روزنامه جهان صنعت
1396/02/27
اقتصاد درگیر جنگ جناحی
گروه اقتصادی- دقیقهها برای انتخاب رییس دولت دوازدهم به شمارش افتاده است و 29 اردیبهشتماه با رای مردم ایران، رییس دولت آینده مشخص خواهد شد.بیتردید فرمان دولت دوازدهم دست هر کسی بیفتد، کار بسیار سختی پیش رو خواهد داشت اما نه سختی شرایط دولت یازدهم. حسن روحانی در سال 1392 دولتی را تحویل گرفت که بنا به آمارهای رسمی، تمام شاخصهای اقتصادی روی خط قرمز حرکت میکردند.
با این حال هر چه به روزهای انتخابات نزدیک میشویم، نقدها درباره عملکرد دولتها داغتر میشود. کارشناسان معتقدند نمیشود روحانی را بدون اتفاقات گذشته تحلیل کرد.
تحلیلگران اقتصادی عنوان میکنند برای دفاع یا نقد عملکرد دولت باید چارچوبی وجود داشته باشد و آنچه در اقتصاد رخ میدهد، نتیجه یک دوره تاریخی است.
بر همین اساس اقتصاد ایران در طول 12 سال گذشته با چه شرایطی روبهرو بود؟ این موضوع در مناظره انجمن اسلامی دانشجویان دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران با حضور محسن صفاییفراهانی قائممقام وزارت اقتصاد دولت اصلاحات، حجت میرزایی معاون اقتصادی وزیر کار دولت یازدهم، حجتالله عبدالملکی استاد اقتصاد دانشگاه امامصادق و یاسر جبراییلی معاونت آموزش و پژوهش خبرگزاری فارس مورد بررسی قرار گرفت.
آنچه در ادامه میخوانید، مشروح این مناظره است.
* صفاییفراهانی: من خواهش میکنم دوستان، با حوصله بروند قراردادهای پارسجنوبی را بررسی کنند. صورتوضعیتها در وزارت نفت در دوره گذشته موجود است. بیش از 90 درصد پول واحدها را گرفتند اما بهترین واحد نزدیک به 61، 62 درصد پیشرفت کرده و بدترین واحد، نزدیک به 38 درصد.
ولی پولها بیش از 90 درصد پرداخت شده است. پس چرا همان زمان تمام نشده است؟ پول که بود. شما میگویید مجموعه پولهایی که در دولت قبل بابت اینها داده بود، 46 میلیارد دلار بود. هر کدام از واحدهای پارسجنوبی حداکثر در گذشته با دو میلیارد دلار تمام شده و الان که با هم صحبت میکنیم، به پنج میلیارد دلار رسیده است. ما فرض میکنیم فرمایش شما درست باشد.
چرا وقتی امکان پول دادن وجود داشت و همه پولها را هم گرفته بودند، در زمان خود فازهای پارسجنوبی را تمام نکردند که به قول دوستان، عکس یادگاریاش را هم خودشان بگیرند؟ برای اینکه نتوانستند دومرتبه منابع اضافهای بگیرند که بعدا از دولت روحانی گرفتند. واحدهایی که در دوره آقای احمدینژاد تمام شده بود که خب ایشان افتتاح میکرد. ایشان که پروژههای نیمهکاره خود را هم افتتاح کرده بود، چه برسد به پروژههای تمامشده خود را.
در رابطه با ضریب جینی هم میخواهم به گزارشهای اقتصادی مراجعه کنید. در دولت قبل سر هرم زده شد. در سالهای 87 و 88 نزدیک به 25 میلیارد دلار از ایران فرار سرمایه شده است. گزارشها موجود است. خب شما سر هرم را میزنید و فاصله دو مقطع هرم به هم نزدیک میشود. ضعفا که بالا نیامدند، آنهایی که پولدار بودند، رفتند. بعد ما این را به عنوان دستاورد دولت قبل اشاره میکنیم؟ اینکه دستاورد نیست. دستاورد این بوده که در منحنیهای اقتصادی نشان میدادید عملا درآمد عمومی مردم بالا رفته است. گزارشهای بانک مرکزی بیانگر این است که از سال 87 درآمد عمومی مردم پایین آمده؛ برای همه اقشار جامعه، چه قشر متوسط و چه دهکهای پایین.
