خسارتی که سخت قابل جبران است

سیده‌فاطمه حسینی: حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر حکیم انقلاب اسلامی در پیامی به ملت ایران به مناسبت فرا‌رسیدن عید سعید قربان، با تأکید بر اینکه با وجود خسارات فراوان برجام، اصل صنعت هسته‌ای حفظ شده است، فرمودند: «من علت مذاکره نکردن با آمریکایی‌ها را بارها گفته‌ام اما برخی یا متوجه نمی‌شوند یا وانمود می‌کنند متوجه نشده‌اند. هدف اصلی آمریکایی‌ها از ادعای مذاکره، گرفتن توانایی‌های حیاتی ملت ایران است. البته رئیس‌جمهور فعلی آمریکا هم به‌ دنبال برخی منافع شخصی و انتخاباتی است، همچون استفاده تبلیغاتی از مذاکره با کره شمالی». درباره اثبات خسارت‌بار بودن برجام، تاکنون مصادیق زیادی مطرح شده است. پس از امضای برجام در دوران ریاست جمهوری اوباما، شاهد «قبض تعهدات غرب» و «بسط تعهدات فنی ایران» بودیم. در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ و با خروج کاخ سفید از توافق هسته‌ای، «قبض تعهدات غرب» تبدیل به «محو تعهدات» آن شد! با این حال به سبب اعتماد دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان به تروئیکای اروپایی جهت تامین منافع ایران در برجام، تعهدات ایران در این سوی معادله به قوت خود باقی ماند! فراتر از آن، طرف مقابل با استفاده از ظرفیت‌های تعبیه‌شده در برجام (به سود غرب)، همواره مکانیسم ماشه و احیای تحریم‌های چندجانبه شورای امنیت علیه کشورمان را به مثابه یک ابزار علیه ایران به کار گرفت. شاید در این میان، یکی از معدود نقاط قوت  برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت، لغو تحریم تسلیحاتی ایران در ابتدای پاییز امسال (سال 2020) بود! با این حال علاوه بر آمریکا، 3 کشور اروپایی نیز گزینه «تمدید تحریم‌های تسلیحاتی ایران» را هر چند به صورت موقت مطرح کرده  و به این ترتیب، تنها خاصیت برجام را نیز از بین برده‌اند! چنانکه مشاهده می‌شود، حتی بر «ظرفیت‌های انتزاعی و  بالقوه برجام» نیز نمی‌توان تکیه کرد، حال ظرفیت‌های عملیاتی و کاربردی آن جای خود دارد! علاوه بر انتقاداتی که در ابعاد فنی بر سر موضوع عدم توازن میان داده‌ها و ستانده‌های ایران و اعضای 1+5 در برجام مطرح می‌شود، به لحاظ راهبردی و سیاسی نیز انتقاد صریحی در این باره وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد. متاسفانه به‌رغم هشدار منتقدان دلسوز (که از سوی دولت و حامیان برجام متهم به کارشکنی در مذاکرات و طرفداری از تحریم ملت ایران می‌شدند!)، «توافق هسته‌ای» تبدیل به یک «متغیر مستقل» و «توسعه اقتصادی کشور» مبدل به یک «متغیر وابسته» شد. به عبارت بهتر، برجام که در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن، می‌توانست حکم یک «ابزار تاکتیکی محدود» را در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی کشورمان داشته باشد، تبدیل به یک «مرکز  ثقل استراتژیک» شد. این بدترین  و پرهزینه‌ترین خطایی بود که دولت یازدهم در تعریف «جایگاه راهبردی برجام» انجام داد.  از همان ابتدا مسجل بود برجام به دلیل «ابطال‌پذیر» بودن و «نقض‌پذیری» ابعاد مختلف آن از سوی بازیگران غربی، نمی‌توانست حکم  یک مرکز ثقل (Center Of Mass) در  اقتصاد و سیاست خارجی کشورمان را داشته باشد اما در شرایطی که حتی تامین آب آشامیدنی مردم به انعقاد توافق هسته‌ای گره خورد  و سخن گفتن از  «خزانه خالی» کشور با نامحرمانی که آرزوی دیرینه آنها نابودی نظام و ملت ایران بود، دیگر جایی برای «مواجهه منطقی» با یک توافق شدیدا بازدارنده و در عین حال نامتوازن باقی نگذاشت! اساسا مسؤولان دولت محترم و وزارت امور خارجه کشورمان هرگز نخواستند گزاره‌ای به نام «ابطال‌پذیری برجام» را بپذیرند. در چنین فضایی، تصویر واقعی برجام در میان هزاران قرائت و برداشت مبالغه‌آمیز از توافق هسته‌ای مفقود شد. این تصویر زمانی نمایان شد که رئیس‌جمهور آمریکا 18 اردیبهشت‌ماه سال 97 در مقابل دوربین‌های تلویزیونی قرار گرفت و خروج رسمی کشورش از توافق هسته‌ای با ایران و دستور وضع دوباره تحریم‌های ثانویه و یکجانبه علیه ملت ایران را صادر کرد! شاید تنها موضوعی که می‌توانست کمی تسلابخش دل منتقدان سیاست خارجی غرب‌گرا و اقتصاد تحریم‌محور در کشورمان باشد، عبرت گرفتن هر چند دیرهنگام مسؤولان حوزه سیاست خارجی ما از ماجرای خروج یکجانبه آمریکا از برجام بود. با این حال، نه تنها این موضوع محقق نشد، بلکه شاهد مستغرق شدن برخی مسؤولان در میان واژگان «برجام اروپایی» و «اینستکس» بودیم! البته امروز پس از 2 سال، نتیجه تعهدات اتحادیه اروپایی درباره تامین منافع ایران در برجام کاملا قابل مشاهده است! تاسفبارتر اینکه پس از انهدام «برجام آمریکایی» و «برجام اروپایی» و هزینه‌هایی که سرمایه‌گذاری روی آنها برای صنعت هسته‌ای، اقتصاد و سیاست خارجی کشورمان ایجاد کرد، این بار قلب طرفداران مذاکره با آمریکا برای شکست ترامپ در انتخابات و حضور دوباره دموکرات‌ها در کاخ سفید می‌تپد! با ا‌ین حال، دیگر جایی برای آزمون و خطا در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی کشور وجود ندارد!