مدرسه، جامعه‌پذيري و كرونا

سايه نگراني، چه نگراني متخصصان، چه آنها كه فعالان اجتماعي هستند و چه والدين يا دست‌اندركاران آموزش بر شروع سال تحصيلي ۱۳۹۹-۱۴۰۰ سنگيني عجيبي گسترده است. براي نمونه دكتر رحمت‌الله حافظي عضو سابق شوراي شهر و پزشك متخصص در توييتر خود نوشت: «در كشور چند تخت ‌آي‌سي‌يو مناسب اطفال و كودكان داريد كه دستور رفتن كودكان به مدرسه را مي‌دهيد».  اين نگراني‌ها بي‌راه نيست. وقتي در همين سه‌ماهه تابستان شاهد بوديم كه چگونه آمار مرگ ناشي از آلودگي به ويروس كرونا به نزديكي روزي ۳۰۰ نفر رسيد، نمي‌توان ساده از كنار بازگشايي مدرسه‌ها گذشت. از سوي ديگر مي‌دانيم سيستم مديريت در كشور ما از يك سو و مديران ما از سوي ديگر چنان آشفته‌اند و همه‌ چيز را به دقيقه ۹۰ مي‌سپارند كه هيچ ثمري جز مضاعف شدن آشفتگي‌ها و نگراني‌ها ندارد. مثل همان مديري كه گفت صبح به مدرسه زنگ بزنيد و بعد حركت كنيد.  اما يك پرسش عميق درباره منطق وجودي «مدرسه» و كاركرد آن وجود دارد كه بايد بار ديگر آن را از نظر بگذرانيم. كاركرد مدرسه چيست؟ مگر نه اينكه الان با وجود تكنولوژي‌هاي مختلف و دسترسي‌هاي مجازي مختلف مي‌توان صرفا با يك گوشي هوشمند و اينترنت به دنيايي از فيلم‌ها و برنامه‌هاي آموزشي دست يافت؟ تازه محيط خانه امن‌تر هم هست. آرامش هم دارد. چرا فرزندان‌مان را به مدرسه بفرستيم. در همين خانه بمانند و پاي لپ‌تاپ، گوشي هوشمند، تبلت يا تلويزيون آموزش ببينند!
نكته اينجاست كه كاركرد اصلي «مدرسه» در يك مفهوم است؛ «جامعه‌پذيري». ما فرزندان‌مان را به مدرسه نمي‌فرستيم كه يك مشت فرمول و يك‌سري حفظيات به درون مغزشان بريزند وگرنه خودمان سال‌ها قبل تجربه كرده بوديم كه از مدرسه رفتن و درس‌هايي كه خوانديم «زندگي» نمي‌گذرد. خيلي پيش از آنكه ويروس‌‌هاي كشنده‌اي چون كرونا ظهور و بروز يابند، آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري سر راه مدرسه فرزندان‌مان را تهديد مي‌كرده‌اند.  طبيعي است وقتي تجربه‌هايي چون «بيجه»، اغفال و سوءاستفاده از كودكان يا هجوم موادمخدر بر سر راه فرزندان‌مان بوده و هست، بهتر است آنها را در خانه حبس كنيم و نگذاريم گزندي ببينند. اما ما چنين تصميمي نگرفته و نمي‌گيريم، زيرا بايد فرزندان‌مان بياموزند چگونه از خود مراقبت كنند و راه و رسم حضور در اين دنيا و اين جامعه را ياد بگيرند. 
اينك نيز بهتر است فرزندان‌مان به خوبي بياموزند كه چرا بايد سبك زندگي‌‌شان را تغيير دهند. ما هم مي‌دانيم كه بچه‌ها در محيط مدرسه خدا را هم بنده نيستند و مثلا ممكن است ماسك همديگر را روي صورت هم بگذارند و با آن تفريح كنند! اما بايد به آنها به تاكيد بياموزيم كه زمانه چقدر تغيير كرده است. بايد به كودكان‌مان بياموزيم كه فاصله‌گذاري اجتماعي چيست و آنها از همين كودكي بياموزند كه حريم شخصي ديگران را بايد به دلايل مختلفي از جمله سلامت جسمي و همين‌طور سلامت رواني محترم بشمارند و رعايت كنند.  تا به امروز تاكيد مي‌كرديم تردد‌هاي‌مان را كاهش دهيم و حالا تردد در شهرها به سبب شروع سال تحصيلي افزايش يافته يا مي‌يابد. بسيار خب بايد متناسب با اين وضعيت تصميم‌هاي جديد بگيريم. تا ديروز، منظور سال‌هاي قبل است، در سرويس مدرسه چندين و چند نفر را تنگ همديگر مي‌نشاندند تا با هزينه كمتري بچه‌ها را به مدرسه ببرند و بياورند. امروز بايد ياد بگيريم كه اين كار اشتباه بود. حداقل مي‌توانيم از كرونا درس بگيريم كه بچه‌ها را آن‌گونه در يك سواري جا دادن كار بسيار اشتباهي بوده است.  اگر هنوز باور نكرده‌ايم كه بايد سبك زندگي‌‌مان را تغيير دهيم و عادت‌هاي‌مان را بشكنيم تا دير نشده اين كار را بكنيم. #