عادت کردن به اتفاق‌های ناگوار

اتفاق‌های بسیاری فضای اجتماعی را تکان می‌دهد. گاه این اتفاق انتشار عکس فردی گور خواب است و گاه عکس سلفی نمایندگان منتخب ملت با بیگانه‌ای به نام موگرینی. بدی این تکان خوردن‌های گاه و بی‌گاه فضای اجتماعی این است که بستر اجتماعی را عادت داده که به سان گهواره به تکان خوردن‌ها عادت کند وگرنه نه در فضای آسیب‌های اجتماعی بهبودی حاصل شده و نه رفتار افرادی که نام متولیان این آسیب‌ها را یدک می‌کشند تغییر کرده است.
روز گذشته گزارشی درباره خودکشی زینب، دختربچه ۱۱‌ساله اهل شهرستان هلیلان ایلام منتشر کردیم که ۱۷‌فروردین جسد حلق آویز شده‌اش در خانه فقیرانه‌شان کشف شد. علی‌اکبر بسطامی، منتخب ایلام در مجلس شورای اسلامی پس از دیدار با خانواده زینب تأکید کرد که خودکشی این دختر ۱۱‌ساله بر اثر فقر مطلق بوده‌است. او در گزارشی که به خانه ملت داده اعلام کرده که سرپناه این خانواده یک چهار دیواری ۵۰‌متری بدون سقف و نیمه کاره است که با مشارکت بنیاد برکت و بهزیستی تا این مرحله ساخته شده است. بهزیستی ۱۴ میلیون تومان و بنیاد برکت در حد ۶‌میلیون تومان برای ساخت این سرپناه کمک کرده‌اند و برای تکمیل ساختمان و سقف آن مسئولان مربوطه پیشنهاد دریافت وام به پدر خانواده می‌دهند که با توجه به معلولیت و فقر مطلق، دریافت وام در توان این خانواده نبوده و ساخت مسکن نیمه‌تمام مانده است. لباس‌های این دختر ۱۱‌ساله چنان مندرس و غیر قابل استفاده بوده‌اند که او قبل از مرگش اقدام به سوزاندن تمام لباس‌های مندرس و غیر قابل استفاده خود می‌کند تا بعد از مرگش بچه‌های دیگر این لباس‌ها را نبینند. این دختر بچه بار‌ها از فقر مطلق خانواده خود گلایه‌مند بوده است. منطقه‌ای که این خانواده در آن زندگی می‌کنند نه خط تلفن ثابت و همراه، نه آنتن تلویزیون و نه خانه بهداشت و نه راه مناسب دارد.
این تنها حادثه خودکشی تکان دهنده در ایلام نیست. سال‌۹۷ نیز خودکشی زوجی جوان بعد از اطلاع از بیماری دیابت فرزندشان خبر ساز و بعد از آن به فراموشی سپرده شد. به روایت آمار استان ایلام همواره در صدر جدول آمار خودکشی کشور قرار داشته و دارد و به‌زعم اطلاع متولیان از وخامت اوضاع در این استان و سه استان کهگیلویه و بویر احمد، لرستان و کرمانشاه پرونده رفع موانع موجود برای ارتکاب این مرگ‌ها همچنان بسته مانده است.
حالا روایت مرگ غم‌انگیز این دختربچه را قرار دهید کنار گزارشی که روز گذشته عادل آذر، رئیس دیوان محاسبات کشور آن را ارائه کرده و از دریافت‌های نجومی مدیران دولتی و واریز شدن حقوق ماهانه ۵۳‌میلیون تومانی به حساب‌شان رونمایی کرده است. او همچنین تأکید کرده است که افرادی موفق به دریافت ارز ۴۲۰۰‌تومانی شده‌اند بدون اینکه وارداتی انجام داده باشند.


زندگی اشرافیگری و فقر مطلق با آموزه‌های دینی و اخلاقی جامعه ما در منافات بوده و هست. ناکارآمدی قانون در برخورد با این پدیده‌ها سبب شده تا همواره دره‌های ایجاد شده بین این دو پدیده عمیق‌تر و ابزار‌های برخورد با آن ناکارآمدتر شود. یک سوی ماجرا تمکن مالی اشرافیگری سبب به خدمت گرفتن ابزار‌های قانونی می‌شود و سوی دیگر فقر مطلق سبب سرازیر شدن دارندگان آن به خاک‌های سرد شده است.
برخورد با اشرافیگری و فقر هرگز با بخشنامه و دستور میسر نمی‌شود و تجربه نشان داده که حرف‌های متولیانی که دم از پیگرد و برخورد و صدور بخشنامه داده‌اند فقط در حد حرف باقی مانده و اگر غیر از این بود، نباید شاهد جولان اشراف زادگان و مرگ مسکینان به دلیل غم نان باشیم.