روزنامه خراسان
1399/04/24
ستاره های جوان در پساشهرت عجایب « راسپوتین» و یحیی شبیه استرا !
فراز و فرود ستارههای جوان تلویزیون، پس از شهرت
سینا مهراد، ریحانه پارسا، سامان صفاری، سانیا سالاری و مریم مومن که با سریالی پربیننده در تلویزیون مشهور شدند، اکنون چه میکنند؟
گروه سینما و تلویزیون - در دو سال گذشته، چند چهره جوان و جدید مانند ریحانه پارسا، سانیا سالاری، سامان صفاری، سینا مهراد، مریم مومن و المیرا دهقانی با سریالهای پربینندهای پا به قاب تلویزیون گذاشتند که حسابی گل کردند و به خوبی به مخاطبان معرفی شدند. حضور در این سریالها، باعث شد برای بعضی از آنها باب ورود به سینما و بازی در دیگر آثار تلویزیونی باز شود، اما برای بعضی از آنها، در ادامه حضور در عرصه بازیگری، اتفاق ویژهای نیفتاد. به بهانه حضور پررنگ ریحانه پارسا در عرصه بازیگری، نگاهی داشتیم به فعالیتهای بعدی و جایگاه فعلی چهرههایی که مانند او، با سریال پربینندهای شناخته و مطرح شدند.
ریحانه پارسا
تابستان 97 سریال «پدر» از شبکه 2 روی آنتن رفت و توجه مخاطبان تلویزیون را جلب کرد. علاوه بر بازیگران باسابقه، مانند مهدی سلطانی و لعیا زنگنه، دو چهره جوان و تازه نیز در این مجموعه بازی میکردند که نقشهای اصلی سریال را برعهده داشتند. یکی از این چهرهها، ریحانه پارسا بود که به دلیل نقش جذاب و مهمی که در قصه داشت، مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و حضور موفقی در اولین تجربه بازیگری خود داشت. پارسا پس از سریال پدر، حضور پررنگی را هم روی صحنه تئاتر تجربه کرد. او سال گذشته با بازی در فیلم «خوب بد جلف 2»، وارد سینما شد و به تازگی با بازی در سه فیلم کمدی «کوسه»، «گشت 3» و «رقصنده»، روزهای پرکاری را سپری کرده است.
المیرا دهقانی
المیرا دهقانی برخلاف بعضی از بازیگران این فهرست، تا پیش از بازی در سریال «لحظه گرگ و میش»، سابقه بازی نقشهای کوتاهی در سریالهایی مانند «همه چیز آنجاست»، «هشت و نیم دقیقه» و «سایهبان» را داشت و «لحظه گرگ و میش» اولین تجربه بازیگری او نبود؛ اما در این مجموعه یکی از نقشهای اصلی را ایفا کرد و با این سریال شناخته شد. این سریال از نظر تعدد مرگ شخصیتها، ریتم کُند و بعضی اتفاقات در قصه، مورد انتقاد بود اما بینندگان قابل توجهی داشت. دهقانی پس از این سریال در فیلم یا مجموعه تلویزیونی دیگری بازی نکرده و مهرماه سال 98 برای بازی در تئاتر «نیمه تاریک ماه» به کارگردانی داوود بنیاردلان روی صحنه رفته بود.
سانیا سالاری
سانیا سالاری مرداد سال 97، برای اولینبار با سریال «دلدادگان» به کارگردانی منوچهر هادی، در تلویزیون دیده شد. این بازیگر پیش از «دلدادگان»، تجربه بازی در یک فیلم سینمایی و تئاتر را داشت اما بازی در نقش «ارغوان» در این مجموعه، باعث شد او تبدیل به چهره شناخته شدهای شود و اولین حضورش در تلویزیون موفقیتآمیز باشد. این بازیگر، پس از سریال «دلدادگان»، همچنان حضور خود را در تئاتر حفظ کرده، اما در فیلم یا سریال دیگری بازی نکرده است. او سال گذشته تنها در مستند داستانی «مدگها» که به زبان بلوچی یعنی «ملخها»، در نقش کاراکتری به نام «بهار» حضور داشت. سالاری تنها بازیگر شناخته شده این مستند است و بقیه بازیگران آن بومی هستند.