* میرزایی: برای دفاع یا نقد عملکرد دولت باید چارچوبی داشته باشیم. در مقالهای نشان داده شده آنچه در ونزوئلا اتفاق افتاده، نتیجه عملکرد آقای چاوز نیست بلکه نتیجه عملکرد سیاستهای لیبرالی و تعدیل قبل از چاوز است. ببینید چقدر سعی جدی دارند که عملکرد چاوز را هم تطهیر کنند! چطور در ونزوئلا عملکرد و آنچه در این کشور میبینیم، نتیجه یک دوره تاریک 15 سال قبل است، اما آنچه امروز در اقتصاد اتفاق میافتد، مربوط به همین دوره چهار ساله است؟! این چه منطقی است که ما پیوستگی تاریخی را فراموش میکنیم؟ تعداد بسیار زیاد و بیشمار پروژههای عمرانی که در سالهای دوره اصلاحات انجام شده و احمدینژاد بهرهبرداری کرده، دیده نمیشود.
پروژههای عمرانی در ایران بین 15 تا 20 سال دوره ساختشان طول میکشد. هیچ دولتی پروژههایی را که آغاز میکند، نمیتواند تمام کند. کاملا طبیعی است که دولت اصلاحات هم از پروژههای دوره سازندگی بهرهبرداری کرده است. احمدینژاد هم از پروژههای دوره اصلاحات بهرهبرداری کرده است. در دولت یازدهم هم پروژههای ناتمام دوره قبل به اتمام رسیده است.
پس یک مبنای مهم در تحلیل عملکرد، پیوستگی تاریخی است. آنچه امروز اتفاق افتاده، محصول و نتیجه یک پیوستار از سال 84 به بعد است. یکی پیوستگی جهانی است که اقتصاد ما بهشدت از شرایط بازارهای جهانی به خصوص بازار نفت و گاز تاثیر میپذیرد. یکی هم پیوستگیهای سیستمی است که اقتصاد را فقط با چارچوب اقتصادی نمیشود تحلیل کرد. یکی هم پیوستگی خرد و کلان است به این معنا که آنچه در سطح خرد یا بنگاهها اتفاق میافتد، فقط مربوط به سطح خرد نیست، بخش عمدهای متاثر از آن چیزی است که در سطح کلان اتفاق میافتد. برای مثال، میگویند چرا بنگاهها با رکود مواجه میشوند؟
بنگاهها با چهار شوک مهم در دوره احمدینژاد مواجه شدند؛ شوک اول، حاملهای انرژی بود که قیمتها بین چهار تا هشت برابر افزایش یافت و بخش زیادی از بنگاهها با مشکل نقدینگی مواجه شدند. در آن دوره قبضهای برق از دو و سه ماه، به 45 روز کاهش یافت. شوک دیگر، ارز بود. تقریبا قیمت ارز چهار برابر شد و بنگاههایی که از مواد اولیه و قطعات و ماشینآلات خارجی استفاده میکردند، با مشکلات زیادی برای تامین نقدینگی مواجه شدند. از زمان جهش ارزی سال 91 به این سمت، بخش بزرگی از بنگاهها نتوانستند نوسازی صنعتی انجام دهند.
شوک دیگر، تحریمها بود. شوک چهارم نیز استخدامها بود. در دو سال آخر دولت احمدینژاد برای اینکه کارنامه اشتغال را پررنگ کنند، به صورت فلهای در بخش بزرگی از بنگاهها استخدام کردند. برای مثال در زغالسنگ کرمان چهار هزار نفر و در بانک توسعه تعاون هزار نفر را استخدام کردند. بر این اساس، بنگاهها با تراکم نیروی انسانی مواجه شدند.
