مردم را مقابل هم قرار ندهید

محمد جواد پهلوان‪-‬ ملت ایران،ملت پرتوقعی نیست.نشان به آن نشان که سال هاست وعده تحول اقتصادی را می‌شنود اما تحولی نمی‌بیند.نه تنها تحولی ندیده بلکه روز به روز نیز سفره‌اش خالی و خالی‌تر شده است.متاسفانه این روند این ایام تسریع هم شده و بسیاری از مردم را مستاصل و آشفته کرده است.
قطعا وضعیت فعلی مسکن یکی از مواردی است که باعث اضطراب و تشویش جامعه شده است.قیمت مسکن به شکل ناباورانه‌ای افزایش داشته و اجاره بها نیز به همچنین.برای مثال طی یک ماه حدود 150 درصد روی قیمت مسکن رفته و از سوی دیگر نرخ اجاره بها نیز همین میزان و چه بسا بیشتر رشد داشته است.به طوریکه اکنون برای یک جوان تهیه یک منزل جهت تشکیل یک خانواده به یک رویا بیشتر شباهت دارد.قطعا جوانی که سابقه اشتغال چندانی ندارد با توجه به میزان حقوق‌ها در وسع‌اش نیست، مسکنی را چه تهیه کند و چه اجاره نماید.
بنابر آمار رسمی 40 درصد مردم و طبق آمار غیررسمی 60 درصد مردم مستاجر هستند و همین آمار کلی نشان می‌دهد بی‌تدبیری‌ها در حوزه مسکن چقدر از مردم را درگیر خود کرده است.
حال دولت طبق همان شیوه‌ای که این سال‌ها در پیش گرفته رو به روش‌های مسکنی‌آورده است.و باز هم تصور شده است با دستور و بخشنامه می‌توان بازار را کنترل کرد.دولت مصوب کرده مستاجران شهر تهران نسبت به سال ۹۸ حداکثر ۲۵ درصد افزایش اجاره بها دارند، این رقم در کلان شهر‌های دیگر حداکثر ۲۰ درصد و در شهرهای کوچک حداکثر ۱۵ درصد است.


در پی این مصوبه در دولت،معاون وزیر مسکن هم تاکید نموده، اگر مالک بخواهد بیش از سقف تعیین شده، اجاره بها را افزایش دهد مستاجر می‌تواند نپذیرد و صاحبخانه حق اخراج او را ندارد.
این گفته بدین معنی است که اگر میان مستاجر و مالک جدلی پیش آمد و مالک به مصوبه دولت تمکین نکرد و مستاجر نیز اعلام کرد بیش از رقم مصوب بر روی اجاره نمی‌گذارد هنگامیکه این جدل به محاکم قضایی کشیده شد حکم نهایی به نفع مستاجر خواهد بود و او می‌تواند با رقم تعیین شده بماند.
اما در این میان یک پرسش مطرح است:چند درصد مستاجرینی که با چنین مشکلی مواجه شده‌اند یا می‌شوند حاضرند کارشان بیخ پیدا کند و پله‌های دادگاه را بالا و پایین بروند؟تقریبا نزدیک به صفر است.
زیرا اولا غالب مردم در شرایط عادی صلح جو هستند و تمایل ندارند با فردی دچار چالش شوند.پس ترجیح می‌دهند در صورت عدم تمکین مالک قید آن مسکن را بزنند.
ثانیا عطف به گزاره قبل بیشتر مردم بیزار هستند از اینکه پای شان به محاکم باز شود زیرا می‌دانند دردسر‌های خودش را دارد.یعنی با یک حساب و کتاب ساده به این نتیجه می‌رسند به خواست مالک گردن نهند و یا به دنبال سقف دیگری باشند بهتر از حضور در دادگاه وپیگیری یک حق است.
ثالثا این پرسش مطرح است آیا جدل با مالک و پس از آن شکایت و حضور در دادگاه باعث سلب آسایش فرسایشی و مستمر مستاجر نمی‌شود؟رای دادگاه اگر هم به نفع مستاجر باشد اما وقتی مالک رضایت قلبی نداشته باشد شرایط قطعا
مساعد نیست.
در دولت احمدی نژاد تقریبا چنین قانونی مصوب شد و بی‌نتیجه بود و اکنون هم می‌توان حدس زد این قانون نیز حتی اگر ضمانت قضایی داشته باشد به فرجامی نمی‌رسد.مشکل جایی است که همه ما می‌دانیم کجاست.سال‌های سال است در مورد مسکن مردم تدبیر درستی اندیشیده نشده و حال تقاضا شدت گرفته و عرضه کاهش شدید داشته است.موج مهاجرت به کلانشهر‌ها نیز از جمله تهران افزایش چشمگیر داشته است.لذا همانطور که پیش‌تر گفته شد دولت نه تنها با تصمیم خود مشکلی را حل نمی‌کند بلکه چه بسا مشکلی را نیز می‌افزاید و به نوعی مردم را مقابل هم قرار می‌دهد.
در پایان،آنچه در این بین باعث آزار و نگرانی است فشار اقتصادی ناشی از سیاست‌های اشتباه داخلی و تحریم‌های ظالمانه بین‌المللی است؛ امروز تبعات تصمیمات مسئولان بر دوش مردم سنگینی می‌کند. این حجم از نوسان در بازار تقریباً می‌شود گفت همه اقلام و کالاها اعم از اساسی و غیره را تحت‌تاثیر قرار داده. آنچه مسلم است؛ موضوع از توان و تحمل ملت خارج است و تقریباً آحاد مردم زیر بار این حجم از مشکلات شانه خم کرده اند.