دومینوی شورش در آمریکا

اسدالله رمضان‌زاده: «عقلانیت» سال‌ها و بلکه دهه‌هاست به یک «حلقه مفقوده» در مناسبات داخلی و خارجی ایالات متحده تبدیل شده است. «عقلانیت» به جای آنکه به تار و پود حاکم بر تصمیم‌سازی کلان،  کوتاه‌مدت و میان‌مدت هیات حاکمه آمریکا تبدیل شود، بیشتر حکم عاملی «مزاحم» را دارد که قهرا باید به گوشه‌ای رانده شود! نه‌تنها «ماهیت کنش» سران اجرایی آمریکا جنبه‌ای عقلانی ندارد، «نوع واکنش» رقبای سیاسی آنها نیز جنبه‌ای عقلانی ندارد. این قاعده درباره ترامپ و دوران ریاست‌جمهوری وی نیز صادق است. صورتبندی آنچه در معادلات داخلی آمریکا و در دوران شیوع کرونا می‌گذرد، بخوبی نشان می‌دهد «عقلانیت» چگونه به کم‌اهمیت‌ترین و بلکه بی‌اهمیت‌ترین مؤلفه در تعیین رفتار سیاستمداران این کشور تبدیل شده است؛ دونالد ترامپ در یک توئیت جنجالی، به ساکنان 3 ایالت ویرجینیا، میشیگان و مینه‌سوتا دستور می‌دهد قرنطینه و محدودیت‌های عمومی در این ایالات را شکسته و به خیابان‌ها بریزند. ترامپ در محاسبات ریاضی خود به این نتیجه رسیده است که اگر در این 3 ایالت که هم‌اکنون فرماندارانی دموکرات دارند به پیروزی برسد، می‌تواند آرای الکترال آنها را صید کرده و حتی در صورت شکست در 3 ایالت پنسیلوانیا، ویسکانسین و آریزونا (چنانکه نظرسنجی‌ها پیش‌بینی می‌کنند) سند کاخ سفید را برای 4 سال دیگر به نام خود بزند! آرای مینه‌سوتا (با 10 رای الکترال) و ویرجینیا (با 13 رای الکترال) در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2016 به سود هیلاری کلینتون به گردش درآمد. اگر رای این دو ایالت، این‌بار به سود ترامپ بازگردد و پیروزی وی در ایالت میشیگان (با 16 رای الکترال) در انتخابات سال 2016، در انتخابات پیش رو نیز تکرار شود، شکست احتمالی وی در برخی ایالات خاکستری و مهم، مانع پیروزی دوباره وی در انتخابات نخواهد شد. ترامپ در چنین شرایطی بدون آنکه جایگاه حقوقی‌اش به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده را در نظر بگیرد، دستور شورش در کشور تحت سیطره خود را صادر می‌کند!  نوع واکنش دموکرات‌ها نیز در این‌باره جالب توجه است! تصاویر منتشرشده از تظاهرات مخالفان قرنطینه در ایالت «تگزاس» به وضوح نشان می‌دهد عده‌ای از مخالفان دموکرات کاخ سفید در این اعتراض‌ها حضور فعال داشته‌اند. تگزاس را می‌توان به آشیانه جمهوری‌خواهان تشبیه کرد. در طول دهه‌های گذشته و اخیر، سابقه نداشته یک نامزد دموکرات بتواند در انتخابات ایالتی تگزاس پیروز شود. در عین حال، تگزاس دارای 38 رای الکترال بوده و پس از ایالت کالیفرنیا با 55 رای الکترال، دومین ایالات پراهمیت آمریکا در انتخابات محسوب می‌شود. دموکرات‌ها در طول ماه‌های گذشته، امید کمرنگی درباره پیروزی در «تگزاس» پیدا کرده‌اند. در نظرسنجی «ان‌بی‌سی» ماه فوریه امسال (بهمن‌ 98)، اختلاف ترامپ و بایدن در این ایالت به 4 درصد رسیده بود. حتی نظرسنجی «سی‌ان‌ان» در همان بازه زمانی نشان داد بایدن با اختلاف یک درصد از ترامپ پیشی گرفته است. پس از آن، هنوز نظرسنجی رسمی و گسترده‌ای در تگزاس برگزار نشده است. دموکرات‌ها می‌دانند شکست ترامپ در تگزاس (که در محاسبات کمی بعید به نظر می‌رسد)، علاوه بر شکست نهایی وی، تحقیر جمهوری‌خواهان را نیز به دنبال خواهد داشت. در چنین شرایطی دموکرات‌ها از بحران کرونا و نگرانی‌ها و دغدغه‌های درمانی و اقتصادی شهروندان استفاده کرده و واکنش خود را بر اساس «صید آرای ایالات قرمز» تنظیم کرده‌اند.  همان‌گونه که از مستندات موجود محرز است، بازی کثیف و تکان‌دهنده‌ای در آمریکا شکل گرفته و در آن، شهروندان به مهره‌های بازی قدرت دو حزب سنتی آمریکا تبدیل شده‌اند. سران 2 حزب دموکرات و جمهوری‌خواه حاضرند به قیمت پیروزی خود در انتخابات، دومینوی شورش در آمریکا را کلید بزنند، به خیال آنکه پس از کسب قدرت دوباره قادر به کنترل اوضاع خواهند بود! البته زهی خیال باطل! ترامپ، بایدن و دیگر سیاستمداران آمریکایی هنوز متوجه چینش پیش‌فرض‌ها و مولفه‌های شکل‌دهنده «گذار از آمریکای امروز» نیستند! در این معادله، دیگر اهمیتی ندارد در سال 2020 و در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری ماه نوامبر، کدام یک از 2 حزب سنتی آمریکا برنده خواهد شد! متعاقبا شخص بایدن و ترامپ نیز در این معادله جایگاه و موضوعیتی ندارند.  روزنامه «لس‌آنجلس‌تایمز» در مقاله اخیر خود، به وضوح شرایطی را که ایالات متحده در آن قرار دارد توصیف کرده است: «آمریکای امروز، جامعه‌ای از هم گسیخته است.  جامعه‌ای ازهم‌گسیخته‌تر از هر زمانی در تاریخ ۲۵۰ ساله ایالات متحده! ما از هم متنفریم. مستندات زیادی در این‌باره وجود دارد. اگر اوضاع این‌گونه پیش برود، ما استعداد داریم به روش اتحاد جماهیر شوروی عمل کرده  و به 50 کشور مستقل تجزیه شویم. تمایل ترامپ مبنی بر دو نیمه کردن آمریکا به ایالات آبی (دموکرات) و قرمز(جمهوری‌خواه) این روند را تشدید کرده است».