معتادان هم انسان هستند

يکي از موضوعاتي که در جوامع شهري و به‌ويژه کلانشهرها خودش را نشان مي‌دهد، موضوع آسيب‌هاي اجتماعي است که با توجه به گستردگي و تنوع آنها شاهد ظهور و بروز انواع آسيب‌هاي اجتماعي هستيم. از جمله آسيب‌هاي اجتماعي که در کلانشهرها مشهودتر ديده مي‌شود موضوع اعتياد به موادمخدر است که گروه‌هاي مختلفي از مردم را درگير کرده است. يکي از اين گروه‌ها، افرادي هستند که در قالب معتادان متجاهر خودشان را نشان مي‌دهند و دلايل متعددي براي وجود اين نوع معتادان در جامعه مي‌توان متصور بود. از جمله اين دلايل مي‌توانيم به طرد از خانواده به دلايل مختلف که مي‌تواند اعتياد، جرم يا هر دليل ديگري براي طرد وجود داشته باشد، اشاره کنيم. موضوع ديگر، بحث فقر است که در حوزه معتادان متجاهر يکي از وجوه مشخصه‌شان است. هرازگاهي اخباري راجع‌به گورخواب‌ها، کساني که زير پل‌ها مي‌خوابند يا در ايام سرما در پل‌هاي سرپوشيده اسکان مي‌يابند، شنيده مي‌شود؛ اما آنچه نگران‌کننده است يک بخش خود اين افراد هستند که سرمايه جامعه محسوب مي‌شوند، ولي به دليل گرايش به مواد مخدر اين سرمايه را از دست مي‌دهيم. نکته دوم تهديدهايي است که متوجه اين افراد مي‌شود. نکته بعدي جامعه است. طبيعتا وقتي تعداد اين افراد زياد مي‌شوند، به دليل اعتياد ممکن است مجبور به ارتکاب جرائم ديگر شوند و تخلفات ديگري هم انجام دهند. اين واقعيت را بايد قبول کرد که اعتياد حداقل در اکثر بررسي‌هاي انجام شده، رتبه اول آسيب‌هاي اجتماعي کشور را به خودش اختصاص داده و طبيعتا موضوعي که اين همه فراواني دارد حتما تبعات هم دارد. براي اين‌گونه از افراد بايد چند کار انجام داد؛ نخست اينکه اين افراد شهرونداني هستند که به موادمخدر گرايش پيدا کرده‌اند. بنابراين خروج‌شان از اين شرايط بدون همکاري خانواده، دولت و حتي مردم بسيار سخت خواهد بود، اگر نگوييم امکان‌پذير نيست. دوم اينکه شايد برخي با اين جمله موافق نباشند ولي معتقدم گرايش آنها به اعتياد نبايد زمينه‌اي شود تا اين افراد از ساير حقوق‌شان محروم شوند. اعتياد واقعيت اجتماعي است و تمرکز را بايد روي برنامه‌هاي کاهش آسيب گذاشت؛ آن‌هم با رويکرد سازمان‌هاي غيردولتي و مبتني بر جامعه که طبيعتا در اين شرايط سازمان‌هاي غيردولتي مي‌توانند نقش موثري را ايفا کنند. نکته ديگر موضوع اعتياد معتادان متجاهر يا حتي گورخواب‌ها يا کساني است که زمين را حفر مي‌کنند و ممکن است براي مراقبت از خودشان از گرما و سرما به تونل خوابي روي آورند. نبايد اين گروه را ابزاري براي تخريب رقيب سياسي قرار دهيم. ما در کشوري هستيم که در کنار دو کشور توليدکننده موادمخدر در دنيا قرار گرفته‌ايم. از آنجا که ترانزيت از ايران به کشورهاي ديگر ارزان و راحت است، طبيعتا تحت‌تاثير جريان ترانزيت هم قرار خواهيم گرفت. گرچه اعتقاد دارم بايد تمرکز برنامه‌هايمان را روي پيشگيري بگذاريم که هيچ‌گاه در اولويت نبوده است اما با معتاد هم نبايد رفتار غيرانساني داشته باشيم. اين کار باعث مي‌شود ظرفيت‌هاي مختلف براي کمک به اين افراد به منظور خروج از اين شرايط در کنار دولت داشته باشيم. ما بارها و بارها تجربه کرده‌ايم و اين افراد را جمع کرده و طرح‌هاي والعاديات و... را کم اجرا نکرده‌ايم ولي نتيجه نداده است. برخوردهايي که از اوايل انقلاب با معتاد و معتادان داشته‌ايم تا الان چه نتيجه‌اي داشته است؟ آيا مواد سبک‌تر شده؟ سن اعتياد بالاتر رفته؟ زنان درگير نشده‌اند؟ فراواني نسبت به جمعيت کمتر شده؟ نمي‌خواهم مبارزات انجام شده را ناديده بگيرم. بايد از پليس مبارزه با موادمخدر به خاطر تلاش‌هايشان و به احترام شهدايي که در اين راه داده‌ايم، تشکر کنيم؛ اما پيچيدگي اين حوزه بيش از آن است که بخواهيم با ساده‌انگاري برخورد کنيم. اعتياد جزئي از واقعيت کشور ماست؛ اگرچه واقعيتي تلخ.