شوک پنجم نرخ سود بانکی بود. بعضی از بنگاههای ما سالی هزار میلیارد تومان سود و جرایم وامهای بانکی خود را پرداخت میکنند. اینکه میگویند آقای جهانگیری در رابطه با 700 میلیارد دلار درآمد ارزی احمدینژاد اشتباه میکند، من هم باید بگویم بله، ایشان اشتباه کرده است. درآمد ارزی دولت آقای احمدینژاد 700 میلیارد دلار نبوده، خیلی بیشتر از اینها بوده است. 826 میلیارد دلار کل درآمد ارزی احمدینژاد بوده است.
وقتی نقد میکردیم، شما کجا بودید؟
* صفاییفراهانی: برای اینکه ایشان بدانند، سال 89 به مجرد اینکه احمدینژاد پرداخت یارانههای نقدی را اعلام کرد، از معاون سازمان اطلاعات سپاه خواهش کردم به زندان بیاید و برای ایشان یک ساعت و نیم استدلال کردم که این اقدام چقدر به ضرر اقتصاد ایران خواهد بود.
ایشان بعد از یکساعت و نیم به من گفت این حرفهایی که میزنی، حاضر هستی بنویسی. گفتم بله. گفتند پس بنویس، میبرم ارائه میدهم. من تمام استدلالهای خود را منظم نوشتم و به ایشان دادم. ایشان بعد از دو هفته به من گفت که به ما میگویند به همین خیال باشید که احمدینژاد اشتباه کرده است. احمدینژاد دقیقترین کار را انجام داده است. پس ما همان موقع هم انتقادمان را مطرح میکردیم، ولو اینکه در زندان بودیم.
* میرزایی: من خوشحال میشوم آقای عبدالملکی گزارشی از نقدهایی که به احمدینژاد داشتند را بدهند. اما خاطرتان هست که سال 84 که هیچ روزنامهای، هیچ حزبی و نه هیچ انجمن علمی جرات نقد احمدینژاد را نداشت، 50 اقتصاددان با شجاعت نامه نوشتند و آنچه را که در پایان دوره احمدینژاد رخ داد، هشدار دادند. سال 85 و 86 دوباره نامه نوشتند. در واقع چهار نامه نوشتند. اما یکسال بعد از نامه اول، از آن 50 اقتصاددان، 25 نفر یا اخراج و یا بازنشست شدند که یکی از آنها من بودم.
آقای عبدالملکی همان کسی هستند که وقتی من را از دانشکده علم اجتماعی علامه اخراج کردند، کلاسهای اقتصاد شهری من را برعهده گرفتند. آنچه که در صنف بناها اتفاق نمیافتد که یک بنایی، کار گچکار دیگری را دست بگیرد، متاسفانه در صنف اعضای هیات علمی دانشگاه اتفاق افتاد.
آواربرداری شد؟
* عبدالملکی: پس در این زمینه ما مشترک هستیم. شما نقد داشتید، ما هم نقد داشتیم. الان بهتر است درباره آنچه که همه ما درباره آن نقد داشتیم، صحبت نکنیم. ما بیاییم درباره آنچه که شما مدافع آن هستید و ما به آن نقد داریم، صحبت کنیم. ما بیاییم درباره چهار سال روحانی صحبت کنیم. ببینیم دولت یازدهم چه کرده است و به اصل داستان برسیم.
دولت یازدهم ادعا میکند که آواربرداری کرده است. وضعیت اقتصاد کشور چه به لحاظ معیشت مردم و چه به لحاظ ساختارهای کلان اقتصادی در سال 96 به مراتب از سال 92 بدتر است. در ابتدا درباره معیشت صحبت میکنم. معیشت مردم سه شاخص اصلی دارد: بیکاری - قدرت خرید - شکاف طبقاتی.
