آیا مجسمه‌سازی شهری می‌تواند نمادی از هویت شهرها باشد؟ از «فردوسی» تا «کوهنورد ایرانی»

گروه فرهنگ و هنر – وقتی می‌گوییم شهر، شاید اولین چیزی که در ذهن‌مان نقش ببندد، خیابان باشد و ترافیک و آلودگی، شاید هم زندگی اجتماعی باشد و سرعت بالای زندگی، تصاویری که همگی درست هستند اما نشان‌دهنده هویت یک شهر مشخص نیستند. هویت هر شهر از فرهنگ حاکم بر آن نشات می‌گیرد و مجسمه‌های شهری می‌توانند نمادی از این فرهنگ باشند. در سال 1338 از یکی از معروف‌ترین مجسمه‌های شهری تهران یعنی مجسمه فردوسی در میدان فردوسی پرده‌برداری شد. به همین بهانه تلاش کردیم نگاهی به مجسمه‌سازی شهری در ایران بیندازیم.
کافی است در شهرتان چرخی بزنید تا مجسمه و تندیسی را در وسط میدان یا کنار یکی از خیابان‌ها ببینید. مجسمه‌هایی که هر کدام ماجرایی مخصوص به خود دارند. ورود هنرهای تجسمی و به خصوص مجسمه‌سازی به عرصه فضاهای شهری، یکی از مناسب‌ترین راه‌حل‌ها برای زیباسازی فضاهای محیطی و ساختن فضاهایی برای تمرکز و تعامل شهروندان در شهرها است. مردم هم به‫تدریج با دیدن مجسمه‌ها آنها را در خاطرات جمعی خود ثبت می‌کنند و این اتفاق در ساخت هویت شهری تاثیرگذار است.
برگی از تاریخ
اما مجسمه‌سازی به عنوان نمادی از شهرها از چه زمانی در ایران شکل گرفت؟ سابقه ساخت تندیس‌های مختلف در ایران به دوران اشکانیان و ساسانیان بازمی‌گردد و البته گفته می‌شود تنها مجسمه بزرگ برنزی ایران از دوران قدیم در لرستان کشف شده است. پس از اسلام، هنر مجسمه‌سازی در ایران دچار دگرگونی‌هایی شد، به طوری که در این دوران به برخی دلایل، ساخت مجسمه به شکل قبل تقریبا از میان رفت تا اینکه در دوران قاجار دوباره مجسمه‌سازی رایج شد.


پس از انقلاب نیز گرچه ساخت تندیس و سردیس با اوج و فرودهایی همراه بوده اما برگزاری نخستین نمایشگاه رسمی آثار مجسمه‌سازان معاصر ایران در موزه هنرهای معاصر تهران و نصب و ساخت مجسمه‌های مختلف از بزرگان جنگ هشت‌ساله ایران و عراق و سایر شخصیت‌های بزرگ علمی، سیاسی و اجتماعی و نصب آن‌ها در میادین و بزرگراه‌ها طی این سال‌ها، بار دیگر نشان‌دهنده اهمیت پیدا کردن این هنر است.
هویت‌بخشی با مجسمه شهری
اصولا یکی از اجزای مهم در هر شهر که نگاه هر بیننده را به‌ خود جلب می‌کند، عناصر و المان‌های شهری هستند که به شهر هویت می‌بخشند و درصورت هماهنگی اجزای هر شهر با ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و روانی شهروندان، حسی قوی از جایی به‌خصوص ایجاد می‌شود. درواقع هنر شهری به‌طور عام و مجسمه‌های شهری به‌طور خاص بخشی از عناصر هویت‌بخش فضاهای جمعی شهر به شمار می‌روند که در ساماندهی، معنابخشی و تلطیف منظر آن در حد خود موثر هستند. اما نکته مهم در استفاده از این عناصر، توجه به وحدت و انسجام مجسمه‌ها با محیط و نیازهای سیمای شهر است تا فضایی قابل‌ فهم و هویت‌بخش ایجاد شود. نکته دیگری که در به‌کارگیری نمادها در شهر باید مورد توجه قرار گیرد، مکان مناسب قرارگیری آن‌ها است. فضای شهری باید به‌گونه‌ای باشد که شهروندان به‌راحتی آن را درک کرده و بتوانند با شهر ارتباط برقرار کنند و ریشه‌های تاریخی و فرهنگی خود را بیابند. به همین دلیل استفاده از عناصر تاریخی و فرهنگی در شهر اهمیت بسیار دارد و استقرار مجسمه در مکانی مناسب، می‌تواند به‌عنوان عنصری در زیبایی شهر یا در انتقال معنایی خاص برای شهروندان موفق باشد.
