن آن خاطره تلخ ناتوانی نظامی، از دیگر محرک‌های محمدرضا برای ساختن ارتشی قدرتمند باشد. ارتش شاهنشاهی ایران در آن زمان تبلیغات فراوانی هم به خود می‌دید. موفقیت‌های ارتش در مقابله با تهدیدهای عراق و نیز حمایت از پادشاه عمان در مقابل شورشیان ظفار هم باعث شده بود که این ارتش در نگاه عمومی بسیار توانمند دانسته شود.
ارتش شاهنشاهی ایران در پایان دوره پهلوی بیش از 400 هزار نفر پرسنل داشت و با بودجه نظامی در حدود 8 میلیارد دلار، در زمره 10 ارتش برتر جهان قلمداد می‌شد. به همین دلیل است که از یک سو حامیان شاه در سال 57 برای حفظ نظام پهلوی بیش از هر چیز به ارتش دل خوش بودند و از سوی دیگر انقلابیون نیز فارغ از دستگاه هراس‌آفرین امنیتی ساواک، ارتش را جدی‌ترین مسئله در معادله پیروزی انقلاب می‌دانستند. شعارهایی مثل «برادر ارتشی چرا برادرکشی؟»، «ارتش برادر ماست»، «ارتش تو یار ما باش» و ... نشان می‌دهد که مردم حساب ارتش را از حکومت پهلوی جدا کرده بودند. هر چند گلوله‌هایی هم از تفنگ برخی ارتشی‌ها شلیک شد، اما گل‌هایی که مردم در لوله اسلحه‌های ارتشی‌ها گذاشته بودند ریشه زد و بخش بزرگی از بدنه ارتش به انحاء گوناگون به صف همراهی با انقلابیون پیوستند.


تصاویر و خاطرات فراوانی از تمرد و فرار ارتشیان از دستور مقابله با انقلابیون، حمایت مردم از تغییر لباس و پنهان کردن سربازان و البته تحرکات درون پادگانی سربازان و افسران انقلابی در تاریخ انقلاب اسلامی ثبت شده است. در این میان رویدادهای فراوانی درباره همراهی ارتش با انقلاب کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ از جمله نامه‌ای که برخی فرماندهان ارتش در مهر و آبان سال 57 به امام خمینی(ره) نوشتند که با جواب محترمانه و دعوت از ارتش به همراهی با انقلاب همراه بود. همچنین در روز 30 دی ماه سال 57 گروهی متشکل از هزار افسر همافر و درجه‌دار پایگاه هوایی بندرعباس با راهپیمایی در محوطه پایگاه، با همافران پایگاه‌های شاهرخی (همدان) و وحدتی (دزفول) که از یک هفته پیش اعتصاب غذا کرده بودند با جنبش ملت ایران اعلام همبستگی کردند. با این حال پس از رویداد مهم دیدار همافران با امام خمینی(ره)، امضای اعلامیه بی طرفی ارتش در صبح روز 22 بهمن 1357 هم به طور رسمی همراهی ارتش با انقلاب را نهایی کرد.
درباره آن چه باعث شد ارتش با مردم انقلابی همراه شود، تحلیل‌ها و تفسیرهای گوناگونی مطرح می‌شود. از نزدیک بودن بدنه ارتش به طبقه متوسط و ضعیف جامعه تا اختلاف طبقاتی میان بدنه ارتش و فرماندهان گرفته تا نگاه ملی‌گرایانه ارتش و تاثیر آموزه‌های گروه‌های انقلابی که در بدنه ارتش رشد کرده بودند؛ هر چه بود، در نهایت ارتش برادری خود با انقلاب را در همان ابتدای پیروزی‌اش ثابت کرد. با این حال ارتش در ماه‌های بعد چالش‌های فراوانی را پشت سر گذاشت. دستگیری و اعدام برخی فرماندهان ارتش، بلاتکلیفی پادگان‌ها، آغاز زمزمه‌های نگرانی از کودتای ارتشیان و البته تلاش‌هایی برای انحلال ارتش باعث شد که شرایط نیروی نظامی رسمی ایران در روزهای پس از انقلاب اسلامی دشوار باشد. حتی برخی فرماندهان معتقد و همراه با انقلاب اسلامی که پس از پیروزی انقلاب به فرماندهی ارتش گمارده شدند نیز از تیغ تیز هجمه‌ها در امان نبودند. به عنوان مثال یکی از نزدیکان شهید ولی‌الله فلاحی که در ماه‌های اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان فرمانده نیروی زمینی ارتش برگزیده شد، در خاطرات خود از آن روزها می‌گوید که «بارها پیش آمد که در مسیر خانه و دفتر فرماندهی نیروی زمینی، متوجه می‌شدیم تیمسار فلاحی توسط نیروهای انقلابی بازداشت شده است. یا از دفاتر کمیته‌های انقلابی به نهادهای دولت موقت زنگ می‌زدند که یکی را گرفتیم ادعا می‌کند فرمانده نیروی زمینی ارتش است و با پیگیری‌های فراوان تیمسار آزاد می‌شد. با این حال ایشان حتی یک روز هم از ادامه مسئولیت خود عقب‌نشینی نکرد».