وضعیت بیکاری در سال 92 چه به لحاظ درصد و چه به لحاظ اداره بیکاران از الان بهتر بوده است.
در واقع در این چهار سال وضعیت بیکاری به مراتب بدتر شده است. حدود یک میلیون نفر سر کار هستند و حقوق نمیگیرند.
پس بیکاری افزایش یافته است. قدرت خرید مردم به شدت کاهش پیدا کرده است. میگویند نرخ تورم تکرقمی شده است. اما نرخ تورم خانوار 22 درصد بوده است. حقوق کارمندان دولتی چقدر افزایش پیدا کرده است؟ سالی 10 تا 12 درصد. چرا؟ چون نرخ تورم را کنترل کردیم. در حالی که هزینه همان خانوار کارمندان دولت به شدت افزایش یافته است.
بر این اساس، نرخ بیکاری افزایش یافته، قدرت خرید مردم کم شده و شکاف طبقاتی افزایش یافته است. به عبارتی، از 36/0 ضریب جیبی به 40/0 رسیدیم. این در حالی است که دولتها چهار سال تلاش میکنند سیاستهای عدالتی را اجرا کنند تا یک درصد ضریب جینی را کاهش دهند.
* صفایی فراهانی: قبول دارید که تا پاییز 94 رشداقتصادی منفی بوده است. براساس گزارشهای بانک مرکزی رشد اقتصادی در زمستان 94 از به 3/2 رسیده است. بهار 95 رشد اقتصادی به 4/7 درصد، تابستان 9/11، پاییز 95 به 7/15 و رشد میانگین رشد 9ماهه به 6/11 رسیده است.
* عبدالملکی: فقط بفرمایید چقدر این رشد مربوط به نفت خام است؟
* صفایی فراهانی: شما بگویید دلیل نزول دولت احمدینژاد دو سال آخر است که نتوانست نفت بفروشد. حال آنکه این دولت با بشکهای 30 دلار دارد کشور را اداره میکند. شما آنجا میگویید دولت احمدینژاد به دلیل تحریم مشکل پیدا کرد، در مورد این دولت میگویید که درآمد خوب داشته. فرض کنید که اصلا درآمدهای نفتی این دولت خوب بوده، آیا نفت با تلاش این دولت به ثمر نرسید؟ اینکه تولید نفت از یک میلیون بشکه به 5/2 میلیون بشکه رسید، که با تلاش این دولت به ثمر رسیده است. بالاخره دستاوردی برای مردم ایران است. این که نگرانی ندارد.
شما میگویید این رشد ناشی از نفت است، من رشد بخش صنعت را هم اضافه میکنم. زمستان 94 به میزان منفی 8/3 درصد، بهار 95 به 7/1 درصد، تابستان 95 به میزان 4/4 درصد، پاییز 95 هم 3/11 رسیده است. این آمارها را از نماگرهای بانک مرکزی ببینید. این گزارشها هم در مرکز آمار است و هم بانک مرکزی ارائه کرده است. به معنی واقعی اینکه در بحران اقتصادی زندگی میکنیم و ناشی از این 4 سال است. مربوط به این دولت نیست.
متوسط رشد اقتصادی ایران و پیشرفت اقتصادی از ابتدای انقلاب تا 93 به میزان 1/2 درصد بوده است. اینگونه نیست که تصویری ارائه کنیم و بگوییم در گلستان بودیم ولی یک نفر آمده و همه چیز را نابود کرده است. شرایط بسیار بدی که دولت احمدی نژاد برای اقتصاد ایران ایجاد کرد، دولتی آمده این ماشین خراب را دوباره کار انداخته است. دارایی وزرای روحانی هم ابتدای کار به قوه قضاییه اعلام شده است، پس دولت آقای روحانی باعث ثروت وزرا نشده است. اگر سرمایهداری بودن ایراد است که ما غصه نخوریم.
