«نعمت بزرگ» جلال و روایتی از بازیگرهای کوچک دیروز


 
 
نگاهی به جایگاه کم‌نظیر فرهنگی و اجتماعی جلال‌ آل‌احمد در سالروز درگذشت او


چرا رهبر انقلاب «جلال» را«نعمت بزرگ» می‌دانند؟
 
رودسری -  جلال آل‌احمد یک انسان بی‌وقفه بود؛ نمی‌توانستی در زندگی او، دو لحظه مانند هم بیابی؛ دردی که آگاهی برای جلال به ارمغان آورد، سبب‌ساز بی‌تابی و تکاپوی وی برای حرکت در مسیر «شدن» بود؛ توانایی کم‌نظیر او در بازسازی اندیشه و بازنگری باورهایش و نگاهی که دم‌به‌دم نگران بود و فراوان دغدغه داشت درباره هر موضوعی که فرجام انسان و جامعه را رقم می‌زند، از جلال همان شخصیتی را ساخت که زیرعنوان «روشنفکر مسئول» تعریف می‌شود. تردیدی نیست که آل‌احمد هم با جریان روشنفکری دهه‌های 20 و 30 و هم با فرهنگ و سنت‌های ریشه‌دار مردم سرزمینش، پیوندهایی مستحکم داشت. در خاندانی عالم و متدین زاده‌شدن و پرورش‌یافتن از یک‌سو و از سوی دیگر، آزمودن تفکرات و دیدگاه‌های رنگارنگی که در قالب ایسم‌های متعدد در جامعه آن روز ایران شیوع داشت، از او انسانی باریک‌بین و بدون وابستگی ساخت؛ ذهنی رها که از موهبت حقیقت‌جویی برخوردار است و از رودررویی با گذشته خود و نقد آن، واهمه‌ای ندارد. جلال یک روشنفکر اصیل به معنای کامل‌ کلمه بود؛ تعبیر رهبر انقلاب درباره او که ضمن پاسخ به پرسش‌های انتشارات رواق در سال 1358 بیان شده‌، تعبیری است جامع و کامل؛ این‌که جلال «روشنفکری اصیل» را از غربت درآورد و نشان داد که جریان نوین اندیشه در ایران، می‌تواند در عین انتقاد به وضع موجود و درآویختن با چالش‌های فکری و رفتاری، «توبه» کند و به سوی ریشه‌های اصیل خودش بازگردد: «در نظر من، آل‌احمد، شاخصه‌ یک جریان در محیط تفکر اجتماعی ایران است. تعریف این جریان، کار مشکل و محتاج تفصیل است. امّا در یک کلمه می‌شود آن را «توبه‌ روشنفکری» نامید. با همه‌ بار مفهوم مذهبی و اسلامی که در کلمه «توبه» هست. جریان روشنفکری ایران ... با برخورداری از فضل «آل‌احمد» توانست خود را از خطای کج‌فهمی، عصیان، جلافت و کوته‌بینی برهاند و توبه کند: هم از بدفهمی‌ها و تشخیص‌های غلطش و هم از بددلی‌ها و بدرفتاری‌هایش.» فهم اهمیت و بزرگی این کار، زمانی معلوم می‌شود که بدانیم جلال در دوره‌ای به نماد روشنفکری مذهبی تبدیل شد که بسیاری از به‌ظاهر منورالفکرها، رو در روی مذهب ایستاده بودند و آن را مانعی عظیم بر سر راه پیشرفت می‌دانستند و حتی انکار آن را لازمه درآمدن به کسوت روشنفکری فرض می‌کردند.آل‌احمد به‌ویژه پس از قیام 15 خرداد و آغاز نهضت اسلامی در ایران، نگاهی عمیق و امیدوارانه به آن داشت؛ خودش گفته‌است: «من پس از شنیدن نطق ایشان [امام خمینی(ره)]، احساس کردم باید ایشان را ببینم. به قم رفتم. در خانه ایشان کتاب «غرب‌زدگی» خود را کنار دستشان دیدم. به شوخی گفتم: شما هم این خزعبلات را می‌خوانید؟! با نگاهی به من پرسیدند: شما آقای آل‌احمد هستید؟ گفتم: بله. گفتند: آن‌چه ما باید بگوییم، شما گفته‌اید.» پس از همین دیدار بود که دوباره در نامه‌ای از مکه و زمانی که در ذهن، زمینه‌های نگارش کتاب «خسی در میقات» را می‌پروراند، به امام خمینی(ره)، پس از آزادی ایشان در سال 1343، نوشت: «آیت‌اللها! وقتی خبر خوش آزادی آن حضرت، تهران را به شادی واداشت، فقرا منتظر الپرواز بودند به سمت بیت‌ا...؛ این است که فرصت دست‌بوسی مجدد نشد.» هرچندکه دیدار دوباره جلال با امام(ره) ممکن نشد؛ اما او با مردم و نهضت اسلامی ماند و فشارها را تحمل کرد؛ قلمش را نفروخت و حاضر نشد به مردم و آرمان‌های حق‌طلبانه آن‌ها پشت کند. جلال آل‌احمد عمر کوتاهی داشت؛ حدود 45 سال؛ اما وقتی به تصاویر روزهای پایانی عمر وی می‌نگریم، او را پیرمردی می‌بینیم که احیاناً 70 سال را از سر گذرانده‌است؛ جلال در 18 شهریور 1348 درگذشت. حضرت آیت‌ا... خامنه‌ای درباره نقش جلال آل‌احمد در پیروزی نهضت اسلامی گفته‌اند: «وجود چنین کسی برای یک ملّت که به سوی انقلابی تمام‌عیار پیش می‌رود، نعمت بزرگی است و آل‌احمد به راستی نعمت بزرگی بود. حداقل، یک نسل را او آگاهی داده است و این برای یک انقلاب، کم نیست.»
 
پرونده
چه خبر از هنرمندان کوچک دیروز؟ 
سراغ بازیگرانی رفتیم که سال‌ها پیش در کودکی معروف شدند اما حالا خبری از آن‌ها نداریم به همراه گفت‌و‌گو با بازیگر نقش سهیل در سریال «تولدی دیگر» و مهشید در «دردسر والدین»
مصطفی میرجانیان | خبرنگار
 امیرآقا جمالی، آن پسربچه شش ساله و همبازی زی‌زی گولو، الان کجاست؟ از سهیل، پسربچه شر و شیطان سریال «تولدی دیگر» خبری دارید؟ دختری که نقش ماندگارش در سریال «دردسر والدین» هنوز در یاد خیلی‌هاست، چرا بازیگری را ادامه نداده است؟ پسر مظلوم اما آتش‌پاره «قصه‌های مجید» این روزها چه می‌کند؟ و ... . امروز در یک پرونده مفصل سراغ بعضی از چهره‌هایی رفتیم که در کودکی با یک فیلم و سریال معروف شدند. بچه‌هایی که بعضی‌هایشان بعد از قسمت آخر اولین سریالی که در آن بازی کردند و درخشیدند، فراموش شدند و بعضی‎ها هم تقدیر برایشان، ماندن و باز هم جلوی دوربین رفتن را رقم زده است. در پرونده امروز، با دو نفر از آن‌ها گپ زدیم و از اوضاع و احوال این روزهای‌شان پرسیدیم. با گذشت روزگار، بچه‌های بازیگر حالا بزرگ شده‌اند اما سرنوشت برای هرکدام‌شان به شکلی متفاوت رقم خورده است. با ما همراه باشید. یک سکانس از سرنوشت ستاره‌های کوچک و معروف فیلم و سریال‌های محبوب سال‌های پیش را با هم در ادامه این مطلب، مرور خواهیم کرد.
