روزنامه شهروند
1398/12/10
بحران کرونا و تقلیلگرایی از ساختار به عاملیت
علیاحمد رفیعیراد جامعهشناس چند روز پس از اذعان رسمی به وجود «کروناویروس» در ایران پردهها از شیوع نسبتا گسترده آن در سراسر کشور کنار رفت؛ به گونهای که اکنون میتوان از بحران ملی کرونا سخن به میان آورد. این ویروس مانند سایر موضوعات تخصصیِ بیماری فراتر از جنبه زیستی ابعاد اجتماعی و فرهنگی دارد که در میزان شیوع آن بیشترین تأثیر را دارند. تساهل در رفتوآمدها با کانون خطر، تکرار غافلگیری مدیران و بحران مدیریت بحران، مقدمبودن مصلحتاندیشیهای سیاسی بر تصمیمات تخصصی، جامعنبودن مدیریت تصمیمات و مدیریت بحران، ایثارگریهای فردی پرسنل بهداشتی برای تعدیل ضعف سیستم، اطلاعرسانی مبهم و غیرشفاف، احتکار و گرانفروشی اقلام بهداشتی و ضدعفونیکننده، سادهنمایی بحران، نادیدهگرفتن توصیههای متخصصان از جانب مردم عادی و گروههای خاص، بیاعتمادی به سازمانها ازجمله موارد اجتماعی و فرهنگی است که ریشه در عوامل ساختاری دارند. با این حال گاهی در تحلیلها و حتی برنامهریزیهای بیماری اخیر مواردی از نادیده گرفتن ریشههای ساختاری این عوامل و تقلیل آنها به عاملیتهای فردی مشاهده میشود. گر چه تبیین و واکاوی هر کدام از موارد فوق نیازمند زمان و فرصت مناسب است اما به صورت فشرده میتوان نکاتی چند در این خصوص یادآوری کرد.نخست؛ عمده موارد مشکلزا در بحران اخیر برآمده از الگوهای قاعدهمند و دیرپا هستند که سالها به آنها خو گرفتهایم و بدون برقراری تنظیمات اساسی در مناسبات زندگی همچنان با آنها مواجه هستیم؛ به طور مثال احتکار و گرانفروشی ماسک و سایر اقلام بهداشتی اقدام معمول سوداگران و فرصتطلبانی است که در حوزههای متفاوت وجود فعال دارند. درواقع ما با رویه فرهنگی ترسناکی مواجه هستیم که در آن کسب مزایای اجتماعی مانند ثروت و قدرت به هر قیمتی ارزشمند است که در آن برای به آغوشکشیدن معشوق میتوان حقوق، آبرو، مال و جان انسانهای دیگر را نادیده گرفت و از دستاورد آن نیز سرمست شد. این رویه که امروزه با احتکار و گرانفروشی ماسک و نظایر آن به میدان آمده است، سالهاست از طریق زدوبند، دلالی و اختلاسهای شیک در قدرت و ثروت خود را فربه میکند. به همین صورت رعایت نکات بهداشتی و مانند آن نیازی به نهادینهشدن از طریق جامعهپذیری در فرآیندی بلندمدت دارد. در واقع جامعهپذیری فرهیختگی اعضای جامعه و تربیت شهروندان آگاه و مسئولیتپذیر محصول ساختارهای فرهنگی
در بلندمدت است.
دوم؛ در سالیان گذشته اعتماد بهعنوان یک سرمایه اجتماعی در تمام ابعاد آن بهویژه اعتماد به نهادها و سازمانهای رسمی دچار فرسایش بسیار جدی شده است. در زمانهایی که با تزاید مشکلات مواجه بودهایم، وعدههای بسیار برای کنترل و تعدیل مشکلات نهتنها محقق نشده بلکه رخدادها در جهت خلاف آن حادث شده است. انباشت سوالات بیپاسخ جامعه در حوادث گذشته بهخصوص در سال جاری و عیانشدن خلافگوییها، به اعتمادزدایی و مشارکتگریزی در جامعه دامن زده است. در بحران اخیر نیز نوع اطلاعرسانی و مواجهه با مسأله خود بر دامنه بیاعتمادی افزوده است. بسیاری از افراد جامعه نسبت به زمان ورود ویروس به کشور و دامنه آن تشکیک و تردید جدی دارند؛ فوت دو نفر از مبتلایان در همان روز آغازین اذعان به وجود ویروس در ایران، ناهمخوانی نسبت مبتلایان و فوتشدگان با میانگین جهانی، تعداد قابل توجه مبتلایان خارجی مسافر از ایران و شواهد بیمارستانی ازجمله موارد مورد استناد است. این روزها برخی دستاندرکاران برای حفظ روحیه امید در جامعه از کنترل کرونا در روزهای نزدیک خبر میدهند. امید در چنین شرایطی داروی لازم و بسیار مناسبی برای تسکین جامعه هراسان است. با این حال اگر به حرفدرمانی تقلیل پیدا کند بهزودی با عیانشدن واقعیت مسأله به بیاعتمادی و گسست بیشتر در جامعه منجر خواهد شد. از این رو اتخاذ رویهای شفاف در اطلاعرسانی کرونا ضرورت تام دارد.