مجسمه‌های شهری علاوه بر وجه زیبایی‌شناسی، به‌عنوان یک اثر هنری هم نقش هویت‌سازی‌ را برای هر منطقه بازی می‌کنند و هر اثر با گذشت زمان به یک خاطره در ذهن شهروندان تبدیل می‌شود.
در مجسمه‌سازی شهری عوامل بسیاری در طرح هنرمند تاثیر می‌گذارند. در حقیقت، به واسطه شرایطی خاص، مجسمه‌ای که هنرمند طراحی و اجرا می‌کند ممکن است مجسمه‌ساز را دچار محدودیت‌هایی ‌کند. مجسمه‌های شهری، نه تنها به غنای بصری شهر و فضای زیست اجتماعی ما کمک می‌کنند، بلکه به عنوان نمادها و نشانه‌هایی از فرهنگ و هویت جمعی ما قابل استناد هستند و از این بابت است که باید رویکردی تازه‌تر و جدی‌تر به آنها داشت.
بلایی به نام دزدی مجسمه‌ها
این روزها در خیابان‌ها و میادین سطح شهر تهران می‌توان مجسمه‌هایی را دید که دستاوردهای هنرمندان مجسمه‌ساز کشورمان است. اما چند سالی است که بلایی به نام دزدی مجسمه، گریبان مجسمه‌های شهری تهران را گرفته است. سال 87 آغاز دزدی‌های گسترده مجسمه‌های شهری در پایتخت بود. در آن سال چند مجسمه از جمله چهار مجسمه از هفت مجسمه ساخت پرویز تناولی در پارک دانشجو دزدیده شد. سال 89 نیز تعداد دیگری از مجسمه‌ها به سرقت رفت که هرکدام بین 70 تا 700 کیلوگرم وزن داشتند. از نکات عجیب سرقت مجسمه‌ها این بود که سارقان چطور توانسته‌اند مجسمه‌های چند صد کیلویی را که در اماکن عمومی و پرتردد نصب شده بودند، به سرقت ببرند. این ماجرا بدون آنکه سارقان دستگیر شوند، خاتمه پیدا کرد. اما سال گذشته بار دیگر دزدی مجسمه‌ها تکرار شد. در این جریان تندیس «قیصر امین‫پور» شاعر معاصر از میدانی به همین نام در ابتدای بولوار سعادت‌آباد تهران به سرقت رفت، مجسمه‌ای که در سال 92 نصب شده بود.
اما انگیزه این دزدی‌ها چه بوده است؟ یکی از اصلی‌ترین دلایلی که می‌توان برای این سرقت‌ها متصور بود، انگیزه‌های مالی است. با توجه به بالا رفتن قیمت برنز، وجود سردیس‌های برنزی برای سارقان بسیار وسوسه‌انگیز است. همچنین گاهی مجسمه‌ها نماد تفکر و راه خاصی می‌شوند و عده‌ای که مخالف آن هستند، تلاش می‌کنند مجسمه را از میان بردارند که در بعضی از مفقود شدن‌های سال 89 می‌شد این موضوع را دید.
اما اگر در این میان انگیزه‌های مالی دخیل باشند، این مجسمه‌های مفقود شده خریداری هم دارند؟ واقعیت این است که معمولا بعد از سرقت، مجسمه با پتک دفرمه می‌شود که قابل رهگیری نباشد و به عنوان ضایعات فروخته می‌شود.
اما راهکار چیست؟ ساخت مجسمه‌های غیر‌جذاب برای سارقان یکی از اید‌هایی است که در این چند سال مطرح شده‌اند. برخی معتقدند مجسمه‌ها به جای برنز بهتر است از فایبر گلاس و سنگ ساخته شوند تا وسوسه مالی برای سارقان ایجاد نکند اما مجسمه‌های فایبر گلاس ایرادهایی چون تغییر ظاهر در درازمدت را به همراه خواهند داشت. البته طرح نصب دزدگیر و ساخت اتاق‌های شیشه‌ای هم برای مجسمه‌ها مطرح شده است.
مجسمه‌های شهری به مرور بخشی از خاطرات جمعی شهروندان یک شهر می‌شوند، مثلا تصور کنید یک روز مجسمه فردوسی دیگر در میدان فردوسی نباشد یا کوهنورد ایرانی در میدان دربند نباشد یا وقتی از میدان حر رد می‌شوید، دیگر مجسمه میان میدان را نبینید! بنابراین حفظ و نگهداری از مجسمه‌ها یکی از نکات مهم در حفظ خاطرات و هویت شهرها است که نباید از آن غافل شد.
سایر اخبار این روزنامه