 
الان طراح لباس هستم اما مدل نه! بازیگر نقش سهیل در سریال «تولدی دیگر» در گفت‌و‌گو با ما درباره روزهای بعد از معروف شدن می‌گوید داستان «تولدی دیگر» را همه‌مان به یاد داریم. سه کودکی که مادرشان را در یک تصادف از دست داده‌اند و پدر به دلیل مشغله زیادش پرستاری را به خانه می‌آورد تا از بچه‌ها نگهداری کند اما بچه‌ها هربار بلایی را سر پرستار می‌آورند و فقط مادرشان را می‌خواهند و ... . «مهران ضیغمی» همان پسربچه‌ای است که در نقش سهیل بازی می‌کرد و حالا هم یک بازیگر تحصیل کرده است و هم یک طراح لباس حرفه‌ای. او در گفت‌و گو با ما درباره آن نقش خاص و به یادماندنی می‌گوید: «تولدی دیگر، سومین کار بازیگری من بود. اولین باری که جلوی دوربین رفتم، سال ۷۶ و برای بازی در سریال «پشت دیوار شب» بود که رامبد جوان هم در آن بازی می‌کرد. رامبد که نویسنده سریال «تولدی دیگر» هم بود به دلیل رابطه همکاری و دوستی‌مان در سریال «پشت دیوار شب» به من پیشنهاد داد تا در «تولدی دیگر» هم بازی کنم.»     هیچ‌وقت به نقطه اوج بازیگری‌ام برنگشتم «ضیغمی» درباره اوضاعش بعد از درخشش در سریال «تولدی دیگر» هم می‌گوید: «بعد از این سریال خیلی پرکار شدم. یادم است که تا پنج شش سال بعد از این سریال، یکسره سرکار بودم. من آن موقع به شدت عاشق فوتبال بودم و در اولین تجربه بازیگری به عنوان دستمزد گفتم که فلان مارک توپ فوتبال را می‌خواهم و برایم خریدند ولی در سریال «تولدی دیگر» هشت ماه کار کردم و حدود 400 هزارتومان گرفتم که پول خوبی بود. پدر و مادرم برایم ذخیره کردند و در جوانی برای شروع شغل طراحی لباس از آن استفاده کردم. وقتی به سن بلوغ رسیدم ترجیح دادم کمی آموزش ببینم. به سمت تئاتر آمدم و بعد هم کنکور دادم و در رشته کارگردانی هنر قبول شدم. آن زمان کارهای کمتری را قبول کردم چون دوست داشتم دوباره با توشه‌ پری برگردم و خودم را نشان بدهم اما دیگر هیچ‌وقت به آن نقطه اوج برنگشتم.»     خودم را مدل نمی‌دانم ادامه صحبت‌مان به شغل دیگر و البته محبوب آقای بازیگر می‌رسد. طراحی و گاهی هم مدلینگ لباس. ضیغمی می‌گوید: «طراحی لباس را از پدرم یاد گرفتم. او سال‌ها خیاط و دانش آموخته طراحی لباس بوده است و من کار او را یاد گرفتم و الان شغل اولم همین طراحی لباس است. البته چند جا نوشته‌اند که من مدلینگ لباس هستم ولی اصلا خودم را مدل نمی‌دانم. کارم طراحی لباس است اما به خاطر شغلم در بعضی موارد عکاسی کردم که همگی یا برای مجموعه خودم یا برای دوستانم بوده است. مثلا شما نمی‌توانید «بهرام رادان» را مدل بدانید ولی او به خاطر سابقه هنری‌اش تا حالا مدل برند چرم هم بوده و من هم چنین شرایطی دارم. هرچند که تا حالا برای مدل بودنم پولی از کسی نگرفتم.»    بعضی مردم می‌گویند که چهره‌ات آشناست اما ... از مهران ضیغمی می‌پرسم بعد از چند سال کم کاری آیا هنوز هم مردم تو را می‌شناسند؟ او برای پاسخ دادن به این سوال، آدم‌ها را به سه دسته تقسیم می‌کند: «بعضی‌ها اصلا من را نمی‌شناسند. بعضی‌ اما کامل می‌شناسند که بازیگر هستم و چه فیلم‌‎هایی بازی کرده‌ام. عده زیادی هم چهره‌ام برایشان آشناست ولی نمی‌دانند کجا من را دیده‌اند. برای همین سوالات بامزه‌ای می کنند. مثلا خانه‌تان کجاست؟ کدام مدرسه درس خواندید؟ من هم خیلی وقت‌ها خودم را کامل معرفی نمی‌کنم و در جواب‌شان می‌گویم شاید قبلا همدیگر را دیده‌ایم. دوست دارم این علامت سوال توی ذهن‌شان بماند تا اگر روزی دوباره در فیلم و سریالی بازی کردم یادشان بیاید که من همان کسی هستم که نمی‌شناختند.»     از بازیگری فاصله گرفتم تا دکتر شوم بازیگر نقش مهشید در سریال «دردسر والدین» در آستانه دانش آموختگی در رشته داروسازی است باید خوش شانس باشید که بدون هیچ تجربه‌ای جلوی دوربین بروید و همان اول با بازیگری مثل «مهران مدیری» همبازی شوید. «روژان آریامنش» از این هم خوش شانس‌تر بوده است. او بعد از کار در «دردسر والدین» با کارگردان‌هایی مثل سعید سهیلی، داوود میرباقری و ... همکاری داشته است. آریامنش همان دختربچه ای است که با هنرنمایی در نقش مهشید در سریال «دردسر والدین» معروف شد و بعد از آن در چند کار دیگر مثل «خوش رکاب»، «معصومیت از دست رفته»، «مختارنامه» و ... هم دیده شد. وی در گفت‌و‌گو با زندگی سلام درباره ماجرای ورودش به دنیای بازیگری می‌گوید: «پنج ساله بودم و مادرم آن موقع نمایندگی بیمه داشت و مسعود نوابی، کارگردان سریال، همسایه‌ ما بود. یک روز که اتفاقی او برای بیمه خودروی همسرش به دفتر مادرم رفت، من هم در ماشین نشسته بودم. او من را دید و دعوتم کرد که بروم و تست بدهم. از آن‌جا استارت فعالیت‌های هنری‌ام زده شد. آن زمان، فضای تلویزیون با الان فرق می‌کرد؛ شبکه‌های اجتماعی نبود و مردم خیلی تلویزیون تماشا می کردند. به محض این‌که دو سه قسمت از «دردسر والدین» روی آنتن رفت، تلفن‌ها به من و خانواده‌ام شروع شد. کارگردان‌های زیادی دعوتم کردند تا در فیلم و سریال‌شان بازی کنم.»     درسم همیشه برایم اولویت داشت این بازیگر  صحبت‌هایش را این‌طور ادامه می‌دهد: «زمان گذشت و هنگامی که به 18 سالگی رسیدم، داستان کنکور و امتحانات نهایی به میان آمد و کم‌کم از بازیگری فاصله گرفتم. درسم همیشه برایم اولویت داشت و در دانشگاه، داروسازی قبول شدم و چهار سال به کشور قبرس رفتم. در این چهار سال، باز هم چند پیشنهاد داشتم اما هیچ‌کدام از آن فیلم‌ها، چیزی نبود که دلم می‌خواست.دوست داشتم همان‌طور که بعد از سال‌ها، «دردسر والدین» در یاد مردم مانده است دوباره با یک فیلم یا سریال جان‌دار، کارم را در بازیگری شروع کنم.»    کرونا به نفع من شده است! از او می‌پرسم الان چقدر از مردم تو را می‌شناسند که پاسخ می‌دهد: «از بچگی و بعد از پخش دردسر والدین، همه من را از روی موهایم می‌شناختند. چندسال بعد که بزرگ‌تر شدم، روسری سرم می‌کردم ولی باز هم مردم، من را با همان موهای فرفری می‌شناختند. در یک مقطع زمانی شرایطم جوری بود که حس کردم اگر بتوانم به جز هنر، کار دیگری داشته باشم دیگر مجبور نیستم برای درآمد، هر نقشی را قبول کنم. چند سالی را خارج از کشور و در حال تحصیل بودم. حالا هم بعد از چهارسال به ایران آمدم و اتفاقا کرونا هم به نفعم شد تا بتوانم زندگی‌ام را سر و سامان بدهم. از انتخاب رشته‌ام هم راضی‌ام چون داروسازی این‌جوری نیست که هربار، یک مرحله جدید داشته باشد.   