سامان صفاری
سامان صفاری یکی دیگر از بازیگران سریال «دلدادگان» بود که با این مجموعه به شهرت رسید. این بازیگر پیشتر، در فیلم کمدی «پارادایس»، «شیار 143» و سریال «سایهبان»، نقش کوتاهی بازی کرده بود؛ اما حضور در سریال «دلدادگان»، او را به چهره شناخته شدهای تبدیل کرد. سامان صفاری در این سریال نقش یک مامور مخفی را بازی میکرد که طی ماموریت خود، به دختری که بر اساس نقشه با وی تماس داشت، علاقهمند میشد. نقش این بازیگر نیز، در سریال مورد توجه مخاطبان قرار گرفت. سامان صفاری پس از سریال «دلدادگان» در مینی سریال اینترنتی «دومینو» بازی کرد که دیده نشد و اکنون، مشغول بازی در سریال «خانه امن» به کارگردانی احمد معظمی است.
سینا مهراد
سینا مهراد فرزند سعید سهیلی، با سریال «پدر» شناخته شد. او پیش از این سریال، در مجموعه «سایهبان» و «پردهنشین» بازی کرده بود؛ اما نقش کوتاهی که در این سریالها داشت، تاثیر مهمی در شناخته شدن او نداشت. سینا مهراد در سریال «پدر» نقش پسر خوب و با ایمانی را بازی میکرد که طی اتفاقاتی با دختری که در دانشگاه با او آشنا شده بود و از نظر اعتقادات نقطه مقابل او قرار داشت، ازدواج میکرد. شخصیت او مورد پسند مخاطبان قرار گرفت و مرگ این کاراکتر در قصه، انتقادهای فراوان مخاطبان را به دنبال داشت. مهراد پس از سریال «پدر»، در فیلم کمدی «ژن خوک» ساخته پدرش، برای اولینبار بازی در فیلم کمدی را تجربه و سال 98 هم در سریال «آقازاده» بازی کرد.
مریم مومن
مریم مومن مانند ریحانه پارسا، با سریال تاریخی «بانوی عمارت» که دیماه سال 97 روی آنتن رفت، وارد عرصه بازیگری شد و در اولین تجربه حرفهای خود، با این سریال حضور موفقی در قاب تلویزیون داشت. بازی خوب او باعث شد که مخاطبان خیلی زود این چهره تازه را به عنوان یکی از نقشهای اصلی سریال بپذیرند. او نیز مانند سانیا سالاری جزو چهرههای کمکار این فهرست پس از به شهرت رسیدن است. مریم مومن دو سال پس از سریال پربیننده «بانوی عمارت»، به تازگی در سریال پلیسی «سرزده»، به کارگردانی بهادر اسدی که ویژه صداوسیمای خراسان رضوی ساخته شده بازی کرده و در این مجموعه با بازیگرانی مانند نسیم ادبی، رویا میرعلمی و بهرنگ علوی همبازی شده است.
شباهت عجیب سرمربی پرسپولیس با سرمربی سابق استقلال
شروع یحیی شبیه پایان استرا
یحیی گلمحمدی، سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس از نیمفصل دوم در شرایطی جانشین گابریل کالدرون آرژانتینی شد که پرسپولیس شرایط فوقالعادهای داشت. زمانی که گلمحمدی به پرسپولیس آمد خیلیها اعتقاد داشتند انتخاب خوبی صورت نگرفته و گلمحمدی نمیتواند در پرسپولیس موفق شود. یحیی گلمحمدی تا اینجای فصل از ۸ بازی که در لیگ پشت سر گذاشته، ۷ پیروزی و یک مساوی کسب کرده است؛ آماری بینظیر که کسی فکرش را هم نمیکرد. نکته جالب اینجاست که استراماچونی هم با چنین آماری به مربی محبوب آبیها تبدیل شد. تیم استراماچونی بعد از شروعی نهچندان خوب در لیگ برتر از بازی مقابل تراکتور اوج گرفت و در 8 دیدار آخری که استرا روی نیمکت نشست 7 برد و یک تساوی حاصل کار آبیها بود و همین عملکرد فوقالعاده باعث شد تا استقلال از رده ششم به صدر جدول برسد. اما حالا داستان کاملا متفاوت است و پرسپولیس با 7 برد و یک تساوی در 8 بازی اخیرش به صدر جدول رفته و استقلال در رتبه ششم جدول قرار دارد! یحیی تا اینجای فصل ۲۲ امتیاز از ۲۴ امتیاز ممکن را به دست آورده و فقط مقابل استقلال یک تساوی گرفته است. با یک حساب سرانگشتی گلمحمدی از ۵۶ امتیاز فعلی، ۲۲ امتیاز کسب کرده یعنی تقریبا نیمی از تمام امتیازهای پرسپولیس. پرسپولیس در ۸ بازی که یحیی گلمحمدی را به عنوان سرمربی در لیگ داشته ۱۶ گل زده و فقط ۴ گل خورده. یعنی متوسط ۲ گل زده و نیم گل خورده در هر بازی. این نشان میدهد پرسپولیس مدل گلمحمدی چرا با اقتدار صدرنشین لیگ است. آنچه مشخص است، آمار گلمحمدی و همکارانش تا اینجای فصل یک آمار خیرهکننده و خوب بوده است. هرچند هنوز تا پایان فصل بازیهای زیادی مانده و این آمار قطعا دستخوش تغییر میشود اما تا همینجا هم سرمربی پرسپولیس نمره قبولی گرفته و تیمش هم در آستانه پوکر قهرمانی است. البته هر انسان و سرمربی قابل نقد است و گلمحمدی هم از این قاعده مستثنی نیست اما وقتی شرایط را بررسی میکنیم باید به احترام یحیی کلاه از سر برداریم. گلمحمدی در شرایطی این آمار خوب را ثبت کرده که وضعیت باشگاه پرسپولیس از نظر مدیریتی با حواشی روبهرو بوده که میتواند روی کار هر تیم و هر سرمربی خلل ایجاد کند اما گلمحمدی و تیمش تا اینجای کار عملکرد خوبی داشتند و نمره قبولی گرفتند.