* جبرییلی: ایرادی که دولت روحانی دارد، دولت نقاش بودن است. در آمار اشتغال دست برد و آن را افزایش داد. سال 94 را اعلام نکرد چون به مذاق دولتیها خوش نیامد. این را آقای پیمانی معاون اقتصادی بانک مرکزی در جایی گفت. آمار میعانات گازی را به صادرات غیر نفتی اضافه کردند و گفتند صادرات ما مثبت شده است.
این هم از آن نقاشیهاست. ما هم مستند داریم که همان آمار بانک مرکزی است. آقای صفایی گفتند که برای کسی درباره هدفمندی صحبت کردم و گفت این کار غلط است. شما اشتباه کردید، آقای صفایی. دولت آقای خاتمی که شما در آن مسوولیت داشتید اعلام کرد که یکی از آرزوهای ما هدفمندی بود. هدفمندی یارانهها یعنی یارانهای که دولت از ابتدای انقلاب برای کالاها پرداخت میکرد، از روی کالاها برداشته شود تا کسی که توان دارد، بخرد و کسی که ندارد به صورت نقدی این پول را دریافت کند. نه دولت آقای احمدینژاد این کار را کرد و نه دولت آقای روحانی. دولت آقای روحانی بسیار پوپولیستیتر در این زمینه عمل کرد. مردم پیامک میزنند که شش ماه است یارانه ما قطع شده، به ما پیام دادهاند که 26 ام این ماه یعنی سه روز قبل از انتخابات یارانه شما وصل میشود. حتما این کار پوپولیستی است. حتما باید یارانه کسانی که هزار میلیارد دارایی دارند، قطع شود.
روایت سه نفر به یک نفر
* میرزایی: آقای دکتر عبدالملکی استاد محترم دانشگاه امام صادق که دانشگاه شما نماد اخلاق است، از شماخواهش میکنم وسط صحبت دوستان نروید. من معتقدم نه تنها آقای احمدی نژاد تمام قد پشت کاندیداها ایستاده است امروز اصولگرایان سه کاندیدا ندارند، بلکه اصولگرایان یک قاب کامل و تمامعیار از موجودیت خود را به نمایش گذاشتهاند. آقای میرسلیم نماینده تمامعیار مدیریت فرهنگی بخش اصولگرایی است. آقای رییسی نماینده تمام عیار مدیریت بخش اجتماعی و آقای قالیباف نماینده تمام عیار مدیریت اقتصادی اصولگرایان است. بنابراین آقای روحانی با یک کاندیدا روبهرو نیست، بلکه مقابل اصولگرایانی است که تجربه آن روبهروی ماست، همان رویکردی که منجر به صدور حکم شلاق برای کارگر میشود.
* عبدالملکی: شاکی که دولت بود.
* میرزایی: حکم را قاضی میدهد. کارفرما بخش خصوصی بود، نه دولت. ما بیسابقهترین سقوط آزاد در شاخص فساد را در دولت احمدینژاد داشتیم. از رتبه 86 به 168 در دوره ایشان سقوط کردیم و تنها 20 کشور بیشتر از ما فاسدتر بودند. در شاخص محیط عمومی با 66 رتبه سقوط آزاد کسب و کار از 88 به 152 رسیدیم. در دولت آقای روحانی در شاخص نوآوری جهانی از رتبه 113 به 78 رسیدهایم. در شاخص سهولت کسب و کار از رتبه 152 به رتبه 120 رسیدهایم. در شاخص ریسک اعتباری از رتبه 82 به 54 رسیدهایم.
