قیمت دلار و رسوایی سیاسی‌کاری مدعیان اصلاحات در ماجرای FATF

سرویس سیاسی-
روزنامه اعتماد به مدیر مسئولی الیاس حضرتی رئیس‌کمیسیون اقتصادی مجلس دهم و کاندیدای رد صلاحیت شده مجلس یازدهم روز گذشته در مطلبی خود با عنوان « مقاومت سازمان ‌يافته عليه كاهش حباب‌ نرخ دلار» به نقل از فرشاد مومنی از کارشناسان اقتصادی اصلاح‌طلب نوشت: «در كنار شدت‌بخشي به سياست‌هاي تورم‌زا كه ركن اصلي آن دامن زدن به هزينه‌هاي توليد است‌، يكي از مهم‌ترين آنها افزايش نرخ دلار است که در كنار روند‌هاي بسيار مشكوك تسهيل واردات كه با شگفتي همچنان به صورت مجهول با عنوان واردات بدون انتقال ارز ناميده مي‌شود، يكي پس از ديگري به جريان مي‌افتد؟ واگذاري قيمت‌گذاري خودرو به خودروسازان، فروش اوراق بدهي، جهش نرخ دلار و راه‌اندازي بازار معاملات جديد ارزي همه سازوكارهايي براي تحريك تقاضاي جديد براي دلار است و در واقع نوعي مقاومت سازمان‌يافته عليه كاهش حباب‌ نرخ دلار است.»
گفتنی است اذعان این روزنامه اصلاح‌طلب به دست داشتن دولت در دستکاری نرخ ارز با هدف تحریک تقاضای جدید برای دلار در حالی است که طی روزهای اخیر و همزمان با اعلام پیروزی جو بایدن نامزد دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا از سوی برخی رسانه‌های غربی‌، قیمت دلار به طرز عجیبی کاهشی حدود 10 هزار تومانی را تجربه کرد.
مدعیان اصلاحات و رسانه‌های دولتی تا پیش از این برای توجیه قیمت افسار گسیخته ارز و همچنین خودرو و حتی مایحتاج عمومی مردم موضوع عدم تصویب لوایح FATF را مطرح می‌کردند.تا جایی که مجید انصاری معاون پارلمانی پیشین رئیس‌جمهور و عضو فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام در این رابطه گفته بود: «عدم تصویب FATF یعنی فلج شدن تجارت خارجی با همه دنیا و افزایش شدید قیمت ارز و فشارهای مضاعف به معیشت مردم.مردم باید بدانند که عواقب این لجاجت و منفعت‌طلبی برایشان چقدر گران خواهد بود». و حالا این روزها که قیمت دلار نسبت به چند هفته قبل که تا 32هزار تومان هم بالا رفته بود، 10 هزار تومان ارزان‌تر شده درشرایطی که نه FATF به تصویب رسیده و نه تحریم‌ها برداشته شده‌، رسوایی دیگری برای کسانی است که می‌گفتند دلار 30هزار تومانی نتیجه نپذیرفتن FATF است.این جریان باید پاسخگو باشند که آیا آشکار‌تر از این ممکن است قیمت دلار را برای مقاصد سیاسی بالا پایین کرد؟


تقلای پادوهای آمریکا برای چوب حراج زدن بر مؤلفه‌های قدرت‌ساز
روزنامه آرمان در مطلبی نوشت:«بازگشت بايدن به برجام داراي شرايط خاص خود است. اين برجام با برجامي که آقاي روحاني درباره آن صحبت مي‌کند متفاوت است. اين برجام توافقي نيست که بتوان با آمدن بايدن آن را احيا کرد. به نظر مي‌رسد بايدن به دنبال اين است که مجموعه مشکلات ايران را در منطقه و جهان حل کند. از نظر بايدن ايران در سياست‌هاي داخلي برخي کشورهاي منطقه دخالت مي‌کند. از سوي ديگر آمريکا روي فعاليت‌هاي موشکي ايران نيز حساسيت دارد. اين در حالي است که موضوع حقوق بشر نيز يکي از بهانه‌هاي مهمي است که بايدن در مواجهه با ايران روي آن تأکيد مي‌کند».
این روزنامه زنجیره‌ای در ادامه نوشت:«در چنين شرايطي ايران بايد با استراتژي نويني با بايدن رفتار کند. بدون‌ ترديد با استراتژي‌هاي جديد باید با دولت بايدن روبه رو شد. بايدن بايد به سمتي حرکت کند که همه مشکلات بين ايران و آمريکا از بين برود. اين وضعيت درباره ايران نيز وجود دارد و ايران بايد به سمتي حرکت کند که همه مشکلات خود را با آمريکا حل کند. روش‌هاي گذشته در شرايط فعلي شايد پاسخگو نباشند. اگر ايران نتواند با بايدن هم کنار بيايد اين احتمال وجود دارد که نهادهاي تصميم‌گير ايران نيز با چالش‌هاي جدي‌تري در زمينه مشکلات معيشتي مردم مواجه شوند».
