دولت در سایه نمایش سیاسی اصولگرایان

بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری واژه کابینه سایه مجددا به واژگان سیاسی در ایران بازگشته است. به‌رغم اینکه درسال 1384 برای اولین‌بار طرح تشکیل دولت در سایه توسط اصلاح‌طلبان با واکنش منفی اصولگرایان مواجه شد و آن را رد کردند، اما در عالم واقعیت اگر کنشی صحیح و درست باشد و توسط هر شخص یا جریانی مطرح گردد، باید در هر زمانی آن را به‌عنوان اقدام و رویدادی مثبت مورد استقبال قرار داد. تشکیل دولت در سایه و یا چندین دولت سایه که به‌طور مرتب فعالیتهای دولت و وزارتخانه‌ها را رصد و نقد و پیشنهادهای اصولی و جامع ارائه کنند، برای هر دولتی، چه دولت اصولگرا و چه دولت اصلاح‌طلب می‌تواند مفید باشد. از این منظر باید از چنین روندهایی در جامعه ایران استقبال کرد، زیرا یکی از ملزومات نظام مردمسالار همین مساله تشکیل دولت در سایه است. اما با توجه به اینکه شخصی همچون آقای سیدابراهیم رئیسی میخواهد به‌نیابت از اصولگرایان معمار چنین امری در این دوره باشد، و با توجه به توان و موقعیت او، نمی‌توان به تشکیل و یا تداوم این امر در دوره پیش رو امیدوار بود. تشکیل دولت در سایه درحد یک فعالیت نمایشی احتمالی از سوی اصولگرایان مطرح می‌شود و به‌دلیل تناقصات درونی نظری و عملی در میان اصولگرایان تداوم آن دشوار خواهد بود. همان گونه که در شکل‌گیری جمنا حرکتی انجام گرفت که در حالت جنینی دچار عارضه و نابودی شد، دولت در سایه اصولگرایان نیز سرنوشت بهتری نخواهد داشت. اما از منظر یک اصلاح‌طلب حرکت در جهت ایجاد یک دولت در سایه میتواند درمجموع هم برای دولت و هم برای جامعه و هم برای انسجامبخشی جناح اصولگرایان مثبت ارزیابی شود و درنهایت نیز باعث تقویت مردمسالاری گردد، اگرچه می‌دانیم اصولگرایان فعلا در عمل دچار واگرایی رو به افزایش هستند. در اینجا مساله اصلی این است که انجام چنین فعالیت و کنشهای سیاسی به ذهنی تشکیلاتی و سازمانمند با فرض پذیرش غیردستوری تصمیات و با اتکا به خرد و تصمیم جمعی مجموعه افراد حاضر در آن سازمان و یا حزب و یا دولت در سایه نیاز دارد. اصولگرایان نشان داده‌اند تاکنون از انجام یک کار تشکیلاتی، حزبی و منسجم ناتوان بوده‌اند و به همین دلیل سیستم تصمیم‌گیری در مجموعه اصولگرایان از قواعد تشکیلاتی و نظام‌مند و مبتنی بر اصول کار حزبی تبعیت نمی‌کند؛ به همین دلیل نه‌تنها آقای رئیسی، بلکه هر کدام از اشخاص شناخته‌شده اصولگرا فعلا با این عارضه مواجه هستند و نخواهند توانست این مساله را به‌راحتی حل کنند. علاوه براین فعلا اصولگرایان با قحط‌الرجال نیز برای دولت در سایه مواجه هستند و انتخاب آقای رئیسی نیز ناشی از همین امر بوده و باید آن را به‌عنوان یک اشتباه بزرگ اصولگرایان در زمان انتخابات مورد تحلیل و خوانش قرار داد. اصولگرایان فاقد تشکیلات سیاسی و حزبی هستند. اگر مساله دولت در سایه باعث موفقیت نهادهای حزبی و تشکیلاتی اصولگرا شود، ما به‌طور جدی از آن استقبال میکنیم. به‌طور کلی حداقل فایده تشکیل دولت سایه از سوی آقای رئیسی این خواهد بود که هم شخص رئیس دولت در سایه و تیم همراه ایشان و هم مردم فرصت شنیدن برنامه‌های پیشنهادی و عملی آنها را خواهند داشت و تشکیل چنین دولت در سایه‌ای این الزام را برای رئیسی به وجود خواهد آورد که برنامه‌های کلی را که در ایام انتخابات بیان کرده بود، به‌صورت دقیق و آماری ارائه کند. بدون تردید برای هر دولتی از جمله دولت آقای روحانی بهترین و بیشترین همکاری میتواند از سوی منتقدان متخصص و تکنوکرات عرصه‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشد، اما به نظر میرسد تشکیل دولت سایه اصولگرایان نمایشی سیاسی است و در بهترین حالت نیز مشت آنان را در ارائه برنامه، یا پوچ بودن ادعاها باز خواهد کرد.
* فعال سیاسی اصلاح‌طلب