سیاست‌ورزی بخردانه

سیاست‌ورزی بخردانه سیدجمال هادیان‌طبائی‌زواره-‌ ‌فرهنگ‌پژوه ‌در درازنای تاریخ ایران حکمرانان متفکر و مقتدر از انگشتان یک دست تجاوز نمی‌کنند؛ اما قطعا یکی از آنان شاه‌عباس اول صفوی است. البته که در کار این پادشاه هم ایرادهای اساسی وجود دارد و برخی رفتارهای غیرمتعارفش قبیح بوده اما بی‌تردید او یکی از سیاست‌مداران خردمند و از موفق‌ترین حکمرانان تاریخ ایران است.
در دوره ۴۱ساله حکومت عباس اول متجاوزان به خاک ایران سرکوب شدند و سر جایشان نشستند و اقتدار و حاکمیت دولت مرکزی بر مرزها استوار شد. پایتخت از قزوین به اصفهان منتقل و این انتقال شکوفایی اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را رقم زد. در این میان، سران متعصب قزلباش که در ظاهر محو در مرشد کل (پادشاه) و پشتیبان او بودند اما در عمل با دخالت‌های مداوم خویش، حکمرانی را به اسارت گرفته بودند و با تندروی و زیاده‌خواهی اوضاع داخلی را متنشنج می‌کردند، با ذکاوت ذاتی شاه‌عباس محدود و حیطه دخالتشان در امور کاهش یافت. با تضعیف قزلباش، نخستین ارتش رسمی و غیروابسته و البته وفادار به ایران با عنوان غلامان خاصه شریفه از نیروهای کوچیده یا به‌اسارت‌درآمده گرجستانی، ارمنی و چرکسی و مردم عادی ایران تشکیل و تقویت شد. روابط بین‌المللی به‌ویژه با چین و اروپا گسترش یافت و نمایندگان سیاسی، تجاری و مذهبی اروپا با تسامح دولت صفوی در پایتخت و شهرهای بزرگ به‌راحتی فعالیت اقتصادی و حتی فرهنگی و مذهبی داشتند. صنعتگران چینی، ارمنی و اروپایی به مرزهای ایران راه یافتند و بنیادهای نوین صنایع مهمی مانند نساجی، قالی‌بافی، سفالگری، فلزکاری و معماری گذاشته و قلمرو صفوی و به‌ویژه اصفهان مأمن دانشمندان از گوشه و کنار بلاد اسلامی شد. شاه‌عباس در سایه چنین تحولاتی به تحکیم اندیشه‌های دینی به‌ویژه تشیع پرداخت. با پای پیاده به مشهد سفر کرد و خادم علی‌بن‌موسی‌الرضا شد و حرم آن حضرت و عتبات عالیات را تعمیر و احیا کرد.
یکی از سیاست‌های بارز شاه‌عباس در ابتدای به‌قدرت‌رسیدن، امضای پیمان صلح با عثمانی و حتی چشم‌پوشی از حاکمیت دولت صفوی بر بخش‌هایی از سرزمین‌های غربی و شمال غربی ایران (که امروز در سوریه و عراق واقع شده‌اند) بود تا با این صلح مصلحتی بتواند با فراغ بال و تجدید قوا ازبکان را در شرق و شمال شرقی سر جایشان بنشاند و سر فرصت سراغ عثمانیان برود. این سیاست او بسیار موفق بود و ازبکان که بارها مشهد و هرات را غارت و ویران کرده بودند، در چند رویارویی تارومار و از مرزهای ایران بیرون رانده شدند تا مرزهای شرقی و شمال شرقی برای چند دهه از شر این متجاوزان آسوده باشد. حالا دولت صفوی در سایه سیاست‌ورزی بخردانه شاه‌عباس هم به‌لحاظ اقتصادی، هم به‌لحاظ سیاسی و بین‌المللی و هم قوای نظامی آماده نبرد با عثمانی بود. رویارویی ایران و عثمانی در این دوره همواره به سود شاه‌عباس تمام شد و عثمانی‌ها مجبور به ترک خاک ایران شدند و حاکمیت مقتدر دولت صفوی بر غرب و شمال غربی اعمال شد.
شاه‌عباس توانست با زیرکی تمام حاکمیت ایران را در همه مرزها تثبیت کند و حتی پرتغالی‌ها را در مرزهای دریایی جنوب به ستوه آورد. هرچند این دوره درخشان با مرگ شاه‌عباس به‌تدریج رو به افول نهاد اما تاریخ، سیاست‌ورزی بخردانه او را ثبت و ضبط کرده است و تردیدی نیست که حکمرانان در هر دوره‌ای باید تاریخ را پیش چشمان خود قرار دهند، از فرازهای آن بهره ببرند و از فرودها و افول‌های آن عبرت بگیرند.
سیاست عباس اول صفوی در ایجاد اقتدار ملی و شکوفایی اقتصادی این بود که هم‌زمان در همه جبهه‌های نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی نجنگند، بلکه برای حفظ حاکمیت و امنیت کشور و فراهم‌آمدن رفاه و آسایش مردم سیاست‌ورزی پیشه کرد. آنجا که لازم بود حداقل به‌صورت موقت سیاست تسامح پیش گرفت و با برخی از دشمنان مدارا و حتی صلح کرد و از این فرصت برای تقویت اقتصاد، فرهنگ و نیروهای بازدارنده سیاسی و نظامی و دستیابی به فناوری‌های نو بهره برد.


در فرایند توسعه، عمل‌گرایی مهم‌تر از طرز فکر، اندیشه و... است. اگر کسی با عشق به وطن کار کند و برای کشور و مردمش مفید باشد، باید فارغ از طرز تفکرش دارای کرامت و احترام و حقوق شهروندی باشد.
مراد از بازگویی این حقایق تاریخی، توصیه به تقلید از حکمرانان گذشته نیست، بلکه بهره‌گیری از عبرت‌های تاریخی است تا مشکلات کشور به جای تشدید، تعدیل یا تمام شود. مردم ما مردمی بلندمنزلت و آزاده‌اند که بیش از چهار دهه است با وفاداری، وقار و شجاعت در برابر تهدیدهای نظامی و تحدیدهای اقتصادی حاکمان مستبد دنیا ایستاده‌اند. این ملت یک‌تنه لشکری از دشمنان بین‌المللی را به ستوه آورده‌اند. چنین ملتی شایسته بهترین و برازنده‌ترین نوع زندگی هستند مردم ایران حق دارند در رفاه و آسایش نسبی باشند و مزه عدالت اجتماعی و پیشرفت را بچشند نه اینکه از انبوه گرفتاری‌ها و ناکامی‌های اطرافشان به‌ناچار منتظر تغییر نه‌چندان مؤثر رئیس‌جمهوری ایالات متحده در آن سوی آب‌ها بمانند. همان‌گونه که امیر کلام، مولا علی فرمود: «المؤمن هو الکیس الفطن: مؤمن زیرک و باهوش است». بیایید سیاست‌ورزی بخردانه و زیرکانه پیشه کنیم.