ریزش انسانیت بر خاکستر ایثار

در جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی تعاریف متعددی از فرهنگ ارائه شده است. معروف‌ترین تعریف را ادوارد تایلر، انسان‌شناس انگلیسی، مطرح کرده است. او فرهنگ را مجموعه پیچیده‌ای از دانستنی‌ها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات، قوانین، عادات و هر گونه توانایی دیگر دانسته که به‌وسیله انسان به عنوان عضوی از جامعه کسب می‌شود. دکتر رضا داوری اردکانی فرهنگ را «نظام ثابت اندیشه و رفتار یک قوم یا یک ملت» می‌داند و استاد شهید مطهری فرهنگ را به صورت «فعل و انفعالاتی که مبتنی بر فطرت در روان انسان صورت می‌گیرد» تعریف کرده است. با توجه به این تعاریف، می‌توان فرهنگ را میراث اجتماعی انسان دانست؛ انسانی که ضرورتا در جامعه و اجتماع به دنیا می‌آید، در آن رشد می‌کند، در کنار دیگر افراد جامعه تکامل می‌یابد و برای اهدافی که سعادت خود و جامعه را در پی دارد، تلاش می‌کند. اما همیشه این‌گونه پیش نمی‌رود. گاهی در عمل، این افق‌های زیبای دوستی و برادری و برابری چنان تنگ می‌شود و خودخواهی‌ها و منیت‌ها چنان برجسته بروز می‌یابد که دیگر انسان که انسانیت او در کنار مفاهیم مهر، صفا، گذشت و فداکاری مفهوم و رنگ می‌یابد، قادر نیست حتی از خواست‌ها و میل‌های کوچک فردی و تفریحات موهوم خود برای مصالح جامعه و دیگران صرف‌نظر کند و معلوم نیست در این راه که به بیراهه خواهد رسید، تا کجا می‌خواهد پیش برود؛ تا جایی که برای خنده و تفریح خود اتومبیلی را با سرنشینان به ته دره یا به گاردریل هدایت کند و یا برای دریافت دو تا بارک‌ا... و دست مریزاد از دیگر کاربران شبکه‌های اجتماعی حادثه‌ای بیافریند و فیلمی واقعی از خشونتی واقعی و از دست رفتن انسان‌های بیگناه که حتی تماشای آن صحنه‌های دلخراش لذتی ندارد، تهیه کند. این در حالی است که در جامعه انسان‌هایی هستند که با فداکاری و ایثار، تمام نیروی خود را در راه خدمت به جامعه به کار می‌گیرند، بی‌وفایی می‌بینند و وفا می‌کنند تا به دیگران درس وفا، محبت، نیکی، صداقت و در نهایت، انسانیت بدهند. ادامه در صفحه۱۶