کورسوی امید برای احیای سریال‌های ماورایی

سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: سیروس مقدم از تمایلش برای تولید یک سریال ماورایی سخن گفته و به نظر می‌رسد این کارگردان بتواند با ساخت یک اثرغیررئالیستی بار دیگر مخاطبان سریال‌های تلویزیونی را پای کار آنتن تلویزیون بیاورد.
چرخش از رئالیسم‌زدگی به ماوراء‌الطبیعه
رئالیسم‌زدگی از آفاتی است که فیلمنامه‌نویسی ما چه در سینما و چه در تلویزیون از آن رنج می‌برد، با این توضیح که در گرایشات رئالیستی صرفاً بخشی از واقعیت جامعه که بیشتر مباحث منفی را در برمی‌گیرد برجسته و آن بخش زنده و با نشاط و مثبت از جامعه ایرانی همواره در قصه‌ها دچار سانسور می‌شوند. در واقع فیلمنامه‌نویسی در سینما و تلویزیون ایران دچار نوعی حذف مؤلفه‌های مثبت در جامعه است و گویی یک قانون یا مأموریت نانوشته وجود دارد که داستان‌ها لزوماً شرنگ تلخی به کام مخاطب بریزند، البته در زندگی غم و شادی در هم عجین است و تعادل میان این دو یک زندگی واقعی را تشکیل می‌دهد، اما وقتی غم بر شادی غلبه کند، نتیجه همین چیزی می‌شود که فیلمنامه‌های ما به آن دچار است.
همانطور که ذکرش رفت متن نمایشی در ایران دچار نوعی رئالیسم‌زدگی است و در این گرایش به سمت رئالیسم نیز گزینشی عمل می‌شود و نتیجه این رویکرد بی‌تردید خودش را در جامعه بروز می‌دهد. وقتی اغلب کاراکتر‌های سریال‌های ایرانی آدم‌های شکست خورده، سرخورده، عصبی، نالان، بی‌انگیزه، بدون آرمان و سرگشته هستند، نباید انتظار داشته باشیم این گرایش به منفی بودن روی جامعه تاثیر نگذارد، اما حقیقت ماجرا این است که فیلم و سریال در کشور‌هایی که مدیریت فرهنگی قوی دارند، عرصه‌ای برای الهام‌بخشی محسوب می‌شوند نه سرخورده کردن جامعه.


بلندپروازی سینمایی ممنوع!
در این باره پرواز دادن ذهن و فکر مخاطبان آثار نمایشی می‌تواند در بلندپروازی و حس اعتماد به نفس و نشاط اجتماعی نقشی غیرقابل انکار ایفا کند. این همان کاری است که هالیوود بیش از دو دهه است انجام می‌دهد و آن بخش از سینمای تلخ اجتماعی و روشنفکرانه را به دست سینمای موسوم به مستقل سپرده است، برخلاف ایران که سینمای به اصطلاح روشنفکرانه‌ای که نگاهی تلخ به جامعه دارد در محوریت آثار نمایشی قرار دارد و سینمایی که بتواند بلندپروازی را به مخاطبان به ویژه نسل جوان القا کند همواره یا اساساً وجود ندارد یا در حاشیه بوده است.