مدعیان اصلاحات در رویکردی تأمل برانگیز، مسئله ایران و آمریکا را صرفا به اختلاف و تنش و وجود مشکل بین دو کشور که هر دو به یک میزان در ایجاد این اختلاف و مشکلات مقصر هستند، جا می‌زنند. این در حالی است که مسئله میان ایران و آمریکا این است که یک کشور خواهان غارتگری و سلطه‌گری و رفتار ارباب و رعیتی است و کشور دیگر خواهان استقلال در مقابل این خوی وحشی‌گری است. رویکردی که تاکنون نتایج قابل توجهی داشته است.
پرونده برجام، تجربه بسیار مهم و البته تلخ و پرهزینه در مقابل دیدگان افکار عمومی قرار‌داد. ایران بدون واسطه با آمریکا مذاکره کرد و به توافق رسید. به واسطه برجام صنعت هسته‌ای تقریبا تعطیل شد، اما در سوی مقابل علیرغم وعده‌های فراوان دولتمردان و اصلاح‌طلبان، نه گشایش اقتصادی ایجاد شد و نه تحریم‌ها لغو شد.مدعیان اصلاحات به عنوان بانی اصلی وضع موجود اقتصادی با توهین به شعور مردم، ادعا می‌کنند که باید همه مشکلات خود با آمریکا را رفع کنیم. این در حالی است که هر آنچه برای ایران مولفه قدرت ساز باشد، آمریکا با آن مشکل دارد؛ آیا ما باید با تبعیت از زورگویی و زیاده خواهی آمریکا، بر تمامی مولفه‌های قدرتمان چوب حراج بزنیم؟! متاسفانه مدعیان اصلاحات با بدیهی‌ترین و ابتدایی‌ترین اصول منافع ملی و اصول تأمین‌کننده عزت مردم ایران کاملا بیگانه هستند.
مغالطه مضحک برای جا‌انداختن دوباره مذاکره با آمریکا!
روزنامه ایران ارگان دولت روز گذشته در یادداشتی نوشت: «آیا ایران اصولا قصد دارد منفعلانه صرفا «موضوع» صحنه‌آرایی، ریل گذاری، لابی‌گری و سیاستگذاری‌های دیگران باشد یا اینکه می‌خواهد فعالانه در فرآیند تعامل با دولت جدید در واشنگتن خود «عاملیت» به خرج دهد و نقش اصلی را ایفا نماید؟ اگر قصد دارد صرفا سوژه و «دریافت‌کننده» محصول رایزنی‌ها، ریل‌گذاری‌ها و تلاش‌های لابی‌های دیگران باشد و دامنه عملکردش صرفا به اتخاذ مواضع «واکنشی» محدود گردد که تکلیف روشن است!... اما اگر ایران قصد دارد- با منزلت و شانیت یک «قدرت بزرگ»- در ترسیم نقشه راه و جهت‌دهی به سیاست‌های دولت بایدن «عاملیت» داشته و نقش محوری و اصلی را ایفا کند، پرسش اینجاست که چه لحن و گفتمان و رویکردی را باید از ابتدا نسبت به روی کار آمدن دولت جدید اتخاذ نماید؟ به عبارت دیگر، باید به این پرسش پاسخ دهد که کدام رویکرد، لحن، موضع و ابتکارعمل دیپلماتیکی از جانب تهران می‌تواند از یک سو دسیسه‌ها و برنامه‌های لابی‌های متخاصم را در واشنگتن خنثی و از سوی دیگر موقعیت مذاکراتی احتمالی ایران را تقویت نماید؟»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «پرسش دومی که لازم است سیاستمداران، جناح‌ها و نهادهای کشور همزمان به آن پاسخ دهند این است که اصولا موضوع «لغو تحریم‌ها» را به مثابه یک «پروژه ملی» می‌بینند که باید در هر شرایط در حل وفصل آن با دولت کنونی «شریک» و یار باشند یا اینکه لغو تحریم‌ها را یک «دستاورد جناحی» تلقی می‌کنند که باید به هر قیمتی شده صرفا به نام خود به ثبت برسانند؟» نویسنده در مغالطه‌ای مضحک و با جعل مفاهیم جای انفعال و مقاومت را عوض کرده است! پلشتی و خلاف عقلانیت بودن مذاکره با آمریکا برای این بزک‌گران برجام نیز واضح است که اینچنین فریبکاری می‌کنند. افزون بر این، باید گفت؛ منتقدان دولت مانند مدعیان اصلاحات آب خوردن مردم و حل همه مشکلات اقتصادی را وابسته به تحریم نمی‌دانند که پیشران‌های اقتصادی را پای وعده‌های پوچ غرب بسوزانند.
