سفر «حال» و «قال» را دگرگون می‌سازد

 
 
 
 


روز 27 سپتامبر روز جهاني گردشگري نام گرفته است. از سال 1980 و به پيشنهاد سازمان جهاني گردشگري، اين روز را گرامي مي‌دارند. هدف از اين نام‌گذاري و يادآوري، افزون‌سازي آگاهي و دانايي پيرامون نقش و تاثير گردشگري و آمد و شد بين ملل و جوامع انساني و به تصوير و تصور درآوردن چرايي الزام آدمي براي فهم و دانايي بر همه ارزش‌هاي بيکران و متعالي گردشگري و سفر در ابعاد اجتماعي، فرهنگي، سياسي، اقتصادي و همدلي و همراهي و قرابت آدميان است. بزرگداشت گردشگري و سفر که ريشه‌اي عميق در فرهنگ و ادبيات و تمدن ايرانيان دارد همان مصداق «قل سيروا في الارض.» است. اگر جهان به تناسب ديگرگوني‌هاي ناشي از توسعه و تکنولوژي و مدرنيزاسيون، تصوير ديگري از جهانگردي و سفر و گردشگري را به عرصه جهاني و چگونگي زيست آدميان عرضه داشته است، اما سفر همواره از ديرباز از معاني بس عميق برخوردار بوده است. در اين فرهنگ و تمدن سفر مترادف است با آگاهي، فهم، کمال، دانايي و خودآگاهي و خودشناسي و حتي فراتر از آن خداشناسي و وسعت نظر و ... سفر خود هجرتي است و سفر رونده حق‌جوي مهاجري است پوينده و پويا در جست‌وجوي حقيقتي که پنهان است و آنچه نايافته و نايافتني است براي او. آرزويي که خيال يافتن آن، او را بي‌تاب مي‌سازد. حتي گاهي اگر در صور خيال خود در پي يافتن بهشت و رضواني نيز نباشد و تنها براي او گريز و گذري از حال به آينده متصور باشد، «آوارگي و کوه و بيابانم آرزوست» شايد بيابان و آوارگي هم رجعتي به خود و خويش و بازگشت به خود باشد. سفر اگر سفر باشد سلوکي و سيري عاشقانه است
ادامه صفحه 2