عجایب منحصر بهفرد زندگی «راسپوتین»
کشیش مخصوص تزار در قرن بیستم، هموفیلی را درمان کرد و پس از مرگ، از جای خود برخاست و دوید!
جواد نوائیان رودسری – «میدانم که مرگ من نزدیک است. امروز آخرین لحظات زندگیام را سپری میکنم. اما آگاه باشید؛ اگر من توسط روستاییان و کولیها و همقطارانم به قتل رسیدم، هیچ خطری شما و مردم روسیه را تهدید نمیکند، اما اگر من توسط یکی از افراد دربار یا بستگان شما به قتل رسیدم، بدانید که شما، خانوادهتان و کل درباریان، بیش از دو سال زنده نخواهید ماند و به دست مردم روسیه کشته خواهید شد.» اینها آخرین کلماتی است که گریگوری راسپوتین، رازآلودترین مرد تاریخ روسیه، خطاب به ملکه الکساندرا همسر آخرین تزار روسیه، به رشته تحریر درآورد. مشهور است که هنوز نسخه اصلی این نوشته، در موزه سنپترزبورگ نگهداری میشود.
شب رازآلود خانه «یوسپوف»
راسپوتین به طرز شگفتآوری درست پیشبینی کردهبود؛ فلیکس یوسپوف از نزدیکان ملکه، گریگوری را هدف گلوله قرار داد. فلیکس و همفکرانش که راسپوتین را بلای بزرگ روسیه میدانستند، او را به بهانه دیدار همسر فلیکس، کاری که مورد علاقه راسپوتین بود، شامگاه روز 30 دسامبر 1916 (9 دی 1295)، به خانه یوسپوف کشاندند؛ به زیرزمین بردند و او را که همیشه در نوشیدن شراب افراط میکرد، با پیمانههای پیاپی و پُر از سم سیانور، لبریز کردند. به راسپوتین شیرینی آغشته به سیانور خوراندند؛ آن هم در تعداد زیاد! اما او نمیخواست بمیرد و دایم وراجی میکرد! گویی سم سیانور بر او کارگر نبود! کاسه صبر یوسپوف لبریز شد؛ پنجتیر روسی خود را از زیر بغلش بیرون کشید و چهار گلوله به قلب ابلیسِ قدیسنما شلیک کرد؛ دوستان فلیکس به داخل اتاق دویدند؛ یکی از آنها که پزشک بود، راسپوتین را معاینه کرد؛ او مرده بود و نبض نداشت. آنها مشغول مذاکره درباره چگونگی انتقال جسد به بیرون بودند که ناگهان مُرده، نعرهای کشید و برخاست و با سرعت به طرف درِ اتاق دوید؛ آن را گشود و از پلهها بالا رفت. فلیکس و دوستانش وحشتزده در پی او دویدند؛ مقابل درِ ورودی ساختمان، دوباره پنج گلوله دیگر به بدن راسپوتین شلیک شد و او دوباره بر زمین افتاد؛ اما فوراً برخاست، در را باز کرد و در طول خیابان، با سرعت عجیبی می دوید. ضاربان او را تا نزدیک رودخانه تعقیب کردند و سپس، با شلیک گلولههای متعدد، موفق شدند راسپوتین را بکشند و بعد جسد او را به داخل رودخانه بیندازد. به این ترتیب، راسپوتین مُرد!
