سکوتِ معنادار عقلای اصولگرا

خبرآنلاین: آنچه در فعالیت جناح راست در مقطع مهم و حساس انتخابات مجلس یازدهم بسیار خودنمایی کرد، حاشیه نشینی طیف به اصطلاح سنتی یا عقلای اصولگرا در میانه ترک‌تازی و بیش فعالی اصولگرایان جوان تر و جویای نام بود. حاشیه نشینی و سکوتی که
به نظر می‌رسد شکاف بین این دو طیف را بیش از گذشته کند و هزینه‌هایی را برای جناح اصولگرایی به همراه داشته باشد.
>انتخاباتی که شبیه ۸۴ شد
در انتخابات دوره یازدهم مجلس، آن تشکلی که در جناح راست زمام امور را به دست گرفت و با کمترین دخل و تصرف از سوی سنتی‌ها، خود به بستن لیست مبادرت کرد، شورای ائتلاف نیروهای انقلاب بود. در این شورا، جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین (موسوم به جامعتین) و دیگر گروه‌های سنتی نظیر حزب موتلفه و جبهه پیروان خط امام و رهبری و جامعه اسلامی‌مهندسین، کمترین نقش را ایفا کردند و بیشتر امورات به ویژه در یکی-دو هفته منتهی به انتخابات به دست طیف جوان جناح راست افتاد.


> سکوت معنادار عقلای اصولگرا
سکوت معنادار چهره‌های شاخصی مانند محمدرضا باهنر، آیت الله موحدی کرمانی،
حجت الاسلام ابوترابی فرد، علی لاریجانی، علی اکبر
ولایتی و همچنین حجت الاسلام پورمحمدی در آستانه انتخابات دوم اسفند، نشان از این داشت که این طیف از جناح اصولگرایی، دورترین فاصله را از پخت و پزهای انتخاباتی نواصولگرایان یا اصولگرایان جدید دارد و ابدا نمی‌توان لیست واحد اصولگرایان با نام «ایران سربلند» حتی با وجود چهره‌هایی مانند حجت الاسلام سیدرضا تقوی سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در آن را محصول کنش ورزی عقلای اصولگرایی دانست.
سکوت طیف عقلای اصولگرایی مختص به آستانه انتخابات نبود و پس از آن تا همین الان نیز اظهار نظر یا مانیفست یا راهبرد چندانی از سوی ایشان بیرون نیامده است و به همین جهت بسیاری از تحلیلگران درباره این سکوت نقطه نظرات گوناگونی از جمله اختلاف نظر تا تفاوت بنیادین فکری را در عرصه سیاست ورزی اعلام کردند .
> زنگ خطر برای اصولگرایان؟
جدایی میان عقلای سنتی و طیف جدید جناح اصولگرایی و افتادن تمشیت امور به دست طیف رادیکال، شاید در نوع خود بتواند زنگ خطری جدی برای اصولگرایان باشد؛زنگ خطری که می‌تواند هزینه‌هایی به مراتب بیشتر از آنچه در فاصله سالهای ۸۴ تا ۹۲ بر اصولگرایان تحمیل شد را به همراه داشته باشد. به نظر می‌رسد با توجه به سکوت معنادار عقلای اصولگرایی در طول ماه‌های اخیر و بی اثری و غیبت آشکار آنها در جریان رتق و فتق لیست ایران سربلند، ترکیب مجلس یازدهم اصلا باب طبع آنها نباشد و برای همین بخواهند از همین الان دامان خود را از بروندادهای این مجلس برچینند. با این حال این سوال مطرح است که آیا شکاف میان دو طیف مزبور در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری بعدی، دوام و قوام خواهد یافت یا اگر قرار است وحدتی میان این دو شکل بگیرد، سازوکار آن وحدت چگونه خواهد بود؟