یک فرایند شش ساله پزشکی است و من الان آخر این پروسه هستم. کلی برنامه دارم برای داروسازی اما قرار نیست تحصیلات با کار هنری‌ام تداخل داشته باشد. این‌ها مکمل یکدیگر است.»     بقیه ستاره‌های نوجوان کجا هستند؟ معمولا در هر دوره‌ای تعدادی کودک و نوجوان وارد عرصه بازیگری می‌شوند و بعد از این‌ که طعم شهرت و محبوبیت را چشیدند ناگهان به سمت و سویی دیگر می‌روند. در این پرونده مجال گفت وگو با همه بازیگران نوجوان فیلم و سریال‌های خاطره انگیز را نداشتیم ولی به طور خلاصه از اوضاع و احوال این روزهای آن‌ها نوشتیم.   درسا در بزنگاه حدود 10 سال پیش سریالی به نام «بزنگاه» از رضا عطاران روی آنتن رفت که حسابی معروف شد. آن موقع دختر بچه‌ای چهارساله در نقش «درسا» بازی می‌کرد که با شیرین کاری‌هایش آن قدر دیده شد که نامش سر زبان ها افتاد. «نیکی نصیریان» بعد از سریال «بزنگاه» ناگهان غیب شد و سال گذشته با سریال «بانوی عمارت» به تلویزیون برگشت. نصیریان حالا در تماس تلفنی کوتاهی به خبرنگار مامی گوید: «این  روزها  چند  پیشنهاد بازیگری داشته‌ام اما فیلم نامه هایش را نپسندیدم. الان در کنار ورزش و موسیقی برای کنکور آماده می شوم . سال آخر رشته تجربی هستم و می خواهم همین رشته را ادامه بدهم.»   مجید در قصه‌های مجید «قصه‌های مجید» را با بی‌بی خوش اخلاقش می‌شناسیم و مجید، همان پسربچه‌ای که با لهجه‌ای غلیظ روبه‌روی آینه می‌ایستاد و از آرزوهایش می‌گفت. بی‌بی در قصه‌های مجید حدود هشت سالی است که از بین ما رفته اما مجید میان ماست هرچند کم حاشیه و کم کار. در طول 10سال گذشته او فقط یک نقش کوتاه در پاستاریونی و سه چهار سریال دیگر داشته که معروف نشده است. باقربیگی سال 92 در انتخابات شورای شهر اصفهان شرکت کرد و با بیش از ۶۶ هزار رای مردمی به عنوان نفر دوم راهی شورای شهر اصفهان شد. بازیگر قصه‌های مجید که حالا 43 سال دارد، در رشته مهندسی کشاورزی تحصیل کرده و هم اکنون، کارمند شهرداری است.   پسر هاشم‌آقا در متهم گریخت علیرضا جعفری، بازیگری را از 9 سالگی آغاز کرد و بعد از فیلم «دیوار کاهگلی» برای «مهمان مامان» جلوی دوربین رفت. او برادرزاده امیر جعفری، ستاره سینماست اما عموی هنرپیشه اش را دلیل اصلی  موفقیت اش نمی‌داند. جعفری در یکی از مصاحبه‌هایش گفته: «امیر جعفری، آن زمان برادر خودش را برای نقشی در یک نمایش معرفی کرد و برای این‌ که من در خانه تنها نمانم به همراه عمویم رفتم که آن جا به او گفتند  سن شما به نقش نمی‌خورد. زمانی که در حال خارج شدن از در بودیم از من پرسیدند که دوست داری بازی کنی؟ این‌جوری بود که در یک اپیزود از «رقص کاغذپاره‌‌ها» بازی کردم و کارم از همان‌جا گرفت و...» جعفری چندوقت پیش در سریال «کتونی زرنگی» بازی کرد. سریالی که قرار بود از بهمن 98 پخش شود اما با حواشی کارگردانش، پخش آن فعلاً متوقف شده است.   