دائمالخمری که جادو میدانست
گریگوری راسپوتین در 21 ژانویه 1869(دوم بهمن 1247) در سیبری به دنیا آمد؛ او هیچ تحصیلاتی نداشت، اما مدعی بود نیروهای فراطبیعی دارد و البته خیلی هم بیراه نمیگفت! هنگامی که آلکسی تنها پسر نیکلای دوم، آخرین تزار روسیه، از بیماری هموفیلی مُشرف به مرگ بود و پزشکان نمیتوانستند او را مداوا کنند، راسپوتین که پیش از آن با رفتارش یکی از کشیشهای درباری را فریفته بود، با وساطت وی نزد آلکسی آمد و خونریزی کشنده او را با خواندن چند وِرد، درمان کرد! این واقعیتی است که حتی منابع تاریخی روسیه نیز، دلیلی برای کتمان آن نمیبینند. راسپوتین یک دائمالخمر و هوسران افراطی بود، اما ادعا میکرد که قدیسین او را لمس کردهاند! مدعی بود با همین نیرو میتواند بیماری آلکسی را خوب کند و البته، بیماریهای متعدد و متنوع روحی و جسمی بانوان بیکار درباری را. باور بسیاری از مردم این بود که راسپوتین، قدرت هیپنوتیزم بالایی دارد و از این راه هم هموفیلی را درمان کرده و هم دل زنان درباری را به دست آوردهاست؛ آنقدر که برایش میمیرند و حتی جشن تولد برگزار میکنند! اما واقعیت این است که نباید عنصر جهالت و غرور بیش از حد را در تسلیم افکار درباریان تزار و خود او به راسپوتین، دستکم بگیریم.
نقشه انگلیسی
راسپوتین پس از درمان ولیعهد تزار، از هیچ، به همه چیز رسید؛ خانهای مجلل در سنپترزبورگ با خط تلفن ویژه که تازه در روسیه راه افتاده بود، در اختیارش قرار گرفت. او به تمام خانمهای اشرافی وقت ملاقات میداد و آنها در برابر خدماتی که گمان میکردند دریافت میکنند، مبالغ معتنابهی پول و جواهر به وی میدادند. کار به جایی رسید که تزار حتی برای امور جنگی هم به مشاوره با راسپوتین پرداخت. رفتارهای عجیب و غیراخلاقی وی، کلیسای ارتدکس روسیه را واداشت که راسپوتین را مردی بیدین و شیطانزده معرفی کند. بااینحال، کار پیشگویی راسپوتین درباره جنگ، چندان درست از آب در نیامد؛ او دقیقاً دستورهایی میداد که سربازان روسیه را به هلاکت قطعی میانداخت. ژنرالها از دست راسپوتین عاصی شدهبودند و نصایح آنها هم به خرج تزار نمیرفت. روسها معتقد بودند راسپوتین با سرویسهای اطلاعاتی آلمانها در ارتباط است؛ در جنگ جهانی اول(1918 - 1914)، روسیه در کنار انگلیس و فرانسه با آلمان و اتریش میجنگید. به همین دلیل، برخی منابع تاریخی از دست داشتن انگلیسیها در قتل راسپوتین حکایت میکنند و «اسوالد رینر»، دیپلمات انگلیسی را در ترور راسپوتین دخیل میدانند؛ تعدادی از مورخان میگویند که گلوله شلیک شده به جمجمه راسپوتین که احتمالا تیر خلاص بوده، از اسلحه رینر شلیک شدهاست؛ ادعایی که البته چندان دور از ذهن نیست، اما دولت بریتانیا، با گذشت بیش از 104 سال از مرگ راسپوتین، زیر بار این اتهام نمیرود.
سایر اخبار این روزنامه
کاهش 1.5 میلیون نفری شاغلان در بهار
نیمارِ دریا !
ترکمنستان خوشآبوهوا با قوانین عجیبوغریب
عروسیخونبار درشبهای کرونایی!
چدن خوسف در کوره اما و اگر مسئولان و چشم بادامی ها
کرونا و معمای محدودیت معیشت یا سلامت
13000 قربانی کرونا
ذوبتدریجیناوآمریکایی
ستاره های جوان در پساشهرت عجایب « راسپوتین» و یحیی شبیه استرا !
گام اول شورای شهر برای رفع بلاتکلیفی طرح تفصیلی مشهد
حمایت سران قوا از برنامه بانک مرکزی برای ثبات ارزی
ایرانوچینمی برند ،مامیبازیم
شیوع سندروم قلب شکسته
کنایه های سخنگوی وزارت خارجه و کاربران توئیتر به آتش سوزی ناو آمریکایی