روزنامه ابتکار
1399/04/19
کنش سینماگرانِ امروز به موضوع حاشیهنشینی تا چه اندازه قادر به ریشهیابی این مشکل اجتماعی است؟
بوی بدِ سینما در کوچههای پایین شهرگروه فرهنگوهنر - محمدعلی افتخاری: فیلم «شنای پروانه» با تعدد موضوعاتی که پیش میکشد مسئله مهاجرت را به شکلی پیدا و پنهان به زندگی شخصیتهایش راه میدهد اما پیرنگ هیجانانگیز فیلم بیش از هر چیز نشان میدهد که «شنای پروانه» در ادامه بازخوانیهای مکرر از مشکلات حاشیهنشینان، قائل به تفکیک طبقاتی بخشی از جامعه است و گویا این بازخوانی قصد ادامه مسیری را دارد که در چند سال اخیر تحت عنوان «سینمای اجتماعی» از آن یاد میشود.
در تاریخ سی ساله سینمای ایران، عوامل پیدایش حاشیهنشینی در تهران و مهاجرتهای خواسته و ناخواسته در آثاری همچون «زرد قناری، رخشان بنیاعتماد، 1367»، «نرگس، رخشان بنیاعتماد، 1370»، «آبادانیها، کیانوش عیاری، 1371»، «دت یعنی دختر، ابولفضل جلیلی، 1372» و... در پیوند با عوامل متعددی بازتاب یافته است. برای مثال در فیلم «آبادانیها» علت مهاجرتهای ناخواسته به تهران در قالب داستان زندگی مردی که وقوع جنگ هشت ساله ایران و عراق او را به تهران کشانده و پیکان زنگزدهاش را میدزدند به تصویر کشیده میشود. هرچند فیلم «شنای پروانه» با تعدد موضوعاتی که پیش میکشد مسئله مهاجرت را به شکلی پیدا و پنهان به زندگی شخصیتهایش راه میدهد اما پیرنگ هیجانانگیز فیلم بیش از هر چیز نشان میدهد که «شنای پروانه» در ادامه بازخوانیهای مکرر از مشکلات حاشیهنشینان، قائل به تفکیک طبقاتی بخشی از جامعه است و گویا این بازخوانی قصد ادامه مسیری را دارد که در چند سال اخیر تحت عنوان «سینمای اجتماعی» از آن یاد میشود. این رویکرد به جدا افتادگیِ بخشی از اهالی تهران، بنیان فکری مشخصی را پیروی میکند که برای سازمان دادن به بینظمی حاصل از حضور حاشیهنشینان، ابتدا باید فرضیات اولیهای را در جهت معرفی ساکنان این مناطق در نظر بگیرد و با اقدامات پیشگیرانهای که عموما در لفاف «تلاش برای جلوگیری از فساد» نمایان میشود، زمینه را برای حذف تدریجی مهاجران «غیر تهرانی» فراهم آورد. یکی از ابزارهای پرکاربرد برای دستیابی به چنین هدفی برجستهسازی رفتار هنجارگریز بخشی از ساکنان مناطق محروم حاشیه تهران است که همواره با خصیصههای غیرانسانی مثل شرارت، دزدی، قتل، لاتبازی، فحشا و... از آن یاد میشود. نه اینکه نسبت دادن چنین رفتارهایی به ساکنان مناطق حاشیهای تهران تنها یک داوریِ سازمان یافته تلقی شود. اما باید دید که با گذشت بیش از سی سال از اولین واکنشهای سینماییِ پس از جنگ، به موضوع مهاجرت و حاشیهنشینی، کنش سینماگرانِ امروز به این موضوع تا چه اندازه قادر به ریشهیابی این رویداد و در پی آن راهگشایی برای حل یک مشکل اجتماعی است.
فیلم «شنای پروانه» و بستری که شخصیت هاشم را در فیلمنامه به عنوان یک هنجارگریز معرفی میکند، دلیل مهاجرت او و خانوادهاش را شرایط اقتصادی در نظر میگیرد. هر چند که بنای روایت بر مبارزهای دراماتیک میان قدرت طلبی هاشم و مصیب استوار است، اما آنچه شرح وقایع هیجانی فیلم با نگاهی واقعگرایانه دنبال میکند، از جمله اقداماتی است که در قالب بستهای فرهنگی قرار است تا یک قدمی آسیبشناسی جرم و جنایتِ موجود در محله هاشم پیش برود. نویسندگان و کارگردان فیلم تلاش دارند با نگاهی واقعگرایانه و شرح جزئیات دقیق، جغرافیایی را به تماشاگر معرفی کنند که ناشناخته و دور از انتظار جلوه کند. این کنش سینمایی بیشباهت به همان رویکرد تشدید جداافتادگیِ حاشیهنشینان نیست. درواقع اینکه بخشی از جامعه تفکیک میشود و تحت عناوینی همچون «حاشیهنشینان» یا «جنوب شهریها» از آنها یاد میشود، نتیجه عملکرد مدیران شهری برای سهولت در اجرای احکام است. حال باید دید «شنای پروانه» طی چه فرآیندی ناخواسته به دام برجستهسازی این فاصله افتاده است.
