مدیریت اقتصادی در ایران فاقد مدیریت راهبردی است!

یک مدرس و کوچینگ مدیران
بخش خصوصی در گفت‌وگو با آفتاب یزد:
شوربختانه در دوره‌های آموزشی ایران کلاس‌ها بر اساس نیازها طراحی نشده و همچنین شرکت‌کنندگان در دوره نیز شوق یادگیری ندارند و گویی تنها به گرفتن یگ گواهی شرکت در دوره بسنده می‌نمایند.
آفتاب یزد- گروه اقتصادی: هر چند وقت یک بار مقاله یا


نوشته‌ای می‌خوانیم که آماری ارائه می‌دهند از میزان مطالعه ایرانیان، آخرین خبر از یک مرجع رسمی‌و معتبر بسیار تکان‌دهنده بود: «۵۹ درصد از ایرانیان کتاب غیردرسی نمی‌خوانند » یکبار دیگر این عدد را بخوانید، یعنی چیزی در حدود ۵۰ میلیون نفر از جمعیت ۸۰ میلیونی ایران با مطالعه کتاب‌های غیردرسی بیگانه هستند»! شواهد امر گویاست که جمعیت بسیاری در جامعه ما حتی معنی و مفهوم مطالعه را نمی‌دانند و نقش مطالعه را در زندگی خصوصی متوجه نمی‌شوند!
چند روز پیش اطلاعیه‌ای به صورت یک آگهی کاملا طراحی شده منتشر شد در خصوص برگزاری دوره ۱۲ ماهه تربیت مدیران راهبردی توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام و دانشگاه تربیت مدرس با حضور مقامات ارشد کشوری که بازتاب گسترده‌ای در شبکه‌های اجتماعی و برخی سایت‌ها داشت و از آنجا که اساتید آن «محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، احمد توکلی و عزت‌الله ضرغامی» معرفی شده بودند؛ با استناد به دوران مدیریت آنها که کارنامه موجودشان به زعم عمده کارشناسان مستقل قابل دفاع نبوده است؛ سوژه حجم گسترده‌ای از انتقادات کاربران در فضای مجازی شده بود.
تکذیب دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام
بازتاب این آگهی به شدت در حال به اشتراک‌گذاری چنان گسترده بود که چند روز بعد از آن دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام بدون اشاره به جزییات بیشتری در خصوص منشاء اصلی طراحی پوستر مربوطه با لوگوی دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام و مرکز تربیت مدیران راهبردی جهادی آینده و شماره همراهی با پیش شماره 0916 که تماس‌های مکرر خبرنگار "آفتاب یزد" با آن بی‌پاسخ ماند، اعلام کرد: «برگزاری دوره ۱۲ ماهه تربیت مدیران راهبردی توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام و دانشگاه تربیت مدرس با حضور مقامات ارشد کشوری تکذیب می‌شود.» و البته هر 4 فرد معرفی شده نیز بعنوان استادان معرفی شده در پوستر این دوره هم گوشی‌های خود را بدون پاسخ گذاشتند!
نیاز به حضور پیوسته مدیران ایرانی
به کوچینگ و مربی
با این وجود اهمیت آموزش مدیریت راهبردی و استراتژیک بر کسی پنهان نیست و به جرات می‌توان گفت دست‌کم در حوزه اقتصادی پایه نخست توسعه کسب و کار داشتن دانش و رویکرد استراتژیک و راهبردی به مقوله توسعه است که برخلاف جوامع توسعه یافته مانند ژاپن، چین، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا کشور ما در فقر چنین نگاهی همچنان می‌سوزد و فریادرسی هم نمی‌یابد! لذا خبرنگار روزنامه "آفتاب یزد" جهت تبیین اهمیت این موضوع در کشورمان اعم از بخش مدیریت دستگاه‌های حاکمیتی ( دولتی و....) و شرکت‌های خصوصی که قصد ساختن برندی خوشنام از محصول یا خدمات خود به بازار مصرف را دارند با «مهدی سیاح‌نیا» مربی بازاریابی محتوایی که طراح دوره مربیان کسب‌ و‌کار است و سابقه آموزش مدیریت استراتژیک و راهبردی به دستگاه‌های دولتی و خصوصی را داشته و هم اکنون نیز مربی و کوچینگ چند برند بخش خصوصی است، در میان گذاشت.
وی در ابتدا در خصوص تعریف مدیریت استراتژیک و راهبردی با بیان اینکه در این نوع مدیریت در واقع یکسری انتخاب‌ها حذف می‌شود تا نگاه واحدی به مصالح مدنظر دستگاه دولتی یا بخش خصوصی انتخاب شود می‌گوید: «بطور نمونه اگر استراتژی یک مجموعه دولتی یا خصوصی کاهش هزینه‌ها شد، بطور طبیعی همه منابع به سمت منابع انسانی، لجستیکی و مواد اولیه ارزان‌تر هدایت خواهد شد.»