در شاخص ادراک فساد از رتبه 144 به 131 و در شاخص رقابتپذیری جهانی و حقوق مالکیت جهانی از رتبه 111 به 101 رسیدهایم و در سایر شاخصهای نهادی به شدت عملکرد دولت روحانی قابل دفاع است. ما شاخص فلاکت را میشناسیم و میدانیم که این شاخص بعد از جدلهای بسیار زیاد راستگراها و چپگراها و ارزیابی کلی به دست آمده است. ما بیسابقهترین شاخص فلاکت را با 45 تجربه کردیم و این شاخص الان به 18 کاهش یافته است. در دوره آقای احمدینژاد بر اساس گزارش مرکز پژوهش جدالهای مجلس که دراختیار دوستان آقای عبدالملکی بوده، نشان میدهد که به ازای هر درصد رشد، پنج برابر گذشته منابع ارزی مصرف شده است. یعنی همان رشد اندکی که ایجاد شده، بسیار گران تمام شده است. در گزارش دوم تاکید شده، نزدیک هفت درصد جمعیت به دلیل هزینههای بالای درمان به زیر خط فقر رسیدهاند. در ابتدای دوره احمدینژاد، دوره انتظار برای خانهدار شدن در دهک اول 59 سال بود که در پایان دولت ایشان به 120 سال رسید.
شاخص دسترسی مسکن به یکششم تنزل پیدا کرد و نرخ تورم مسکن پنج برابر شد. مسکندار شدن و برخوردار شدن از داراییها به یک آرزو تبدیل شد. نمیشود که برای شاخص اشتغال در ابتدای دوره روحانی به گزارشهای مرکز آمار اما درپایان سال چهارم دولت به گزارشهای موهومی استناد کنیم. براساس همان گزارش مرکز آمار تعداد بیکاران 3/2 میلیون نفر است و نه 7 میلیونی که ایشان اعلام میکنند. یادتان باشد که بیکاری و اشتغال یک پیوستار تاریخی و جمعیتی است. همه میدانید که علت این جمعیت بیکاران در بازار کار چیست. باز میدانید در دورهای که 826 میلیارد دلار در کشورمصرف شده، براساس گزارش مرکز آمار همان دولت، خالص ایجاد اشتغال در سالهای 84 تا 93 سالی 14 هزار شغل بوده است.
سوال دانشجویان: بعد از افزایش یارانه چه کسی میخواهد افزایش یارانه مالیات و تورم و... را ضمانت کند؟
* صفایی فراهانی: اشاره کردند به هدفمند کردن یارانهها. به برنامه چهارم مراجعه کنید که آخر مجلس ششم تصویب شد و مجلس هفتم برگرداند و دوباره تصویب شد. من بعد از مجلس ششم به وزارت اقتصاد رفتم و با نمایندگان مجلس هفتم جلسات طولانی داشتیم دوستان اصلا اعتقادی به اجرای قانون نداشتند و برای همین به قانون بودجه سال 1385 مراجعه کنید که در آن آمده نرخ کلیه تولیداتی که وازرت نفت و نیرو میداد را تثبیت کردند.
بعد از سه سال توکلی گفت این از اشتباهات بزرگ ما بود. همان موقع دولت روحانی اصرار داشت اگر بخواهیم هدفمندی اتفاق بیفتد قیمت را طوری بالا ببریم که به آسیبپذیرها کمک کنیم. قرار نبود کمیته امداد 75 میلیونی راه بیندازیم نه اینکه پول مملکت را به ثمن بخس بدهیم. از 89 تا آخر سال 1393 معادل 280 هزار میلیارد تومان یارانه در ایران پرداخت شده اما در همان مدت کل طرحهای عمرانی اجرایی شده در ایران 110 هزار میلیارد بوده؛ اشتغال مهمتر بود یا این پول. همواره تورم ایران دو رقمی بود پس در معنا وقتی قدر مطلق پولی را ثابت نگه داری، قدرت خرید کاهش مییابد. حالا سوییس را ببینید. شاید بگویید وضع سوییسیها خوب است.