مجید دلبندم سپهر آزادی، بازیگری را با بازی در فیلم «درخت گلابی» داریوش مهرجویی در هفت ‌سالگی آغاز کرد اما در سریال «خانه سبز» شناخته شد و سال بعد از آن در سریال «دنیای شیرین» در نقش پسر دوست داشتنی و کوچک خانواده بازی کرد و با بازی در مجموعه طنز «سیب خنده» و «مجید دلبندم» طرفداران بسیاری پیدا کرد. وی فرزند فریال بهزاد، کارگردان و غلامرضا آزادی فیلم بردار است. در واقع او یکی از بازیگرانی است که به‌واسطه خانواده هنرمندش وارد عرصه بازیگری شد. اما به این رشته به شکل حرفه‌ای ادامه نداد و ترجیح داد به دنبال تحصیلات باشد. آخرین باری که مقابل دوربین رفت، سال ۸۳ در فیلم «پل سیزدهم» به کارگردانی فرهاد قریب بود. وی سال‌هاست که خارج از ایران سکونت دارد.   نوجوانی‌های دکتر قریب حدود 28 سال پیش «کاوه آهنگر» در سریال آپارتمان ایفای نقش کرد و با چهره شیرین و بانمکش توانست سال‌ها در فیلم‌ و سریال‌های مختلفی حضور داشته باشد اما بازی در سریال «روزگار قریب» بود که نام او را سر زبان‌ها انداخت. آهنگر که در این سریال نقش نوجوانی‌های دکتر قریب را بازی کرد، دو سه ماه پیش و بعد از مدتی کم‌کاری نقش کوتاهی را در سریال سرباز بازی کرد. او یکی دوسال پیش هم در فیلم سینمایی «خجالت نکش» نقش کوتاهی را بازی کرده بود. روزنامه جام‌جم در گزارشی که یک ماه پیش نوشته، کاوه را پسر «رضا آهنگر» و از مدیران تولید صداوسیما معرفی کرده است. این بازیگر حالا به جز بازیگری به تدریس هم در همین حوزه مشغول است.    امیر جمالی در قصه‌های تابه تا امیر‌آقا جمالی را یادتان می‌آید؟ او همان بچه شر و شیطانی است که در کنار زی‌زی گولو آتش می‌سوزاند. مانی نوری، همبازی کوچک زی زی گولو که بعد از «قصه‌های تابه تا» برای بازی در «خانه ما» جایزه بهترین بازیگر نوجوان شبکه 3 را دریافت کرد، سابقه بازی در چند سریال موفق دیگر مثل جنگ 77 و همچنین تئاتر و نویسندگی و صداپیشگی را دارد. او حالا هفت سال است که تحصیلاتش در کانادا در رشته ادبیات و هنر تمام شده و به ایران برگشته است. او به تازگی پروانه اکران فیلم «زنونه» را هم گرفته‌ که خودش کارگردانی کرده و پخش آنلاینش شروع شده است.    مورد خاص شادمان محمدعلی شادمان، بازیگری را از سال ۱۳۸۵ یعنی زمانی که تنها 10 سال داشته است با بازی درخشان در فیلم «میم مثل مادر» در نقش سعید آغاز کرد. او برای بازی در سریال «سرزمین کهن» که بعدها به «سرزمین مادری» تغییر کرد، سختی های زیادی را تحمل کرد اما این سریال هیچ‌گاه کامل پخش نشد. سپس بازی او در نقش یک کودک معلول در «زمانی برای دوست داشتن » آن قدر نگاه‌ها را به خود خیره کرد که نه‌تنها در داخل کشور، بلکه در جشنواره‌های بین‌المللی نیز جوایز متعددی را کسب کرد. او جایزه بهترین بازیگر کودک در سی و هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم رشد، جایزه ویژه جشنواره هلند، پروانه‌ زرین بهترین نوجوان جشنواره فیلم کودک و نوجوان ایران و ... را تا امروز به دست آورده است. در ضمن سریال‌های «کیمیا»، «دیوار به دیوار»، «محکومین» و ... هم از او در تلویزیون پخش شده که تبحرش در هنرنمایی در نقش‌های مختلف را نشان می‌دهد. با این حساب علی شادمان از معدود بازیگرانی است که از کودکی کارش را شروع کرده و تا امروز تداوم داشته است.