روزنامه مردم سالاری
1395/11/04
چرا قالیباف باید پاسخگوی فاجعه پلاسکو باشد؟
حمیدرضا شکوهی حادثه پلاسکو را نباید با نگرشی سیاسی بررسی کرد. در این موضوع تردیدی نیست. اما سکوت در قبال مسوولی که نقش اصلی را در بروز این حادثه دارد، به معنای تضییع حق شهروندان است. محمدباقر قالیباف شهردار تهران باشد یا هر فرد دیگری، در قبال این حادثه باید پاسخگو باشد. این البته روش پسندیدهای نیست که کارنامه خدمت فردی را صرفا با استناد به یک حادثه بررسی کنیم و با نادیده گرفتن همه اقدامات مثبتش، به او نمره رد بدهیم. قالیباف، شهرداری است که چه بخواهیم، چه نخواهیم، ردی از خود در تهران به جا گذاشته که اگرچه هم مثبت است و هم منفی و نکات مثبت کارنامهاش پرتعدادتر از نکات منفی آن است، اما همان نکات منفی به حدی پررنگ است که کارنامه او را تحتالشعاع قرار داده است. اگر آقای قالیباف میخواهد از یک نقد منصفانه از عملکردش آگاه شود، پیشنهاد میکنم با خروج از حلقه مشاوران متعددش که بارها زمینه ناکامیاو را فراهم ساختهاند این نوشته کوتاه را بخواند تا بداند چرا در قبال حادثه ساختمان پلاسکو مقصر است و باید پاسخگو باشد. از زمانی که حادثه پلاسکو رخ داد، طیف حامیان آقای قالیباف از طریق رسانهها و جریانهای خبری وابسته به خود تلاش کردند که منتقدان شهردار را با استناد به سخن یکی از اصولگرایان، «مردهخور سیاسی» توصیف کنند. اما آنها فراموش کرده بودند که مرده خوری سیاسی، مصداق بارز رفتار آنها در قبال حادثه تلخ تصادف قطار تبریز – مشهد بود که به فاصله چند ساعت پس از بروز این اتفاق، بدون ذرهای ابراز همدردی با قربانیان این حادثه، تیترهای تند و مملو از کنایه را نثار دولت کردند. این را گفتم تا یادآوری کرده باشم که همان طیفی با استناد به سخن یکی از اصولگرایان،هم اکنون منتقدان شهردار را به مردهخوری سیاسی متهم میکند که یک بار این کار را به زشتترین وجه ممکن انجام داده است. در حالیکه این برخورد با منتقدان، نمیتواند حاصل مثبتی برای شهردار داشته باشد؛ کمااینکه تاکنون نداشته است. فراموش نکنیم که حادثه تلخ قطار به خاطر یک خطای انسانی رخ داد و یک مدیر عالیرتبه نیز بابت این حادثه عذرخواهی و استعفا کرد. اما حادثه ساختمان پلاسکو را مجموعهای از عواملی که شهرداری بیشترین نقش را در مورد آن دارد پدید آورد و به همین دلیل اصولا مقایسه این دو حادثه از پایه اشتباه است. تاکید چندباره طیف حامیقالیباف بر قدیمیبودن ساختمان پلاسکو و تذکرات متعدد شهرداری به مالک ساختمان برای رفع اشکالات آن که این روزها بارها شنیدهایم، نافی مسوولیت شهرداری نیست. پیش از این هم نوشتهام که طبق بند 14 ماده 55 قانون شهرداریها، شهرداری موظف بود پس از عدم توجه مالک ساختمان به تذکرات، نسبت به رفع خطر اقدام میکرد. اما نکرد؛ علیرغم آنکه از اختیار لازم قانونی هم برخودرا بود. اینجاست که شهردار باید پاسخگو باشد. توجیه میکنند که تعطیلی پلاسکو موجب بیکاری صدها نفر میشد. آیا آنها الان و پس از تخریب پلاسکو بیکار نشدهاند؟ با این تفاوت که خسارت عظیمیهم به آنها و البته اقتصاد شهر و چهره شهر وارد شده است. از آن گذشته، شهرداری مدعی است اختیار قانونی برای اقدام عملی فراتر از تذکر نداشته است. صرفنظر از ماده قانونی فوق، که خلاف بودن این ادعا را ثابت میکند، مگر در سایر ساختمانها، شهرداری نسبت به مسدود کردن آنها به دلایل مختلف اقدام نمیکند؟ شهروندان تهرانی همه روزه در گوشه و کنار شهر شاهد مسدود شدن ورودی ساختمانها و حتی پاساژها با بتون هستند و این تصویری آشنا برای مردم تهران است. اگر شهرداری اختیار قانونی ندارد، پس چرا در موارد مشابه، ورودی ساختمانها را مسدود میکند. اگر هم دارد پس چرا میگوید اختیار ندارد؟ طبیعتا مسدود کردن ساختمانها برای حفظ شهر از خطر – مطابق ماده قانونی فوق – مهمتر از مسدود کردن ساختمانها به بهانه نپرداختن عوارض است. کسبه ساختمان پلاسکو میگویند تذکرات شهرداری را به مالک ساختمان ابلاغ کردهاند اما مالک ساختمان – بنیاد مستضعفان – آن را انجام نداده است. آیا این، مسوولیت را از شهرداری سلب میکند؟ آیا شهرداری پیگیری کرده که چرا بنیاد، تذکرات را پشت گوش میاندازد؟ گویی برای شهرداری مهم نبوده، که اگر مهم بود، یا ساختمان را مسدود میکرد یا اگر هم زورش نمیرسید، میتوانست موضوع را به طور شفاف اعلام کند تا در صورت بروز هر حادثهای، همگان بدانند شهرداری وظیفه قانونی خود را انجام داده است. اما نه تنها شهرداری به وظیفه خود عمل نکرده، بلکه شورای شهر هم که ابزار نظارتی مردم بر شهرداری است، نظارت دقیقی بر عملکرد شهردار نداشته که بررسی این موضوع را به زمانی دیگر موکول میکنم. از فردی که خود را در حد ریاست جمهوری میداند، انتظار این است که با عمل نکردن به قانون توسط هر نهادی برخورد یا حداقل شفاف سازی کند. کاری که شهرداری آقای قالیباف انجام نداد. شهرداری تهران علیرغم ریخت و پاشهای بسیار برای ساخت پروژههای تبلیغاتی همچون پل صدر و تونل نیایش و توحید و ... – قبلا درباره دلایل تبلیغاتی بودن این پروژهها نوشتهام - در تامین تجهیزات مناسب برای آتشنشانی که با جان انسانها سر و کار دارد ناکام بود. حتما آقای قالیباف به خاطر دارد که از سال 93 بر سر پرداخت 2 درصد عوارض پروانه ساخت به سازمان آتشنشانی، کشمکش بود. به تازگی رحمتالله حافظی عضو شورای شهر تهران گفته در بودجه سنواتی از محل عوارض ساختمان دو درصد عوارض ایمنی ساختمانها پیشبینی کردیم که شد ۱۲۰ میلیارد تومان برای ارتقای تجهیزات آتشنشانی و ۲۰ میلیارد تومان هم اضافه کردیم که سرجمع شد ۱۴۰ میلیارد تومان. اما امسال تاکنون فقط و فقط 5/21 میلیارد تومان را اختصاص دادهاند. در سالهای گذشته هم سهم آتشنشانی از بودجه سنواتی از محل عوارض ساختمان به طور کامل اختصاص پیدا نکرده است. البته یکی از اعضای شورای شهر که همفکر آقای قالیباف است مدعی شده: «در دوره پيش ما به مديرعامل آتشنشانی پيشنهاد بودجه بيشتر را داده بوديم و خود او گفت نياز ندارد. او در همان جلسه گفت كه بدم نمیآيد شما به من پول بدهيد ولي نميخواهيم.» اما توجه آقای پیرهادی را به سخنان شریف زاده مدیرعامل آتشنشانی در مهرماه امسال جلب میکنم. مدیرعامل آتشنشانی در مهرماه امسال گفته بود : تعداد 20 نردبان و بالابر کافی نیست و اگر حادثهای در شهر تهران همزمان اتفاق بیفتد با مشکل روبرو خواهیم شد. 20 دستگاه دیگر نردبان و بالابر مورد نیاز است . در حال حاضر نردبان و بالابرها حداکثر 54 متر (18 طبقه) را پوشش میدهد و اگر حادثهای برای برجهای بسیار مرتفع ایجاد شود نردبان و بالابر نداریم . وی گفت: در حال حاضر در دنیا نردبان و بالابر 109 متری وجود دارد که باید آن را تهیه کنیم . نگران این موضوع هستیم. گرچه مصوبه خرید تجهیزات از سوی شورای شهر صادر شده است اما منتظر تامین اعتبار هستیم . وی با بیان اینکه یگان هوایی آتشنشان نداریم گفت: قبلا قراردادی با ناجا داشتیم که برای امدادرسانی از بالگردهای آنها استفاده میکردیم اما این بالگردها نیز کارایی اطفای حریق را ندارد و مناسب این کار نبود . بالگردهای آتشنشانی دارای تانکر و آب پاش هستند که باید به فکر تهیه و خرید خدمت از بخش خصوصی باشیم. این سخنان را شریفزاده در روز آتشنشانی در مهر ماه امسال بیان کرده و به خوبی گویای کمبود تجهیزات سازمان آتشنشانی است. شهرداری تهران چه پاسخی دارد؟ اینجا دیگر مثل مترو و ناوگان حمل و نقل عمومی، بهانه عدم پرداخت سهم حمل و نقل توسط دولت وجود ندارد. شهرداری چرا بودجه مورد نیاز آتشنشانی را تامین نکرده است؟ نکته بعدی درباره سفر قالیباف به قم است. اینکه آقای قالیباف در زمان بروز حادثه در تهران نبود، به خودی خود موضوع مهمینیست. پس این انتقاد را که چرا شهردار تهران در زمان بروز حادثه حضور نداشته نمیپذیرم. اما این انتقادی کاملا به جاست که چرا آقای قالیباف در زمان بروز حادثه در قم بود؟ اگر آقای قالیباف به قم نمیرفت و در تهران بود، باز هم این حادثه رخ میداد. اما اینکه سفر آقای قالیباف به قم در صبح روزی که این حادثه رخ داد حاشیهساز شده، نه به خاطر زمان این سفر، بلکه به خاطر نیات آقای قالیباف برای این سفر است. محمدباقر قالیباف، شهر تهران را همچنان به مثابه سکوی پرتاب خود به سوی نهاد ریاست جمهوری میداند. این رویکرد سیاسی آقای قالیباف به جایگاه شهر تهران، که البته ادعا نیست و قالیباف با کاندیداتوری خود در انتخابات 92 و مواضع سیاسی خود، بارها آن را اثبات کرده، مردم را نسبت به صداقت او دچار بدبینی کرده است. به همین دلیل هم هست که با وجود خدماتی که برای تهران انجام داده، در انتخابات ریاست جمهوری 92، کمتر از 729 هزار رای کسب میکند. چون مردم تهران، نگرش سیاسی قالیباف به پایتخت را به خوبی احساس کردهاند. حامیان محمدباقر قالیباف، درحالی منتقدان او را به نگرش سیاسی به مسایل شهر متهم میکنند که اتفاقا شخص قالیباف، با همین نگرش سیاسی بر شهر مدیریت میکند که حاصلش هم پروژههای تبلیغاتی پر سر و صدا و کم فایده، و بیتوجهی به مسایل ساختاری و کالبدی شهر است که حوادثی همچون حادثه خیابان جمهوری در دو سال پیش یا حادثه ساختمان پلاسکو را رقم میزند. پس هر کسی که بخواهد از مدیریت قالیباف بر شهر تهران انتقاد کند، ناخودآگاه پایش به سیاست کشیده میشود چراکه اصولا نگاه قالیباف به پایتخت، نگاهی سیاسی است. نکته آخر اما مهمتر است. محمدباقر قالیباف بیش از 11 سال است که شهردار تهران است. 11 سال زمان کمینیست و این فرصت در کشور ما کمتر در اختیار یک مدیر قرار میگیرد. یک رییس جمهور، هر چقدر که لایق و شایسته باشد، حداکثر در دو دوره 4 ساله میتواند سکان قوه مجریه را در دست داشته باشد. اما قالیباف 11 سال شهردار تهران بود و اینکه در دوازدهمین سال حضورش در راس مدیریت شهری، چنین حادثه عظیمیرخ دهد، آن هم در شرایطی که دو سال پیش حادثهای مشابه با خسارات به مراتب کمتر در همان محدوده رخ داده بود و میتوانست درسی برای او و مدیران شهری باشد، فقط یک نتیجه دارد و آن هم اشکال ساختاری در مدیریت پایتخت است. مدیریت بر پایتخت، موضوع سادهای نیست که با یک سری پروژه تبلیغاتی همچون پل و تونل و افتتاح خط مترو بدون واگن بتوان نام آن را مدیریت گذاشت. مدیریت بر تهران، با آن ساختار پیچیدهاش، حساسیتهایی دارد که حادثه پلاسکو نشان داد قالیباف با آن حساسیتها هنوز هم آشنا نشده و در روبنا و ظاهر شهر باقی مانده است. مدیریت جهادی، صرفا در افتتاح یک پروژه در زمان مقرر یا زودتر از موعد نیست. مدیریت جهادی، مقابله با ساختمانهای ناایمن شهر و تامین تجهیزات مناسب برای نهادهای خدماتی همچون آتشنشانی هم هست. مدیریت جهادی یک شهردار، زمانی زیر سوال میرود که نتواند زمینه جلوگیری از بروز حوادثی همچون پلاسکو را فراهم آورد و تهران را با یک حادثه تلخ به تیتر اصلی رسانههای دنیا تبدیل کند. آقای قالیباف! به عنوان شهروندی که عملکرد مثبت شما را هم در تهران میبینم، انتظار دارم مسوولیت خود و نهاد تحت امر خود را در قبال بروز حادثه پلاسکو بپذیرید و با عنایت به موارد فوق، اعلام کنید که قصور از شما و نهاد تحت امرتان بود.
سایر اخبار این روزنامه
روز عزا یا روز عدم احساس مسوولیت؟
نگاهی به آثار قرآنی آیتالله هاشمی رفسنجانی
برجام سند حقانیت ما است
از روی کار آمدن ترامپ نه هراسناک هستیم نه ذوقزده
محوریت تهران، مسکو، آنکارا
چرا قالیباف باید پاسخگوی فاجعه پلاسکو باشد؟
محمدرضا نوری شاهرودی در راه مسقط؟
مرجع رسیدگی به تخلفات احمدینژاد کیست؟
حادثه پلاسکو هشداری برای مسئولان بود که نباید مشکلات تهران را نادیده بگیرند
توپ پر ترامپ در جنگ داخلی
ثبت شکایت سیدمحمد خاتمی از سردار نقدی