با «پاسخ ناگویی» مردم را عصبانی نکنید!

این روزها، این جا و آن جا و حتی به نقل از برخی مقامات رسمی، مطالبی می‌شنویم از حوادث تلخ گذشته، حوادث تلخی که اگر «پاسخ ناگویی»، رسمِ معمول و مرسوم بسیاری از مدیران دولت و کارگزاران نشده بود، قطعا نه به وجود می‌آمد و نه به این گستردگی، نام کشور را در ابعاد منطقه‌ای و بین‌المللی زیر تیغ تیز بدخواهان و معاندان قرار می‌داد.
در همان فقره ی افزایش بنزین؛ مدرن‌ترین
بی‌‌تدبیری‌ ها به کار بسته شد! اما
دم دستی‌ترین روش‌های اطلاع‌رسانی از رسانه‌ها برای آگاهی بخشی به عموم آحاد جامعه از قلم افتاد. گویی، رسانه نباید و نمی‌تواند سهمی در توجیه و روشنگری افکار عمومی داشته باشد!


پدیده ی دیگر اما مشکلات ترکیبی و ازپیش قابل پیش‌بینی است؛ خودروساز یا مونتاژ کار می‌داند در تامین قطعات دچار مشکل است، خودروساز از سازکارهای سخت و پیچیده ی تامین ارز و انتقال ارز و خرید آن دسته از قطعاتی که باید از خارج از کشور بیاید کاملاً باخبر است اما فارغ البال مبادرت می‌ورزد به پیش فروش خودرویی که می‌داند در تامین قطعات آن همین حالا نیز دچار انواع و اقسام مشکلات است چه رسد به 3 ماه و 6 ماه و یک سال دیگر! اما با بی‌اعتنایی کامل شروع می‌کند به پیش فروش و قبول وجوه مردمی که معلوم نیست با چه خون دل خوردن‌هایی این وجوه را تامین کرده‌اند؛ چرا؟! چون«پاسخ ناگویی» را به جای مسئولیت پذیری و تعهد داشتن به مردم و احترام به مشتریان از مدیرانی آموخته که با او چنین رفتاری داشته‌اند!
مشکلات ترکیبی از این دست بسیار است برای نمونه، اشاره‌ای کوتاه به گرانی‌های اخیر لبنیات و اینترنت اپراتورهای مهم کشور خواهیم داشت. از وزیر گرفته تا مردم با موضعگیری و هشدار و اعتراض، از گرانی‌ها می‌گویند؛ جالب اما عدم واکنش از سوی شرکت‌های بزرگ تولید لبنیات و نیز از سوی اپراتورها است، دست آخر چه می‌شود؟ گرانفروشی جریمه دارد اما از کیسه مردم به خزانه ی دولت! مسئله‌ای که مردم را ناراحت‌تر از همیشه با این تردید مواجه می‌کند که شاید این گران فروختن‌ها و پاسخ ناگویی‌ها
از پیش هماهنگ شده است که پولی که از سفره ی کوچک شده ی ما بیرون رفته و نصیب خزانه ی دولت شده که دردی دوا نمی‌کند و این خود، نمکی است بر زخمی که همین طور هم چرکین و نگران‌کننده شده است.
مشکلاتی وجود دارد که ریشه در تحریم‌ها و دشمنانگی‌های استعمارگران جهانی دارد، مشکلاتی که مزد ایستادن بر سر استقلال و آرمان‌ها و شعارهای انقلابی است؛ همان مشکلاتی که مردم بزرگوارانه تحمل می‌کنند و دم نیز نمی‌زنند اما مشکلاتی نیز از درون است، حاصل جمع نادیده انگاری و پاسخ ناگویی! این‌ها مردم را عصبانی می‌کند، بی‌اعتمادی ایجاد می‌کند و دل زدگی، نتیجه اما حوادث تلخی است که با چند سطر پاسخ و دو سه دقیقه توضیح به پیشگاه ملت قابل رفع و رجوع است اما چه می‌شود کرد که برخی در ناراضی‌تراشی و پاسخ ناگویی ماهر‌تر از مدیریت بحران و مقابله با تحریم‌ها و سختی‌ها هستند!
دولت این روزها در صف نخست پاسخ‌ناگوها ایستاده است، یک روز از گشایش اقتصادی می‌گوید و روزی دیگر از فروش اوراق سلفی نفت و کمی بعدتر از سر و سامان گرفتن ارز و بازار طلا و سکه و نیز از کنترل بازار مسکن و مردم ایستاده در بُهت، شاهد عملی نشدگی تام و تمام تمامی وعده‌ها هستند. گویی پاسخ‌ناگویی نتیجه‌ای جز وعده ی بیهوده دادن و احساس شرم نکردن، بهره‌ای در پی نخواهد داشت. خلاصه و مفید این که با پاسخ ناگویی مردم را عصبانی نکنید!