موازی کاری فرهنگی تا کی؟!

رکسانا رضائی
روزنامه نگار

️"کاهش آسیب های اجتماعی نیازمند فرهنگ‌سازی و مشارکت مردم است" این جمله از فرط تکرار نخ نما شده است. کلیشه‌ای که مدیران مرتبط با حوزه فرهنگ و اجتماع در بازه زمانی مربوط به سازمان متبوع خود هر ساله کاربنی روی آن گذاشته و تکرارش می‌کنند.


آنچه مبرهن است اینکه بی شک آموزش کلیدواژه طلایی حل بحران و مصائب و مسائل اجتماعی است اما تا زمانیکه فقط شعار و ژست اجتماعی آقایان مسئول نباشد و عملیاتی شده و در سطوح مختلف جامعه به ویژه زیرمجموعه عریض و طویل آموزش و پرورش دیده و
لمس شود.
سالها از فرهنگ سازی گفتیم و بازی را به زمین دیگری واگذار کردیم غافل از آنکه تلنگری به خود بزنیم که چرا ما شروع کننده نباشیم. ارگان‌ها و سازمان‌های بیشمار مسئول در فرهنگ‌سازی هرکدام چه سهمی در این پازل پیچیده داشته‌اند که مغفول مانده و همچنان اندرخم کوچه عاشقی یک کودک،چنان عکس‌العملی از خود بروز می‌دهیم که جهانی به تماشای ما
می نشیند.
به راستی متولی اصلی فرهنگ سازی چه ارگان و سازمانی است که نتوانسته هماهنگی لازم را بین سایرین ایجاد کرده و طرحی نو دراندازد.
نقش حساس و مهم سازمان تبلیغات اسلامی
در این بین چقدر است؟ چه تعداد کتاب و با چه تیراژی در سالهای اخیر تحت حمایت این سازمان منتشر شده است که جذب مخاطب جدید از دل نوجوان و جوان های این مرز و بوم کرده باشد؟
آیا برنامه‌ریزی برای جامعه ای که سالها با پوست و استخوان زیر پرچم شیعه مسلمانی آموخته اند کافی است و یا می بایست از آمار جوانانی که سر از اینستاگرام برنمی دارند و هر تازه از ره رسیده بیمار و معاندی می شود الگوی آنها را به خود اضافه نمایند.
نقش شهرداری ها و دهیاری ها در این میان چقدر است؟چه درصدی از فضاهای عمومی شهر صرف فرهنگ سازی و یادآوری فرهنگ شیعه اسلامی و ایرانی می شود؟در میان هیاهوی کرکننده بیلبوردهای تبلیغاتی جدا از بیزینس و القاء فرهنگ مصرف گرایی چه سهمی برای یادآوری رسوم ایرانی و کنترل خشم و آموزش ادب و... قائل شده ایم.
آموزش و پرورش چقدر در برقراری ارتباط با ارگان های متخصص فرهنگسازی همچون سازمان تبلیغات و بهزیستی و...تلاش نموده است؟آیا اصلا تلاشی شکل گرفته؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌چه نقش و سهمی‌در تقویت زیر مجموعه خود برای ارائه اثری ماندگار و فاخر دارا است؟هنرمندان بزرگ این شهر چه زمانی توسط ارشاد فراخوانده شده و با استراتژی و هدفی معین حمایت و تشویق به ساخت تئاتر و موسیقی و مطبوعه و خط و نقاشی و...شده اند.
اگر پاسخ سوالات نویسنده ستون "آری"می‌باشد که وااسفا و اگر هم با یک "خیر" بلند ما را بدرقه می‌کنند باز هم وااسفا که اگر چنین باشد و آمارها حکایت از رشد اعتیاد و طلاق و خشونت بکند پس یا کار درست انجام نشده و یا هرکسی تنها برای رفع مسوولیت تکه ای از این پازل را سر جای خود نهاده و بی توجه به نتیجه حاصله دل به آمار رفع مسوولیت روی کاغذ خوش کرده است.
وقتی صدا و سیمای محلی نتواند آنچنان که باید به میدان بیاید و تکرار سریال‌های
تکراری اش مشتریان شبکه‌های جم را روزبه روز
بیشتر می‌کند،وقتی آموزش و پرورش
از پتانسیل عظیم خود برای ورود به بطن خانه‌های ایرانی غافل است و آموزش تبدیل به ماراتنی برای پرکردن جیب مافیای کنکور شده است،وقتی همه به دنبال مقصر هستند و این حلقه سالهاست که شکل نمی‌گیرد شنیدن داستان‌های تکراری اعتیاد و طلاق و خشونت و هزار و یک درد بی درمان دیگر از فرط تکرار ما را دچار کرختی و بی مسوولیتی اجتماعی می‌کند.
بودجه‌های فرهنگی با تشکیل کار گروهی مشخص و استراتژی سازگار می‌تواند از عمق نابهنجاری‌هایی که امروز اجتماع درگیر آن است، بکاهد.تمام آوارهای دنیا را بر سر اقتصاد نریزیم که با توجه به اهمیت و نقش غیرقابل کتمان آن در فرهنگ سازی ولی تمام ماجرا
نیست.
نگذاریم اقتصاد بیمار از ما ملتی عاصی،خشمگین،بی فرهنگ و ... بسازد.