روزنامه شهروند
1399/02/21
دنیا پس از کرونا میتواند «بهتر» یا «بدتر» شود
تیموتی گارتون اش روزنامهنگار گاردین به نظر میرسد بحران کرونا اعتقاد به تغییرات بنیادین را تقویت و تشویق میکند. براساس یک نظرسنجی که اخیرا توسط دانشگاه آکسفورد صورت گرفته و دیروز منتشر شده، 71درصد مردم اروپا درحال حاضر خواهان معرفی یک درآمد پایه همگانی هستند. (درآمد پایه یا درآمد بیقیدوشرط یا درآمد پایه همگانی، نوعی تأمین اجتماعی است که همه شهروندان یک کشور بهطور منظم مبلغی پول را از طرف دولت یا نهادهای دیگر دریافت میکنند.)در بریتانیا آمارها 68درصد است. به نظر میرسد حداقل برای کسانی که به لیبرال دموکراسی اعتقاد دارند، این موضوع جذابیت کمتری دارد. یکی دیگر از یافتههای جالب این نظرسنجی این است که «حداقل 53درصد از جوانان اروپایی معتقدند کشورهای اقتدارگرا بیش از کشورهای دموکرات با بحران اقلیمی مقابله خواهند کرد.»
حالا زمان آن رسیده است که از مردم اروپا این سوال را بپرسند که به نظر شما بهترین سیستم سیاسی که در مقابله با یک پاندمی گسترده کرونا بهتر عمل کرده، کدام است؟ خصوصا آنکه کشورهای آمریکا و چین به ترتیب بهعنوان پیشروترین کشور دموکرات و پیشروترین کشور دیکتاتوری، اتهام گسترش ویروس را به یکدیگر نسبت میدهند.
نتایج نظرسنجی نشان میدهد که مردم عملکرد این دو سیستم سیاسی را در مواجهه با کرونا به شکل یکسانی میبینند. خصوصا آنکه هر دو این کشورها قرار است با تبعات اقتصادی و سیاسی این پاندمی روبهرو شوند.
اما این چه نوع لحظه تاریخی برای اروپا و جهان خواهد بود؟ میتواند بهترین دوران ما باشد؛ میتواند بدترین روزهای ما را رقم بزند.
پیشنهاد درآمد پایه همگانی تا پیش از این و تا همین اواخر به عنوان یک ایده اتوپیایی (آرمانشهری) و ایدهای دور از دسترس مطرح میشد. اما در جریان قرنطینه و تعطیلی شهرها، بسیاری از کشورهای توسعهیافته چیزی شبیه این ایده را مطرح کردند. مثلا وزیر اقتصاد اسپانیا گفت که «درآمد حیاتی پایه» میتواند یک ابزار دائمی در سیستم کشور باقی بماند. حالا تقریبا روزی نیست که مقالهای دراینباره نوشته نشود که زمان ارایه درآمد پایه همگانی فرا رسیده است.
این میتواند یکی از عناصر آینده احتمالی ما باشد که در صورت اجرا میتوانیم یکی از بزرگترین بحرانهای جهان را به بزرگترین فرصت خود تبدیل کنیم. ما میتوانیم به نابرابری اقتصادی و فرهنگی بپردازیم که باعث از بین رفتن پایههای دموکراسی حتی در لیبرالترین دموکراسیهای جهان مثل انگلیس و آمریکا میشود. ما همچنین آموختیم که میتوان از خانه کار کرد و جلوی خیلی از سفرهای غیرضروری را گرفت و به این ترتیب، وارد یک مدل «کار-زندگی» جدید شد.
مردم در سراسر اروپا با رفتن روی پشتبامها و بالکنهای خانه، پزشکان و پرستاران و نیروهای امدادی را تشویق کردند و پس از اتمام این بحران، ما آنها را فراموش نخواهیم کرد. احتمالا ما به دنبال بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی این قهرمانان خواهیم بود.
همچنین ما فهمیدیم که دنیا با تهدیدهای زیادی ازجمله ویروسها و تغییرات اقلیمی روبهرو است و برای مقابله با این تهدیدها، نیازمند همکاریهای بینالمللی بیشتری هستیم. این شرایط میتواند شبیه بازسازیهای سوسیالیستی و لیبرالیستی پس از جنگ جهانی دوم در سال 1945 باشد. این یک رویای بزرگ است. اما این شرایط میتواند به یک کابوس تبدیل و شبیه سالهای پس از جنگ جهانی اول شود.
ظهور پوپولیسم و ناسیونالیسم آنطور که در رفتار دونالد ترامپ و شی جیپینگ روسای جمهوری آمریکا و چین میبینیم میتواند بیشتر شود، رکود اقتصادی بزرگ پس از کرونا، افزایش نابرابریها در داخل کشورها و در میان کشورهای جهان همگی میتواند باعث شود آن کابوس به حقیقت بپیوندد. همه چیز بستگی به عملکرد ما پس از بحران کرونا دارد. حالا باید صبر کنیم تا ببینیم دنیای ما بیشتر به این جهنم شبیه خواهد شد یا آن بهشت.
منبع: گاردین
سایر اخبار این روزنامه
این فریاد به گوش همه برسد که در جامعه ما معضل وجود دارد
قفسه کتابهای بورسی خالی شد
شجـریان و طـعـم نانی که فراموش نمیشود
برای کودکان درخت امید بکاریم
هلالاحمریها کنار مردم جنگلوک میمانند
کرونا اعتماد عمومی به علم را کاهش میدهد
دنیا پس از کرونا میتواند «بهتر» یا «بدتر» شود
تحول آییننامهای در مقام قانونگذاری اشتباه است