فرانسه؛ مهره آمریکا در لبنان

سیدرضا صدرالحسینی*: مصطفی ادیب در شرایطی نخست‌وزیری را پذیرفت که 14 مرداد بعد از انفجار بیروت، 3 نخست‌وزیر قبلی یعنی دیاب، حریری و میقاتی از وی خواستند از آلمان به لبنان بیاید و نخست‌وزیری را قبول کند. طبیعتا قبول مسؤولیت در چنین شرایطی، ریسک بالایی داشت. از سوی دیگر ادیب فرصت داشت شرایط کابینه را تا حدی تغییر بدهد و چون خودش وابستگی حزبی و قومی نداشت، به دنبال ایجاد یک دولت فن‌سالار بود. در این بین رویکرد آمریکا و فرانسه نسبت به لبنان و گروگان گرفتن اقتصاد، معیشت و سیستم مالی و بانکی برای حذف حزب‌الله از ساختار سیاسی و تشکیل کابینه‌ای یکدست و در خدمت غرب بود. در این بین فشارهایی که از سوی جریان 14 مارس و افرادی مثل نواف سلام، نجیب میقاتی و فؤاد سنیوره علیه مصطفی ادیب صورت گرفت و همراهی برخی نمایندگان پارلمان با این جریان، سبب شد ادیب در تشکیل کابینه شکست بخورد. بنابراین دلیل اصلی این شکست را باید در موضع 14 مارس و جریان‌المستقبل به رهبری سعد حریری دانست. از این رو مصطفی ادیب 5 مهرماه به این نتیجه رسید که استعفا کند و با حضور در کاخ بعبدا این موضوع را به رئیس‌جمهور میشل عون اعلام کرد. پر واضح است برقراری وضعیت بی‌دولتی در لبنان یک سناریوی آمریکایی- سعودی- صهیونیستی است که تداوم آن بیش از همه منافع رژیم صهیونیستی را تامین می‌کند. این سناریو در یک چشم‌انداز وسیع‌تر حاکی از این است که آمریکا و جریان‌های سیاسی وابسته به آن در لبنان درصدد حفظ وضعیت بی‌دولتی در این کشور و برداشت منافعی که از کنار این وضعیت حاصل می‌شود هستند. در بعد داخلی این وضعیت منجر به افزایش نفوذ لابی‌های فساد و سوء‌استفاده‌های مالی خواهد شد که جامعه لبنان را ضعیف‌تر و اوضاع را آشفته‌تر خواهد کرد. در بعد منطقه‌ای نیز تداوم وضعیت بی‌ثباتی در لبنان فرصتی به رژیم صهیونیستی خواهد داد تا این رژیم در بحبوحه بحران کرونا و اعتراضات داخلی در سرزمین‌های اشغالی تمرکز کمتری برای تهدیدات احتمالی در مرزها بگذارد. از سوی دیگر سخنان اخیر سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان مبنی بر اینکه آمریکایی‌ها در تلاش برای احیای گروه تروریستی داعش در منطقه هستند نیز نشان می‌دهد ایالات‌متحده قصد دارد با دامن زدن به بی‌دولتی در لبنان بخشی از توان حزب‌الله را صرف مبارزه حزب‌الله با ناامنی داخلی و در پی آن فضا را برای فعالیت مجدد گروه‌های تروریستی در منطقه باز کند. در این بین نباید از نقش فرانسه نیز در این سناریو غافل ماند. پس از سفر امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه به لبنان پس از انفجار بندر بیروت اخبار مثبتی از رابطه وی با حزب‌الله و دیدارش با نماینده دبیرکل حزب‌الله در رسانه‌ها مطرح شد اما دخالت‌های مکرون در سفر دومش مسیر تحولات را به سمت دیگری تغییر داد؛ نکته‌ای که شخص سیدحسن نصرالله نیز به آن اشاره کرد. دبیرکل حزب‌الله در سخنان اخیرش گفت: «ما تصور می‌کردیم بر اساس قوانین دموکراسی باید میزان تقسیم قدرت در لبنان بر اساس تعداد حضور نمایندگان در پارلمان باشد اما آقای مکرون به دنبال این است که بخش قابل توجهی از نیروهای سیاسی- اجتماعی لبنان را که مقاومت هستند و در دو حزب امل و حزب‌الله فعالیت می‌کنند نادیده بگیرد». هر چند چهره واقعی مکرون در گذشته و در سفر اولش به لبنان هم برای برخی تحلیلگران سیاسی از جمله حزب‌الله مشخص بود که وی در حال انجام یک مأموریت آمریکایی است، این موضوع در صحبت‌های اخیر آقای مکرون بخوبی روشن شد. قدر مسلم اینکه آمریکا و فرانسه در یک سناریوی از پیش طرح‌ریزی شده به دنبال ناامید کردن مردم و گسست جامعه لبنان به منظور حمایت از رژیم صهیونیستی بودند. اما آنچه مشخص است اینکه توان جریان مقاومت و آینده‌نگری این جریان سبب خواهد شد این سناریو نیز مانند توطئه‌های قبلی صهیونیست‌ها بی‌نتیجه بماند.  * کارشناس غرب آسیا