کدام موانع مسیر تولید ملی و خلق ثروت را مسدود کرده‌اند؟

محمدرضا گنجی*
تولیدکننده ایرانی آرزوهای فراوانی دارد و شاید یکی از مهم‌ترین‌های آنها جهش تولید است که از این شعار در سال جاری به خوبی از سوی بخش خصوصی استقبال شد اما قطعا نباید فراموش کنیم که لازمه تبدیل شدن این شعار به شور و شعور آن است که دستگاه‌های مرتبط با تولید در کنار بخش خصوصی شرایط و بسترها را برای ارتقای تولید فراهم کنند. نگرش کمک به تولید باید یک مشی اساسی برای فعالان و دست‌اندرکاران تولید باشد و به صورت جزر و مد کشتی تولید را دچار تلاطم نکند.
کمک به تولید راه‌های متعددی دارد؛ حذف موانع و رهایی تولیدکننده از قید‌و‌بندهای دولتی یکی از راه‌های مهم برای توسعه تولید است در حالی که هم‌اکنون سازمان‌های دولتی نه به فکر حمایت بلکه به دنبال ایذای تولیدکننده هستند و هر روز به یک دلیل واهی، سازمان‌های دولتی با حضور در محل کارخانه و شرکت و با ایرادهای بنی‌اسرائیلی باعث نگرانی تولیدکننده و نیروی کار می‌شوند. در نتیجه تولیدکننده به‌جای آنکه تولید را توسعه دهد به دنبال رفع این قبیل مشکلات دولت‌‌ساخته است. این معضلات دولت‌ساز در شرایطی است که بی‌رودربایستی باید گفت تحریم‌ها قطعا اثرات بدی بر تولید گذاشته است. وقتی سیستم انتقال پول نداریم، سوئیفت نداریم، صرافی‌ها عملیات انتقال ارز را به‌طور ناقص و با هزار ایراد و هزینه بالا انجام می‌دهند چگونه می‌توان گفت تحریم روی تولید اثر نگذاشته است؟ در گذشته به کونلون بانک چین  ۱۶ تا ۱۷ درصد کارمزد پرداخت می‌شد تا وجوه ارزی توسط تجار منتقل شود اما اکنون از آن نیز بی‌بهره‌ایم و روش‌های دیگر برای انتقال ارز هزینه‌های تولیدکننده و صادرکننده را به شدت افزایش داده است.
تغییر واژه‌ها در دوره تحریم


در این بین یکی از موضوعاتی که در شرایط تحریم برای تولیدکنندگان ایرانی اتفاق افتاد تغییر معانی واژه‌ها هم بود. به عنوان مثال در گذشته منظور از زیرساخت‌های تولید، زمین و ساختمان و خطوط تولید و آب و برق و... بود اما حالا باید ثبات بازار، امکان انتقال پول و مواردی از این دست را نیز به عنوان زیرساخت‌های تولید معرفی کنیم. مادامی که این شرایط فراهم نیست و تولیدکننده نمی‌داند ارزی که با قیمت مشخصی می‌خرد درست یا غلط است و فردا قیمت ارز به چه رقمی درخواهد آمد همگی باعث می‌شوند تولید از تعادل خارج شود و به‌تبع تولید مصرف‌کنندگان داخلی و خارجی نیز با شرایط عدم اطمینان  روبه‌رو می‌شوند.
این در شرایطی است که دولت و مسئولان هیچ حمایتی از تولیدکننده نمی‌کنند و حتی او را تحت بی‌مهری قرار داده‌اند. دولت شرایطی را پیش آورده که برندهای معتبر و بزرگ شرایط بدی را تجربه می‌کنند این در حالی است که تولیدات زیرپله‌ای و برندهای درجه سه جای برندهای معتبر را گرفته و می‌گیرند زیرا یک تولیدکننده برند هدف اولش تولید کیفیت‌محور است و اگر قرار باشد با این هزینه‌ها و مشکلات اعتبار برند خود را از دست بدهد ترجیح می‌دهد از دور خارج شود.
درد مشترک همه صنایع
همیشه تولیدکنندگان به‌خصوص آنها که یکی از اجزای تولید را در اختیار دارند با مشکل عدم وصول مطالبات روبه‌رو هستند. به عنوان مثال در صنعت تایر که یکی از نیازمندی‌های صنعت خودرو را تامین می‌کند، تولیدکنندگان نمی‌توانند مطالبات خود را از خودروسازان دریافت کنند و در نتیجه در چنین شرایطی طبیعی است که به مشکل گردش سرمایه یا مشکل نقدینگی می‌خورند و همه این موارد باعث نگرانی آینده صنایع می‌شود و در همه صنایع نیز این مشکل کم و بیش مشاهده می‌شود. دریافت مطالبات برای صنایع مصرف‌کننده نیز اهمیت دارد زیرا در صورتی که تولیدکننده تایر - به عنوان نمونه -  نتواند لاستیک مورد نیاز صنعت خودرو را تامین کند فعالیت آن صنعت نیز دستخوش تلاطم می‌شود.
البته کمبود نقدینگی در همه صنایع وجود دارد. این کمبود نقدینگی هم از بعد ارزی و هم ریالی لطمات زیادی را در سال‌های اخیر که قیمت ارز به شدت بالا رفته بر بدنه صنعت و تولید وارد کرده است. تا دو سال پیش با ارز چهار هزارتومانی مواد اولیه برای تولیدکنندگان وارد می‌شد و حالا این رقم تا پنج برابر افزایش یافته است. در این شرایط طبیعی است که بنگاه تولیدی که قبلا یک دستگاه را با قیمت مشخصی خریداری کرده اکنون باید آن را به چند برابر خریداری کند و این موضوع روی نقدینگی ما اثرات شدیدی بر جا می‌گذارد. در چنین شرایطی امکان افزایش سرمایه هم که وجود ندارد و تولیدکننده مجبور می‌شود وام بهره‌ای از بانک‌ها دریافت کند که نه‌تنها سود را کاهش می‌دهد که حتی زیان هم ایجاد می‌کند زیرا سازمان حمایت بهره پرداختی بابت وام بانکی را به عنوان جزئی از قیمت تمام‌شده محاسبه نمی‌کند و  این برای تولیدکننده هزینه اضافه بر سازمان است.
ادامه در صفحه 3