سیاح‌نیا با مثال زدن از صنعت خودروسازی که داشتن استراتژی و راهبرد روشن و درازمدت در آن تعیین‌کننده نوع خودروهایی است که به بازار عرضه می‌کند می‌افزاید:«در واقع مدیران این صنعت اعم از مدیران بالادستی در مورد خودروسازهای دولتی و یا مدیران شرکت‌های خصوصی خودروساز با تکیه بر استراتژی و راهبرد اتخاذ شده در خصوص تولید خودروی ارزان قیمت یا در نقطه مقابل آن خودروی فول‌آپشن، در مورد فرآیند استفاده از منابع مختلف در پروسه تولید و فروش و تبلیغات آنها تصمیم‌گیری می‌کنند».
این مربی بازاریابی محتوایی با بیان اینکه بدون تربیت مدیران آشنا به نحوه اتخاذ مدیریت استراتزیک و راهبردی، قاعده هرم هر سازمان بلاتکلیف و باری به هر جهت حرکت خواهد کرد می‌گوید: «وقتی سال 99 از سوی رهبر انقلاب به عنوان سال "جهش تولید" نامگذاری شده است؛ در واقع مدیران حرفه‌‎ای و کارآزموده نه در شعار، بلکه در عمل تمام راهبرد مجموعه خود را معطوف به تحقق این شعار و رفع هرگونه مانع جهت تحقق حداکثری آن می‌نمایند و اگر این اتفاق رخ ندهد، حتما راهبرد تعیین شده مدیریت سازمان با ابزار دسترسی با آن هدف مطابقت و همخوانی نداشته است.»
سیاح‌نیا در خصوص قیاس توجه مدیران به مدریت راهبردی و استراتژیک و شرکت‌های خصوصی خاطرنشان می‌کند: «علی‌القاعده در مورد کشور ما توجه به رعایت این نوع مدیریت در شرکت‌های خصوصی به ویژه برندهای موفق بیشتر بوده که شاید دلیل آن پایداری مدیر و حس تعلق بیشتر او به توفیق مجموعه‌اش بوده است.».
وی با اشاره به نمونه‌ای از دوران تدریس‌اش در چند دستگاه دولتی که در آنجا با وجود ادعای وجود سند چشم‌انداز و ماموریت اما پرسنل مجموعه از آن بی‌خبر بودند می‌افزاید: «اگر استراتژی یک مجموعه دولتی "سرعت" باشد، باید همه منابع انسانی و امکانات مورد استفاده جهت تسریع فرآیند خدمات‌رسانی به ارباب رجوع بوده باشد؛ وگرنه آن سازمان بر اساس راهبرد تعیین شده حرکت نکرده است».
سیاح‌نیا در مورد دلایل عدم توجه به مدیریت راهبردی و استراتژیک در ایران در قیاس با کشورهای توسعه‌یافته می‌گوید: «تغییرات مکرر مدیران میانی یا تغییر مدیران ارشد حسب سلیقه یا عامل غیرتخصصی و همچنین عدم ثبات در برخی مسائل مانند اختلال مکرر اینترنت برای شرکت‌هایی که استراتژی توسعه خود را بر پایه اینترنت قرار داده‌اند یا بروز تنش‌های سیاسی، ارزی و انتظارات تورمی‌و... در حوزه اقتصادی در این امر
موثر بوده است.»
این مربی بازاریابی محتوایی با مثال دیگری به کشور چین اشاره می‌کند که وقتی استراتژی آنها کاهش هزینه است، به استخدام دانشجویان یا حتی بازنشستگان مبادرت می‌ورزند و در ادامه نیز می‌گوید: «در حالی که در یکی از شرکت‌های دولتی ایران که خود شخصا به عنوان مدرس در آنجا حضور یافته بود، شاهد انتشار فراخوانی بود که در آن از دارندگان رتبه برتر کنکور سراسری برای استخدام دعوت کرده بودند؛ غافل از اینکه آیین‌نامه حقوق و دستمزد در سیستم دولتی ایران به گونه‌ای است که امکان پرداخت حقوق و دستمزد بر اساس عملکرد این افراد نخبه وجود ندارد و همین امر نیز در نهایت به دلسردی آن نخبگان انجامیده و به محض دریافت یک پیشنهاد از کشور خارجی، پس از کلی هزینه آموزشی و تجربه در داخل، بار مهاجرت به کشور مقصد را می‌بندد!»
وی در مورد آموزش مدیریت راهبردی در ایران نیز با بیان اینکه آنچه از آموزش انتظار می‌‌رود گرفتن نتیجه دلخواه و راهگشاست می‌گوید: این «در حالی است که شوربختانه در دوره‌های آموزشی ایران کلاس‌ها بر اساس نیازها طراحی نشده و همچنین شرکت‌کنندگان در دوره نیز شوق یادگیری ندارند و گویی تنها به گرفتن یگ گواهی شرکت در دوره بسنده می‌نمایند.»
سیاح‌نیا راهکار تاثیرگذاری آموزش برای مدیران بخش‌های دولتی و خصوصی ایران را استفاده از فرآیند کوچینگ و حضور همراه مربی تا مقطعی توافق شده عنوان و خاطرنشان می‌کند: «تا زمانی که این مسئله در ایران به صورت اساسی و در اولویت نظام آموزشی قرار نگیرد در بر همین پاشنه خواهد چرخید چرا که در واقع با فرآیند کوچینگ مدیران متناسب با آنچه از مربی تعهد گرفته‌اند از او مطالبه مشورت دارند و مربی نیز پیوسته بر فرآیند اجرا مطابق با استراژی تعریف شده نظارت مسئولانه خواهد داشت».