فیلمنامه «شنای پروانه» بر الگوهای رایج فیلمنامهنویسی استوار است که بیشتر حاصل نگرش تازه نهادهای آموزشی مثل انجمن سینمای جوانان ایران برای غافلگیری هر چه بیشتر تماشاگر و تحمل روایت فیلم است. این الگو به سبب ترسِ دوری تماشاگر از سینما تلاش میکند با استفاده از اطلاعات قطرهچکانی نهایت بهره را از هیجان آنیِ تماشاگر ببرد. در «شنای پروانه» این ترفند با طراحی پیرنگی شخصیت محور آغاز میشود که کنش حجت و رفتار او در مواجهه با وقایع متعدد، بنای روایت را نظم میبخشد. او در مسیر قهرمانسازی که برایش پیشبینی شده، ناخواسته پا در رویدادی پیش رونده و هیجانی میگذارد که هر دم تنگنای تصمیمگیری برای مبارزه با بحرانِ اولیه را برایش تاریکتر میکند.
نویسندگان فیلمنامه در ایجاد این وضعیت برای شکل دادن موقعیتهای پیرامون شخصیت اصلی و همراهی تماشاگر با مضمون «جنون یک بودن» موفق عمل میکنند. اما بر خلاف آنچه در پیرنگهای شخصیتمحور دیده میشود که همراهی تماشاگر با کنش شخصیت اصلی بهانهای برای فراخوانی او به مضمونی واحد و یک رنگ است، در مهندسیِ پیرنگِ «شنای پروانه»، تمام انرژی روایت به دور نگاه داشتن تماشاگر از دانستههای نویسندگان معطوف است. در واقع اینجا با فیلمنامهای روبهرو هستیم که گاهی مجبور است کنشهای درونی و بیرونیِ حجت را در مرکز نگاه تماشاگر قرار دهد و گاه داوریهای اخلاقی را در مفاهیمی مثل «مرام و معرفت» برجسته سازد. از این رو سازمندی عناصر روایی دچار تناقضی آشکار میشود. شاید این مشکل به سبب اعمال محدودیتهایی است که کارگردان در جهت تلاش برای الصاق برچسبهای اخلاقی به فیلمش ایجاد کرده است. با وجود این اما روایتِ «شنای پروانه» که تاکید مستقیمی بر ویژگیهای رفتاری حاشیهنشینان تهران دارد، خواسته یا ناخواسته موفق به تفکیک پایگاه اجتماعیِ شهروندان به «جنوب شهریها» و «بالای شهریها» میشود.
اگر قرار باشد با گفتمان سازندگان فیلم «شنای پروانه» جامعه را به گروههای شمایلی تفکیک کنیم، پس اهالی سینما هم «سینماییها» خوانده میشوند. سینماییها در این گفتمان، هنردوستانی هستند که همواره یک انبار از امکانات گوناگون برای ایجاد جذابیتهای دراماتیک در اختیار دارند. در این گروه خاص، بازیگران همواره انبار تقلید و فرو رفتن در نقشهای خاص را به کمک تغییر چهره، صدا و لباس به همراه دارند که درصورت نیاز از آن بهره کافی را میبرند و نویسندگان انباری از تکنیکهای فیلمنامهنویسی را در اختیار دارند که بسته به نوع هدفگذاریِ سرمایهگذار و تهیهکننده فیلم و شناساییِ تماشاگر، این تکنیکها را در قالبهایی هیجانی، روانشناسانه، معمایی، ترسناک و... به کار میبندند. همینطور کارگردانِ فیلم نیز برای دریافت برچسب شمایلیِ خود، به انبار مهارتهای برجستهسازیِ هنر سینما متکی است. او میتواند با ترفندهای مختلف و بسته به خواسته سفارشدهنده و با استفاده از ابزارهای سرگرمیساز، نگاه تماشاگر را به رفتار هیجانانگیز شخصیتهای فیلمی مثل «شنای پروانه» معطوف کند. نتیجه این لحنِ اشباع شده از تکنیکهای سینمایی، ایجاد موانعی است که باعث پنهانسازی بکگراند اجتماعی شخصیتهای فیلم میشود؛ به نوعی محو تدریجی همان ضرورتی که قرار است بازگویی مشکلات اجتماعی به زبان سینما را به هدف اصلی فیلم «شنای پروانه» تبدیل کند.
