ریشه سوخت‌بری در مشکلات آموزشی است

احمد براهویی‌نژاد فعال اجتماعی سوخت‌بَری حاصل فقر و بیکاری است. انتخابی از سر ناچاری. سیستان‌وبلوچستان استانی است با مرزهای گسترده‌ با پاکستان و افغانستان، هرچند مرزهای آبی با کشورهای حاشیه خلیج‌فارس هم هستند؛ مرزهایی که می‌توانند پتانسیل مناسبی برای اشتغالزایی شوند. پاکستان و افغانستان کشورهای درحال توسعه‌ای هستند که آبادانی و ساخت‌وساز در آنها رونق گرفته است، فرصتی که می‌تواند باعث راه‌اندازی کارخانه‌هایی در سیستان‌وبلوچستان شود، برای تأمین ابزارهای موردنیاز این آبادانی. سیستان‌وبلوچستان یعنی خانواده‌هایی بدون پشتوانه‌ مالی، بیمه‌های اجتماعی، ازکارافتادگی و ... . در بسیاری از این خانواده‌ها فوت یا ازکارافتادگی سرپرست خانواده به معنی سوخت‌بَری فرزند پسر و آموزش یکی از دلایل و شاخص‌های ‌توسعه‌نیافتگی در این استان است. سوخت‌بری ریشه در مشکلات آموزشی منطقه دارد. آمارها تعداد بالای بازماندگان تحصیل را نشان می‌دهند و این درحالی است که کیفیت آموزشی هم از سطح قابل‌قبولی برخوردار نیست، عواملی که دست‌به‌دست هم می‌دهند تا شاهد ‌توسعه‌یافتگی باشیم. واقعیت این است فردی که تحصیلات پایینی دارد، نمی‌تواند اقتصاد پویایی داشته باشد، در نتیجه نبود اقتصاد پویا مشکلات و آسیب‌های دیگر را برای او به ارمغان می‌آورد.  
سیستان‌وبلوچستان این ظرفیت را دارد تا نیروگاه‌های خورشیدی و بادی را در خود جای دهد، اما متاسفانه از این ظرفیت‌ها استفاده نمی‌شود. بادهای موسمی و درجه بالای گرما به شکل طبیعی این ظرفیت‌ها را به وجود آورده‌اند و متاسفانه به آنها بی‌مهری می‌شود. خشکسالی‌ها مشکل دیگر این استان است؛ موضوعی که کشاورزی و تا حدودی صنعت را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، درحالی‌که آب فاضلاب، آب‌های جاری و بارندگی به دلیل نبود تصفیه‌خانه مناسب و زیرساخت‌های لازم در حجم بالایی وارد خاک پاکستان و بعد از آن خاک افغانستان می‌شوند و عملا خود استان از آن بی‌نصیب می‌ماند. این آب‌ها می‌توانند با مدیریت درست برای فضای سبز، شهرک‌های صنعتی و کشاورزی استفاده شوند، راهکاری که بارها در جلسات مختلف با مسئولان در میان گذاشته شده، اما عملا اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است. در دو، سه‌سال گذشته ما تَرسالی را داشتیم، اما دریغ از یک مدیریت درست. مشکل سیستان‌وبلوچستان نبود مدیریت واحد شهری است.   بازماندگان از تحصیل واقعیت دیگر استان سیستان‌‌وبلوچستان است؛ دانش‌آموزانی که با گذشتن از سن تحصیل هنوز سر هیچ کلاس درسی ننشسته‌اند، هرچند کیفیت پایین آموزش در مناطق روستایی و حاشیه‌ای هم دلیلی بر ترک تحصیل دانش‌آموزان است. کیفیت پایین آموزش رغبت و علاقه به ادامه تحصیل را از دانش‌آموزان می‌گیرد و آنها را به سوی شغل کاذب و پرخطری مانند سوخت‌بَری می‌برد. ما دانش‌آموزانی داریم که با وجود نشستن سر کلاس پنجم ابتدایی به درستی نمی‌توانند املا بنویسند یا حتی در ریاضی ضعف‌های بزرگی دارند، چنین شرایطی انگیزه‌ای برای ادامه تحصیل نخواهد گذاشت. فقر، بیکاری و آسیب‌های مختلف این استان چرخه معیوبی است که باید ‌جایی از کار بیفتد، بنابراین می‌طلبد روی یک نسل کار شود تا دیگر خانواده بی‌سواد نداشته باشیم. متاسفانه عملا با ‌برنامه‌ریزی نکردن، خانواده‌های بی‌سواد بار می‌آوریم تا این چرخه ادامه‌دار شود. نبود مهارت‌های اجتماعی و فرهنگی هم یکی دیگر از دلایلی است که به مشکلات این منطقه دامن می‌زند؛ نبود مهارت‌هایی که میان شناسنامه‌دارها و بی‌شناسنامه‌ها در سطح گسترده‌ای دیده می‌شود.