جولان رفتارهای آسیب‌زننده در «دل»

  بالاخره قطار سریال «دل» که در شبکه نمایش خانگی توزیع می شد به ایستگاه پایانی‌اش رسید. ایستگاه پرحاشیه‌ای که نقدهای زیادی از منظر روان‌شناسی به آن وارد است، آن چه در ادامه این مطلب به آن اشاره می‌شود، مربوط به پخش سکانس‌های متعددی از رفتارهای آسیب زننده در یکی دو قسمت پایانی آن است.
 
   آب‌و تاب دادن به خودکشی خط قرمز است انتشار اخبار مربوط به خودکشی، مثل راه رفتن روی لبه یک تیغ برنده‌ است؛ به همین دلیل ملاحظات مختلفی برایش در نظر گرفته‌می شود. تا حدی که کارشناسان حوزه بهداشت روانی، برای فعالان رسانه کارگاه‌های آموزشی برگزار می‌کنند. مثلاً گفته می‌شود از کلمه خودکشی در تیتر استفاده نشود، از عبارت «خودکشی منجر به مرگ» به‌جای عبارت «خودکشی موفق» استفاده شود، از هرگونه جذابیت در پردازش خبر خودکشی و القای حس کنجکاوی مخاطب پرهیز شود. آب‌وتاب دادن‌ها و شرح جزئیات آن‌هم ، جزو خط قرمزها به‌حساب می‌آید. با این ‌حال در سریال دل، صحنه‌هایی مثل خودزنی با قیچی، شکستن آینه با دست (نوعی خودزنی)، خودکشی منجر به مرگ به‌وسیله قرص، پریدن از ارتفاع با قصد خودکشی، نمایش داده شد که همگی نمونه‌هایی از صحنه‌های خشونت‌آمیز هستند. مات کردن تصویر، تکنیکی است که به کارگردان کمک می‌کند منظورش را برساند اما صحنه را نمایش ندهد؛ اما آیا این به تنهایی کافی است؟(هرچند فقط صحنه پریدن از پشت‌بام تار شد و بقیه صحنه‌ها در قسمت پایانی نمایش داده شدند).   نقش آثار نمایشی در ترویج و بازداری خودکشی، پدیده‌ای است که چند عامل در آن نقش دارند. یک سریال هرگز به ‌تنهایی باعث یک رفتار خاص نمی‌شود اما «اثر ورتر» یا «خودکشی تقلیدی» را فراموش نکنیم. رمانی به نام «رنج های ورتر جوان» که سال 1774 نوشته شد و بعد از خودکشی شخصیت داستان با تپانچه، عده‌ای به تقلید از او خودکشی کردند! تولید محتوا از هر جنسی که باشد، بر مخاطبش تأثیر می‌گذارد. گاهی این تأثیر باعث ترویج یک رفتار می‌شود و گاهی هم شرایط بازداری را فراهم می‌کند. آن چه در این مجموعه رخ داد، بازداری‌زدایی از رفتارهایی مثل خودزنی، تهدید به خودکشی برای رسیدن به اهداف شخصی (بخوانید باج‌خواهی) و درنهایت خودکشی منجر به مرگ بود. گویی اشکالی ندارد وقتی به بن‌بست رسیدیم، به‌جای حل مسئله سالم، اعضای خانواده‌مان را با خودکشی تهدید کنیم! دقیقا کاری که آوا بعد از آن همه اشتباهات انجام داد. این‌که کار ما چه صدمه‌ای به دیگران می‌زند مهم نیست و هدف ما می‌تواند هر کاری را توجیه کند. درست مثل اقدام به تجاوز نکیسا و گفتن این توجیه که من برای عشقم چنین کاری کردم نه هوس! حالا انگار هرکسی بتواند توجیه بهتری پیدا کند برنده است!   مسئولیت اجتماعی فیلم‌ساز چیست؟ امروز به ‌سرعت پلک زدن، سکانس‌های یک مجموعه بریده و منتشر می‌شوند و تا سال‌ها باقی می‌مانند. آیا با بستن چشم‌ها، می‌توان پلان خوردن قرص‌های سمی (توسط آوا) را از فضای مجازی پاک کرد؟ آیا نویسندگان و کارگردان سریال، موقع نوشتن و نمایش این قصه به گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه و نوجوان‌ها فکر کرده بودند؟ جواب ناگفته پیداست و خود اثر با ما حرف می‌زند! درحالی‌که چند وقت پیش به گفته عباس مسجدی، رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور، «خودکشی در سال ۹۸ به تعداد ۵۱۴۳ بوده و نسبت به سال ۹۷، 8/0 درصد رشد داشته است(منبع: رکنا)» ولی بازهم در آثار نمایشی شاهد ترویج خودکشی هستیم. شاید عوامل سریال بگویند «برای پیشبرد قصه به چنین سرنوشتی نیاز داشتیم»، اما تکلیف مسئولیت اجتماعی فیلم‌ساز چه می‌شود؟ چرا وقتی مادر آوا می‌داند دخترش قصد خودکشی دارد و قبلاً هم او را تهدید کرده است، به هیچ متخصصی خبر نمی‌دهد تا در محل حاضر شود و به بدترین شکل ممکن به سراغ دخترش می‌رود؟(مادرش با رستا که زندگی‌اش به خاطر رفتارهای آوا نابود شده و حضورش فشار روانی زیادی به آوا وارد خواهد کرد به خانه‌ای می رود که آوا در آن جاست).   صحنه‌های روان‌درمانی سریال هم مشکل داشت بسیاری از صحنه‌های روان‌درمانی که در سریال دیدیم به لحاظ حرفه‌ای ،مشکلات بزرگی داشت . متأسفانه حتی با وجود اسم روان شناس در تیتراژ، اما سریال از نظر روان شناسی، نقایص بسیار جدی داشت و این نشان می‌دهد که مهم‌تر از کارشناسانی که اسمشان در تیتراژ می‌آید، نتیجه و اثری است که در سریال نمایش داده می‌شود. همیشه به ما گفته‌اند نیمه پر لیوان را ببینید اما نگفتند دقت کنید که لیوان‌تان با چه محتوایی پر شده است! سریال دل نشان داد که تولید محتوا آسان است و این خطر همیشگی وجود دارد که کیفیت فدای کمیت شود. کاش اگر برای ارتقای بهداشت روانی مردم فیلمی نمی‌سازید، دست‌کم سطح آن را در جامعه پایین نیاورید.