جالب است که سینمای ایران در دهه ۶۰ که برخی از آن به عنوان دهه‌ای بسته به لحاظ هنری و فرهنگی یاد می‌کنند، شاهد تولید معدود آثار سینمایی بوده که مبتنی بر بلندپروازی نویسندگانش ساخته شده و اتفاقاً از مخاطب نمره خوبی هم گرفته‌اند. فیلم سفر جادویی ساخته ابوالحسن داوودی در سال ۶۹ اکران شد و داستان پسری را روایت می‌کرد که با استفاده از یک ماشین به آینده سفر می‌کند. این فیلم توانست تجربه اکران بسیار خوبی را از سر بگذراند. اوایل دهه ۷۰ همین فیلمساز «من زمین را دوست دارم» را با بازی علیرضا خمسه‌ای ساخت که آن زمان بازیگری مطرح بود؛ داستان موجودی فضایی که به زمین آمده و اتفاقات جالبی برایش رقم می‌خورد. «من زمین را دوست دارم» در سال ۷۲ عنوان پرفروش‌ترین فیلم اکران سال را به خود اختصاص داد. با اینکه آثاری از این دست در سینمای ایران انگشت‌شمارند، اما کارنامه موفق آن‌ها در جذب مخاطب نشان‌دهنده ذائقه تماشاگران به سمت آثاری است که تخیل در آن‌ها حرف اول را می‌زند، با این حال گرایش سینمای ایران هیچ گاه به سمت آثاری از این دست نرفت و به اقبال مخاطبان پاسخ درخوری داده نشد. در این باره سلیقه مدیران سینمایی و مجلات و رسانه‌های سینمایی بی‌تاثیر نبود؛ سلیقه‌ای که اساساً این جنس از سینما را عرصه‌ای پرهزینه تلقی کرده که امکانات و ابزار سینمای ایران برای جولان دادن در آن محدود است، اما پیشرفت‌های فنی و تکنیکی سینمای ایران در سال‌های اخیر نشان می‌دهد این ادعا نادرست بوده است به ویژه اینکه همان چند اثر مخاطب‌پسند در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ با کمترین امکانات و تکنولوژی سینمایی ساخته شدند و اتفاقاً آثار موفقی هم بودند و اگر این راه ادامه پیدا می‌کرد، کارنامه سینمای ایران در سینمای ماورایی بسیار پرتر از چیزی بود که الان است.
توفیق سریال‌های ماورایی در جذب مخاطب
در عرصه سریال‌سازی هم شاهد چند اثر بودیم که با پیوند زدن روایت‌های داستانی به مسائل ماوراء‌الطبیعه در جذب مخاطب موفق عمل کردند. آغازگر این ژانر سریال «گمگشته» به کارگردانی رامبد جوان بود و در ادامه کارگردان‌های بسیاری در این حوزه سریال‌سازی کردند. در سال ۸۳ ساخت سریال «کمکم کن» به کارگردانی قاسم جعفری پای سریال‌های ماورایی را به سیما باز کرد، این سریال روایتی از دوران برزخ انسان را مطرح می‌کرد. یک سال بعد «او یک فرشته بود» به کارگردانی علیرضا افخمی وجود شیطان در کالبد جسمانی انسان را نشان می‌داد. «آخرین گناه» عنوان ششمین سریال حسین سهیلی‌زاده بود که سال ۸۵ از شبکه ۲ سیما با موضوع چشم برزخی روی آنتن رفت. دیگر سریالی که در این ژانر ساخته شد «اغما» به کارگردانی سیروس مقدم بود و به حضور شیطان در ابعاد گوناگون می‌پرداخت. مقدم در سال ۸۷ (یک سال بعد) نیز «روز حسرت» را روی آنتن شبکه یک سیما برد تا برای بار دوم برزخ را به مخاطبان یادآوری کند. «ملکوت» به کارگردانی محمدرضا آهنج در رمضان ۸۹ با موضوع برزخ و روابط بین دنیای باقی و دنیای فانی پخش شد. در سال ۹۰ که آخرین سال ساخت و پخش سریال‌های ماورایی بود، هر سه شبکه اصلی تلویزیون اقدام به پخش سه سریال ماورایی کردند. شبکه یک «سقوط یک فرشته» با موضوع شیطان، شبکه ۲ «سی‌امین روز» با موضوع برزخ و شبکه ۳ «پنج کیلومتر تا بهشت» را با محوریت روح و دنیای برزخی به نمایش گذاشتند.
حالا سیروس مقدم که ساخت شش فصل از «پایتخت» را در کارنامه دارد، از برنامه‌اش برای ساخت یک سریال ماورایی دیگر خبر می‌دهد؛ در آخرین صحبتی که با مدیران سازمان صداوسیما داشتم، گفتند جای سریال ماورایی در رسانه ملی خالی است. اکنون روی سوژه‌ای با این محوریت کار می‌کنم. بحث اصلی این سریال بهشت و جهنم است. کار تحقیقی آن را شروع کرده‌ام و ان‌شاءالله به مرحله نگارش فیلمنامه برسد. جای این سریال‌ها در ماه رمضان بسیار خالی است. مسائل معنوی که به بهشت و جهنم و عالم برزخ مربوط می‌شود، برای انسان‌ها مهم است. امیدوارم این طرح با کمک و مساعدت رسانه ملی به نتیجه برسد.