روزنامه دولتی ایران همچنین طی یادداشتی نوشت: «... واکنش شدید و فوری بازارهای طلا و ارز و برخی کالاهای مهم دیگر ظرف سه روز گذشته که پیروزی بایدن قطعی شده بود، نشان داد که پاسخ گروه دوم، یعنی بی‌تاثیر بودن تحولات سیاسی آمریکا، بیشتر ژستی سیاسی و محملی برای کوبیدن دولت بوده است... نادیده گرفتن این وابستگی توسط برخی گروه‌های سیاسی و محدود کردن مشکلات فعلی به دولت، چشم بستن بر واقعیات و فدا کردن منافع ملی به پای منافع سیاسی گروهی خاص است. هر چند این گونه پاک کردن صورت مسئله، مشکل سیاسی این گروه را حل نخواهد کرد و تاریخ گواهی می‌دهد که دولت مورد تایید این گروه سیاسی در مدیریت هشت ساله خود با برخورداری از بالاترین درآمدهای نفتی تاریخ کشور و حمایت‌های همه ارکان نظام، در انتهای دوره خود اقتصاد کشور را به آستانه سقوط کامل رساند و اگر نبود توافق برجام، مشکلات امروز کشور در همان سال‌های ۹۰ به بعد به کشور تحمیل می‌شد.» گفتنی است؛ اولا، افسارگسیختگی بازارها پیامد گروگان‌گیری معیشت مردم به دست جریان غربگرا در داخل کشور است و این، امروز امری واضح است. ثانیا، این دولت روحانی بود که با معطل گذاشتن ظرفیت‌های عظیم اقتصادی پای اعتماد به دشمن، وابستگی به نفت را تشدید کرد. ثالثا، پیش از دولت روحانی و بدون برجام، در روز 5/1 میلیون بشکه نفت می‌فروختیم اما با برجام به زیر 300 هزار بشکه رسید. اوباما و جان کری پس از برجام بارها اعتراف کردند که اگر توافق هسته‌ای به دست نیامده بود، تحریم‌ها در حال فروپاشی بود اما نویسنده مدعی است برجام نبود،...! دستاورد برجام «تقریبا هیچ» به گفته سیف و «نزدیک صفر» به گفته عراقچی بوده است. چهارما، اگر اوضاع اقتصادی کشور با روی کار آمدن دولت روحانی و برجام خوب شد، چرا شهریور ۹۴ وزرای اقتصاد، صنعت، کار و دفاع در نامه‌ای مشترک به رئیس‌جمهور با انتقاد از برخی تصمیمات و سیاست‌های ناهماهنگ دستگاه‌ها، هشدار دادند «اگر تصمیم ضرب‌الاجل اقتصادی گرفته نشود، بیم آن می‌رود که این رکود تبدیل به بحران و آنگاه بی‌اعتمادی شود که برای زدودن آثار آن شاید مدت‌ها وقت لازم باشد.» (؟!) دیگر اینکه، طیف مدعی اصلاحات پیش از دولت روحانی، ریشه مشکلات کشور را سوءمدیریت دولت عنوان می‌کردند اما امروز با فریبکاری، علت مشکلات را تحریم جا می‌زنند و از نادیده گرفتن آن گلایه می‌کنند!
نظارت بر بازار فقط با مذاکره امکان‌پذیر است؟!
روزنامه شرق طبق روال طیف موسوم به اصلاح‌طلب به ضدیت و مخالفت با طرح‌های معیشتی مجلس یازدهم پرداخته و نوشته: «مجلس انقلابی طرحی را تصویب کرده است که از نیمه دوم سال 99 به 60 میلیون ایرانی، یارانه کالاهای اساسی بدهند. براساس این طرح به ‌ازای هر نفر از افراد سه دهک اول مبلغ 120 هزار تومان و سایر دهک‌ها 60 هزار تومان یارانه پرداخت خواهد شد. بار مالی این پرداخت برای دولت رقم زیادی است و مبهم‌بودن منابع تأمین مالی این طرح باعث شده شورای نگهبان هم از احتمال ردشدن طرح مجلس، سخن به میان آورد. علی دینی‌ترکمان، کارشناس اقتصادی، طرح مجلس را یک مسکّن کوتاه‌مدت اعلام می‌کند. به اعتقاد او تأمین رضایت مردم در گرو ایجاد شغل خوب و کنترل تورم است که دستیابی به این هدف، فقط در تعامل سازنده با دنیا امکان‌پذیر است[!!] مهدی پازوکی، کارشناس بودجه نیز اجرای این طرح را عاملی برای تشدید کسری بودجه دولت اعلام می‌کند.»