سوم؛ مقدمبودن مصلحتاندیشی بر تصمیمات تخصصی. در بحران اخیر وجود نشانههایی از تقدم مصلحتاندیشی بر تصمیمات کارشناسی توجیهناپذیر همچنان خودنمایی میکند. تساهل در رفتوآمدها با کانون خطر در چین در زمانی که اکثر کشورها پروازهای خود را قطع یا محدود کرده بودند، امتناع از قرنطینهکردن قم بهعنوان کانون خطر در ایران، تعطیلنکردن مراکز تجمع مذهبی در بدو کار و مانند آن از این زمره است. امروزه نیز اگر فرصت قرنطینه شهرهای آلوده مانند قم گذشته است دست کم باید تمامی مراکز تجمع بدون هیچ قید و شرطی تا اطلاع ثانوی تعطیل شوند و با استفاده از ظرفیتهای شبکههای مجازی، افراد نیازهای آموزشی و مانند آن را پیگیری کنند. با توجه به اینکه شیوع ویروس در مناطق محروم بدون شک عمق بیشتری به بحران خواهد داد، میتوان برای مناطقی که آلودگی به آنها نرسیده است قواعد ورودی سختگیرانهای وضع و اجرا کرد.
چهارم؛ جامعنبودن مدیریت و تصمیمات بحران از دیگر موارد قابل اشاره است. مداقه در برنامههای ارایهشده در مواجهه با بحران کرونا نشان میدهد که وجوهی از رهیافت تقلیلی ریسکهای رفتاری در برنامهها و اقدامات وجود دارد که در آن با توجه ناکافی به معانی، زمینهها و بسترهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگیِ برنامهها، بر رفتارهای فردی موثر بر آلودگی یا عدمآلودگی متمرکز شده است. در همین مدت، حجم انبوهی از اطلاعات و دانستنیها درباره بیماری منتشر شده است، با این حال نگرش و رفتار افراد جامعه چندان متناسب و همسو با آنها نبوده است. بارها به افراد اطلاعرسانی شده است که تجمع در مکانهای شلوغ یا تردد و مسافرت در شهر یا خارج از آن میتواند سرعت انتقال را چند برابر کند ولی همچنان با تراکم حضور در برخی فضاها مانند مراکز مذهبی یا مسافرتها مواجه هستیم.
برخی افراد و گروهها بنا به زمینه فرهنگی و اجتماعی خود درک متفاوتی از پیامهای بهداشتی دارند و برخی دیگر مانند کارگران روزمزد و کودکان کار و خیابان به اقتضای منابع درآمدی ناپایدارشان مجبور به تداوم فعالیتهای خود هستند. در ایتالیا و چین دولت با قرنطینهکردن شهرها که در چین به جمعیتی بالغ بر 50میلیون رسیده است، توزیع امکانات را در بین محصورشدگان در دستور کار قرار دادهاند. ضمن اینکه لازم است برای جامعیتبخشیدن به برنامهها، مدیریت بحران در سطوح ملی و استانی علاوه بر تیمهای پزشکی و مدیریتی از سایر تخصصهای لازم مانند جامعهشناسی، مطالعات فرهنگی و رسانه مددکاری اجتماعی، روانشناسی و نظایر آن برای ارتباط با گروههای هدف استفاده کند. تنوع برنامهها با در نظر گرفتن اوقات فراغت کودکان که قرار است مدت طولانی در منزل بمانند باید در برنامههای بحران گنجانده شود. همزمان تمهیدات لازم برای مراکز تجمع اجباری مانند زندانها، پادگانها و نظایر آن اندیشیده شود و خطر شیوع بیماری در آنها را بهعنوان یک امکان بالا با پیامدهای بسیار تلخ در نظر بگیرد.
پنجم؛ در کشور ما با اینکه سیستم درمانی و بهداشتی نسبتا پیشرفتهای وجود دارد ولی شاخص آمادگی مقابله با بحران در آن پایین است که این واقعیت خود را در بحران کرونا نیز نشان داده است. آمادگی ناکافی سیستم بهداشتی-درمانی در آغاز و شیوع منحصربهفرد بیماری به همراه مشکلات سیستمی دیگر چشمانداز ناروشنی از وضع ترسیم کرده است. البته این روزها با اخبار و تصاویر دلگرمکنندهای از ایثارگریهای پزشکان، پرستاران و سایر کادر بیمارستانها و مراکز درمانی و بهداشتی مواجه هستیم که با وجود کمبود امکانات حفاظتی در حال خدمت هستند. تلاش و سختکوشی تمام این عزیزان که با دشواری، مریضی و حتی جانفدایی همراه بوده است الگویی نیک برای بازگشت به ارزشهای کمرنگشده تعهد و ایثارگری جامعه در مقابل کاسبان و ریاکاران است. از این رو طراحی و پیگیری تمهیدات لازم برای حمایت و روحیهبخشی به کارکنان بخش بهداشت و درمان بهویژه در مراکز معین کرونا و خانوادههای آنها باید در اولویت قرار بگیرد. با این حال و با توجه به گستره مشکل لازم است حاکمیت قبل از عمق پیداکردن بیشتر مشکل از سازمانهای جهانی و کشورهای دیگر درخواست کمک کند. به هر صورت امروزه برای برونشد از وضع بغرنج رخداده و جلوگیری از تبدیل بحران ملی به فاجعه ملی، در کنار دستورالعملهای فردی نیازمند اتخاذ تصمیمات و راهحلهای شجاعانه در سطوح کلان و اساسی هستیم.
سایر اخبار این روزنامه