درخواست‌های فرماندهان ارتش برای ساماندهی این نهاد نظامی و تعیین تکلیف آن در مقابل درخواست‌های انحلال ارتش و ایجاد ارتش «بی طبقه توحیدی» یا «ارتش خلقی» باعث شد که در نهایت پس از ملاقات فرماندهان ارتش با امام خمینی(ره)، ایشان در پیامی به تاریخ 28 فروردین 1358 دستور پابرجا ماندن ارتش را صادر کنند: «روز چهارشنبه 29 فروردین روز ارتش اعلام مى‏‌شود. ارتش محترم در این روز در شهرستان‌هاى بزرگ با ساز و برگ به رژه بپردازند و پشتیبانى خود را از جمهورى اسلامى و ملت بزرگ ایران و حضور خود را براى فداکارى در راه استقلال و حفظ مرزهاى کشور اعلام نمایند. ملت ایران موظفند از ارتش اسلامى استقبال کنند و احترام برادرانه از آنان نمایند. اکنون ارتش در خدمت ملت و اسلام است و ارتش اسلامى است و ملت شریف لازم است آن را به این سِمت رسماً بشناسند و پشتیبانى خود را از آن اعلام نمایند. اکنون مخالفت با ارتش اسلامى که حافظ استقلال و نگهبان مرزهاى آن است، جایز نیست. ما و شما و ارتش، برادرانه باید براى حفظ و امنیت کشورمان کوشش کنیم و به شرارت اشرار و اختلال مفسدان خاتمه دهیم». تصمیمی که استراتژیک بودن آن تنها مدت کوتاهی بعد معلوم شد؛ نقش ارتش در مقابله با غائله‌های جدایی‌طلبی در غرب و شمال شرق کشور و البته آغاز جنگ عراق علیه ایران در 31 شهریور ماه 1359.
اگر چه رویدادهایی مثل کشف کودتای نقاب در پایگاه هوایی شهید نوژه همدان در تیرماه 1359 باعث شد که همچنان برخی مخالفان ارتش ساز مخالف خود را علیه آن کوک کنند، اما وقتی تیزپروازان نیروی هوایی ارتش، درست چند ساعتی پس از اولین حمله رسمی عراق به ایران در روز پایانی شهریور 1359، عملیات کمان 99 را طراحی کردند و با حمله گسترده هوایی، بخش بزرگی از توان هجومی عراق را در همان روز ابتدایی جنگ از کار انداختند، عیار واقعی ارتش مشخص شد. حضور غیرتمندانه ارتش در طول هشت سال جنگ ادامه داشت و عملیات پیروزمندانه فراوانی با حضور ارتشیان به ثبت رسید. از حماسه عملیات مروارید نیروی دریایی ارتش تا شکست حصر آبادان با همراهی نیروی زمینی و هوایی. از نقش قابل توجه پدافند هوایی ارتش در پشتیبانی عملیات و دفاع از شهرها و مناطق حیاتی کشور گرفته تا امداد و نجات مردم در پشت جبهه. تقدیم ۹۰۸۹ ﻧﻔﺮ شهید افسر و درجه‌دار کادر و ۳۶۹۶۵ ﻧﻔﺮ شهید سرباز ارتش از 217 هزار نفر نیروی ارتشی که در جنگ حضور داشتند، در کنار جانبازان و آزادگان آن، حضور با تمام وجود ارتش در جنگ را نشان می‌دهد.
در سال‌های پس از جنگ 8 ساله ایران و عراق نیز ارتش جدا از بازسازی خود و تقویت توان دفاعی و بازدارندگی‌اش، به نقش‌های اجتماعی فراوانی پرداخته است؛ از کمک به بازسازی مناطق آسیب دیده از جنگ تا عملیات عمرانی و ارائه خدمات بهداشتی و درمانی و امدادی به مناطق محروم، از حضور امدادی در اولین لحظات وقوع رویدادها و بلایای طبیعی چون سیل و زلزله در مناطق آسیب دیده و کمک به مردم تا تلاش برای بازسازی آن‌ها و از تلاش و تشویق آموزش‌های گوناگون به جوانان کادر و وظیفه شاغل در ارتش تا همراهی با مردم در عرصه‌های گوناگون. «ارتش انقلابی» در طول 4 دهه گذشته نشان داده است که شعار «ملت فدای ارتش» را با عمل «ارتش فدای ملت» پاسخ داده است.