گفتنی است در سطرهای بالا این سخن که کنترل تورم فقط در تعامل سازنده با دنیا امکان‌پذیر است بسیار قابل تامل است. چرا که منظور این جریان از «دنیا» کشور آمریکا و مقصود از عبارت «تعامل سازنده» یعنی گردن نهادن به خواسته‌های زیاده خواهانه آمریکاست. همه اینها در حالی است که به اذعان مقامات دولتی کالاهای اساسی مردم در کشور به‌اندازه کافی هست و بسیاری از این کالاها نیز در گمرکات کشور در انتظار ترخیص هستند اما گویا دست‌هایی وجود دارد که می‌خواهند وضعیت گرانی بدون نظارت بر بازار به این سمت بیاید تا این نتیجه را به مردم القا کنند که کنترل تورم تنها با تعامل سازنده با آمریکا به دست می‌آید.
دولت خسته و بدون برنامه روحانی و فرصت از دست رفته انتخابات 1400
روزنامه اینترنتی همدلی در مطلبی نوشت: حال و روز امروزین دولت روحانی نیز بیشتر نمایانگر دولتی خسته و بدون برنامه است که خود بی‌تابانه ثانیه شمار پایان دوره حضور خود را در دست داشته و عزمی جدی در جهت رویارویی با موانع احتمالی ایجاد شده در مسیر برقراری مذاکره، از سوی آن دیده نمی‌شود. از این منظر نمی‌توان در آینده‌ای نزدیک به ایجاد تغییرات مهم در ارتباط بین ایران و آمریکا، دل خوش داشت. این در حالی است که در حال حاضر، تمامی مشکلات مهم ایران در رابطه با چالش‌های ایجاد شده از سوی آمریکا خود را نشان می‌دهد، اما برای ایالات متحده آمریکا، مسائل مهم تنها در حوزه ایران تعریف نشده [است.]
در ادامه این مطلب آمده است: در نگاهی دیگر، بی‌توجهی حامیان اصلاحات در ایران نسبت به صندوق‌های رای در انتخابات اخیر مجلس، به رویه‌ای قابل تکرار در مورد انتخابات ریاست جمهوری نیز تبدیل خواهد شد و از این منظر شانس اصولگرایان برای تسخیر پاستور دور از انتظار نخواهد بود. با یک چنین پیش‌بینی احتمالی و با توجه به رصد دقیق وضعیت سیاسی ایران توسط آمریکا، دولت دموکرات جدید در کاخ سفید نیز در پی آن خواهد بود تا انرژی و توان خود برای بازگشت به یک مذاکره احتمالی را در برابر یک نگرش واحد و مشترک از سوی دولت و مجلس ایران صرف کند و از این منظر، ایجاد تحولی قابل توجه در روابط بین دو کشور، در دوره باقی‌مانده از دولت تدبیر و امید، غیر محتمل خواهد بود.
سایر اخبار این روزنامه
خروجی مصوبه اخیر دولت تشدید رکود است نه رونق اقتصادی خوشحال‌تر از جو بایدن! (یادداشت روز) اخبار ویژه ترامپ هواداران خود را برای اعتراض به خیابان‌ها فرا خواند اعلام هزینه تست کرونا در مراکز دولتی، خصوصی و تحت پوشش بیمه افتتاح خط تولید نقشه‌های دیجیتال و سامانه مدیریت اطلاعات مکانی افزایش قیمت‌ها و احتکار زیر سایه نبود نظارت در بازار «ترامپ رفت، نتانیاهو هم باید برود» / شعار معترضان صهیونیست در فلسطین اشغالی جمهوری اسلامی از عزم خود در اجرای عدالت نسبت به عوامل ‌ترور حاج قاسم عقب‌نشینی نمی‌کند ترامپ تحقیر شده و تهدید ایران با تفنگ خالی تحریم تخصیص کامل مبلغ برداشت شده از صندوق توسعه ملی به وزارت بهداشت نا‌مگذاری معابر تهران به نام پوچگراهای عصر طاغوت!(اخبار ادبی و هنری) توزیع ۳ هزار بسته معیشتی توسط قرارگاه مدینه منوره نزسا در استان هرمزگان قیمت دلار و رسوایی سیاسی‌کاری مدعیان اصلاحات در ماجرای FATF خروجی مصوبه اخیر دولت تشدید رکود است نه رونق اقتصادی خروجی مصوبه اخیر دولت تشدید رکود است نه رونق اقتصادی