در سوییس گفتند به هر نفر 2200 یورو میدهیم. جواب مردم سوییس نه بود و بعد هم نظرسنجی کردند و فرم فرستادند 85 درصد اعلام کردند «نه» گفتیم چون احساس کردیم دولت برای سرمایهگذاری امنتر از ماست. این منابع بینسلی است و حق نداریم بخوریم و بقیه نگاه کنند. برگردید سال 91 آخر سر دولت از محل منابعی که قرار بود از فروش محصولات جایگزین کند، نتوانست و رفت سراغ صندوق ذخیره ارزی و برداشت کرد.
قرار نبود این اتفاقها بیفتد. آنچه قرار بود هدفمندی باشد چیز دیگری بود. اشاره کردند اگر دولت روحانی درست عمل میکرد ما رای میدادیم. من هم بارها گفتم دولت روحانی بزرگترین اشتباهش این بود که جلوی رانتها را گرفت. من دولت اصلاحات کار کردم و عضو حزبی بودم که طرفدار اصلاحات است. اگر امروز میگویم رای میدهیم این نیست که نمیدانم روحانی اصولگراست.
میدانم. مملکت را دست کسی بدهیم که کمتر صدمه بزند. روحانی جلوی رانتها را گرفت. در آخر دولت احمدینژاد مصوبه گذراندند که راه آهن مشهد- گرگان را به چینیها بدهند و با کمک آستان قدس این کار انجام شود. 85 درصد پول را اینها بگذارند و 15 درصد دولت. حالا محاسبه کنید 15 درصد چهار هزار میلیارد تومان چقدر است، 600 میلیارد تومان. آنچه تا امروز پس گرفتند 12 هزار میلیارد تومان به قیمت آن روز است.
یعنی سه برابر قیمت پروژه از داراییهای دولت را واگذار کردند به این کنسرسیوم و دولت روحانی به زور و وکیل بخشی را پس گرفته و بخشی در دادگاه است. در دولت اصلاحات هر 9 روز یک بحران، دولت روحانی هر روز یک بحران. بحران سیاسی نبود.
اقتصادی هم بود. کسانی که آن رانتهای نفتی را برده بودند. هزینه مبادلات ایران ازسال 93 به بعد 50 درصد کاهش یافته است. این هزینهها در جیب چه کسی رفته ؟ آنها که میبردند دلشان میسوخته، نمیگویم فساد تمام شده است. من قبل انقلاب 10 سال در این مملکت کار کردم. بعد از انقلاب هم تا سال 84 در دولت بودم. من قبل و بعد از انقلاب را دیدم. آنچه در 10 سال گذشته دیدم در هیچ مقطعی ندیده بودم. بهره فساد را چه کسی میبرد؟ به جیب چه کسی رفته.
قیمت پروژه را چرا توضیح دادم. پروژهای که به کانادا دادند 620 میلیون دلار در مپنا به قیمت 350 میلیون دلار اجرا شد. 270 میلیون دلار زیر آن قیمت انجام دادیم و تربیت نیرو کردیم. آنها که دو میلیارد را کردند پنج میلیارد دلار منافعش به جیب چه کسی رفته. برادر چه کسی در لندن این آهنآلات پروژهها را تامین میکرد و میفرستاد؟
سایر اخبار این روزنامه
پشتیبانی یادگار امام از حسن روحانی
رییس اتاق بازرگانی تهران بر حرکت دولت دوازدهم در مسیر فعلی تاکید کرد؛
تسهیلات 26 هزار میلیارد تومانی بانک صنعت و معدن به تولید؛
ریاست جمهوری
اقتصاد درگیر جنگ جناحی
دست پنهان کرملین در کاخ سفید
دفاع وزیر نفت از برجام؛
ضرورت تداوم دولت یازدهم برای تحقق خواستههای فرهنگیان؛
تبلیغ به سود رییسی، به نفع روحانی
صداوسیما ادعای بیطرفی نکند
دولت رای نمیخرد
علامه طباطبایی از روحانی
در انتظار تفقد بزرگان
ضرورت بازبینی لیست امید شورای شهر تهران
قمار دوسر باخت قالیباف
اعتدال سازنده یا تندروی نافرجام