درباره این روزهای اقتصاد ایران

علیرضا صفاخو
روزنامه‌نگار

بازار ارز نخستین روز کاری خود را در فصل تابستان در حالی آغاز کرد که دمای قیمت‌ها در این بازار سریع‌تر از فصل گرما بالا می‌رود! بازاری که معاملات و مبادلات آن نقش حائز اهمیت و تاثیرگذاری بر نرخ تورم کالاهای وارداتی و به ویژه انواع نهاده‌های مصرفی ضروری در بخش کشاورزی کشورمان دارد و نرخ تمام شده تولیدات کشاورزی را نیز روز به روز بالا می‌برد. اما پرسش اصلی در کنار شنیدن انواع وعده‌های مصلحتی و ناگزیری مسئولان این است که این روند تا به کجا ادامه خواهد داشت..!؟


دلاری که امسال را با نرخ ۱۶هزار تومان شروع کرده بود، روز گذشته از کانال ۱۹ هزار تومان عبور کرد و با شکستن رکورد بالاترین نرخ یکسال و نیم گذشته در حال نزدیک شدن به سقف قیمت تاریخی خود یعنی مرز ۲۰ هزار تومان است و این در حالی است که برخی از کارشناسان بازار ارز نیز ترجیح
می‌دهند دیگر به تشریح راهکارهای اقتصادی حل این معضل نپردازند و مصاحبه‌های خود را در این خصوص تکراری و کلیشه‌ای می‌پندارند. آنها مشروط بر محرمانه ماندن مشورتهای خود با خبرنگاران ما این وضعیت را خارج از کنترل بانک مرکزی و دولت به معنای قوه مجریه می‌دانند؛ چرا که بسیاری از مشکلات ناشی از بهم خوردن تراز تجاری کشور و همچنین تحریم‌های شدید اقتصادی موضوعی نیست که به زعم آنها در حیطه اختیارات رئیس کل بانک مرکزی باشد. آنها معتقدند با توجه به این وضعیت روند افزایشی بازار ارز ادامه‌دار خواهد بود تا جایی‌که دلار از سد ۲۰هزار تومان هم عبور خواهد کرد!
البته در این خصوص آنچه دستکم در این تحلیل مورد نقد است به 2 نکته باز می‌گردد: یکی اعلام مواضع خود رئیس کل بانک مرکزی است که اگرچه خلاف باورهای کارشناسی خود و جهت تلطیف فضا مبادرت به مصاحبه‌ها و یادداشت‌های خوشبینانه می‌کند، اما به پیامدهای کاهش اعتماد بازار ارز به هشدارهای این بانک که قبلا هم در یادداشتی در همین روزنامه به آن اشاره شده بود توجه نمی‌کند و همین امر نیز منجر به از دست رفتن اعتماد عمومی به مهم‌ترین دستگاه تنظیم‌‎کننده نظام ارزی و پولی کشور می‌گردد. چرا که وقتی دکتر همتی در مصاحبه‌ای می‌گوید:" شما هر جا می‌خواهید سرمایه‌گذاری کنید، ولی در ارز سرمایه‌گذاری نکنید و اگر می‌خواهید بخرید باید ریسک آن را نیز بپذیرید و..." باید امروز پاسخ دهد که نرخ رشد ارز امروز چه تاوان و ریسکی را شامل سرمایه‌گذارانی کرده که به دنبال سودبردن از ارزی هستند که شاهرگ اقتصاد ایران است. کمااینکه متاثر از این وضعیت وقتی آقای جهرمی وزیر ارتباطات نیز چندی پیش به مردم توصیه کرد تا "فعلا گوشی
همراه نخرید چرا که قیمت گوشی کاهش
خواهد یافت..." امروز پاسخگوی این پرسش کاربرانش در فضای مجازی و قطعا حضوری هم نیست که نرخ آن از آن مقطع تا امروز حداقل یک میلیون تومان افزایش داشته است!
همچنین در این وادی باید تمام مسئولان کشور به این نکته نیز توجه داشته باشند که از بین رفتن اعتماد عمومی به وعده‌ها و هشدارهای محقق نشده چقدر پرهزینه است و چه بسا بسیاری از وضعیت رایج ناشی از همان بی‌اعتمادی و در نقطه مقابل آن گرفتن پالسی متفاوت با همان موضع اعلام شده از فرد مدعی که" آسوده بخوابید، همه جا امن و امان است" چقدر گران تمام شده و خواهد شد! امروز وضعیت حاکم بر بازار ارز ایران چه اقتصادی باشد و چه سیاسی، آنچه برای مردم در حال دردکشیدن از تنگناهای اقتصادی مهم است؛ سرافکندگی و خجالت والدین نزد خانواده و گذران عمر بدون هیچ چشم‌انداز روشن و امیدبخش حتی برای چند سال آینده است! و این دقیقا پاشنه آشیل ادامه بی‌اعتمادی و رسیدن اوضاع اقتصادی به موقعیت "فلاکت" بار اقتصادی است! در حالی که همه مسئولان تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر باید نیک بدانند آنچه در آن نشسته‌ایم و با دست فرمان امروز "ناخدایان" آن طی طریق می‌کنیم؛ به مانند "کشتی تایتانیکی" است که با وجود هر اندازه عظمت بدون آنکه تقصیری به گردن سرنشینان آن باشد با برخورد به یک صخره یخی شکسته غرق شد! در این شرایط حداقل ساده اندیشی است خود را از جامعه در حال رنج جدا بدانیم و با دلخوشی به حاشیه امنی موقت در حوزه اقتصادی برای خود بی‌اعتنا بوده و تماشاگر غرق‌شدن تدریجی مردمان خود شویم.
شاید اگر مسئولان ما به قول خانم فاطمه مهدیانی همکارمان در خبرگزاری ایلنا که روز گذشته در توییتی نوشت: "اگر به مسئولان کشور در هر رده‌ای قرار بود هر چند ماه یکبار حقوق کارگری پرداخت کنند، قطعا سیاست‌ها و تصمیم‌هایی که برای اداره کشور می‌گرفتند با سیاست‌های امروزشان فرق داشت." حال وخیم امروز مردم زجرکشیده ایران برای سیاستگذاران ما اندکی مفهوم بود!