درواقع اگر سازندگان فیلم «شنای پروانه» (سرمایهگذار، تهیهکننده، نویسندگان، کارگردان و بازیگران) را بر سکویی در حال سخنرانی تصور کنیم، در سوی مقابل این سکو، به راحتی میشود جامعهای را متصور شد که قرار است شاهد رویکرد تازه دستگاههای نظارتی برای ایجاد فاصلهای عمیق میان حاشیهنشینان و مرکزنشینان تهران باشند و این یک پلتفرم جذاب و سرگرمکننده سینمایی است که عواملش به تصور «اجتماعی بودن» حاضرند هرگونه اقدامی را در جهت این جداسازی انجام دهند؛ از «لات گرافی» خواندن فیلم توسط کارگردان گرفته تا حضور شخصیتهای فیلم در موقعیتهای سینمایی جذاب و اشارههای مستقیم فیلمنامه به تعریف محلهای که گویی مختصات جغرافیایی و منش اخلاقی ساکنانش به کلی با مرکزنشینان تفاوت دارد. اینجاست که در این آب گلآلود، متفکران جامعهشناس نیز به راحتی میتوانند رفتار آدمهای فیلم را «خرده فرهنگ» بنامند.
بنابراین سخنرانی «اجتماعی» سازندگان «شنای پروانه» برای نظام فرهنگی حاکم دو کاربرد بسیار مهم دارد. کاربرد اول راضی نگه داشتن سرمایهگذاری است که به جای ساختن یک ساختمان، قصد سرمایهگذاری در بستههای فرهنگی شهرداری را دارد (این امر با بهرهکشی از هیجان تماشاگری که قرار است در مواجهه با شگردهای فیلمنامهنویسی و بازی بازیگرانِ محبوب در نقش «جنوب شهریها» متاثر شود، به سادگی امکانپذیر است) و دومین کاربرد، اثبات موضوع «حاشیهنشینی» به عنوان روایتی تکراری در سینما است که ارتباطش به حق و حقوق پایمال شده زنان و مردانِ مناطق دورافتاده تهران، باید تنها در واکنشهای ژورنالیستی دیده شود. با توجه با این دو کاربرد، سخنرانیِ «شنای پروانه» در واقع قدرت بخشیدن به دستگاههای نظارتی و مدیران شهری برای عملکرد شتابزده در جهت نسبت دادن رفتارهای غیرمدنی به حاشیهنشینان و هموار ساختن مسیر اجرای احکام نسبت به محرومان در بزنگاههای سیاسی سرنوشتساز است. در نتیجه همانطور که مبانی فکری مدیران شهری تعیین میکند که چه مناطقی «شهرنشین و رسمی» خوانده شوند و چه مناطقی «سکونتگاههای غیر رسمی»، پس فیلم «شنای پروانه» نیز که بنای روایی و بصری خود را بر این تفکیک استوار کرده، «جنوب شهریها» را مهاجران غیر رسمی میداند که باید به هر شکلی حضور غیرمدنی و هنجارشکنانهشان از فرهنگ شهرنشینی پاک شود.
سایر اخبار این روزنامه
اعتبار گذرنامه ایرانی به انتهای جدول گذرنامههای جهان سقوط کرد
مهر بیاعتباری بر پاسپورت ایرانی
ژوبین صفاری
سوالات بیجواب در هیاهوی سوال از رئیس جمهوری
ابتلای 7 نماینده به کرونا از میان 100 تست نمایندگان مجلس یازدهم تایید شد
کنش سینماگرانِ امروز به موضوع حاشیهنشینی تا چه اندازه قادر به ریشهیابی این مشکل اجتماعی است؟
چین در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از چه کسی حمایت میکند؟
نقش اژدهای زرد در بازی فیل و الاغ
«ابتکار» تاثیر سیاستهای دولت برای کنترل خروج ارز و یا حمایت از تولید بر بازارهای داخلی را بررسی کرد
پس از حواشی فراوان و بررسی در جلسه غیرعلنی مجلس، اعتبارنامه نماینده گچساران و باشت رد شد
روحانی در جلسه هیئت دولت: خواهان روابط صمیمانه با دیگر قوا هستیم
پیام دوستی روحانی به رقبای انتخاباتی سابق
موسوی:
ادعاها درباره سند ۲۵ ساله ارزش تکذیب هم ندارد
قاضیزاده:
هنوز پیشنویسی از قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین تهیه نشده است
معاون وزیر کشور:
زیبنده نیست که در جامعه احساس شود کارها رها شده است
پیچ تند بهارستان و عدم موازنه انتخابات۱۴۰۰