برژینسکی درگذشت

فراسو نیک هوگلند
مترجم: وصال روحانی

مرگ نظریه پرداز نبرد با شوروی


 وصلح با چین
انقلاب ایران؛ تنها نقطه ناکام
در کارنامه برژینسکی است
زبیگنیو برژینسکی، استراتژیست و سیاستمدار امریکایی که روز گذشته در 89 سالگی در گذشت و بسیاری معتقدند هیچگاه آن‌طور که شایسته‌اش بود دیده نشد، در تدوین سیاست خارجی امریکا در 45 سال اخیر چه مستقیم و چه غیر مستقیم نقش داشت و در زمان‌هایی که مشاور امنیت ملی جیمی کارتر بود و پس از آن هر مردی که به کاخ سفید ورود کرد از نظرات وی برای پیشبرد امور بین‌المللی امریکا سود جست.
ایران، نقطه شکست برژینسکی
به اذعان کارشناسان غربی تنها شکست او که مشوق کارتر برای اشغال جزایر سه‌گانه ایران بود، این بود که به‌عنوان مشاور امنیت ملی کاخ سفید نتوانست با تدوین یک استراتژی جامع و مؤثر از سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال 1978 جلوگیری کند. وی در جریان تسخیر لانه جاسوسی نیز تلاش‌های پشت‌پرده فراوانی برای آزادی گروگان‌های امریکایی انجام داد که هیچ یک از آنها به ثمر ننشست. طراح اصلی عملیات اعزام نیروهای کماندو به ایران برای آزادی گروگان‌های امریکایی (عملیات طبس) در سال 1980 نیز برژینسکی بود که البته با یک شکست فاجعه‌بار به پایان رسید. وی در ماجرای پرونده هسته‌ای ایران نیز از کسانی بود که به اوباما هشدار داد به جای استفاده از گزینه نظامی علیه ایران به سیاست تحریم روی آورد.
می‌توان ایرادات زیادی را به سیستم‌های انتخابی او واردکرد. او در عقب راندن ماشین‌سیاسی اتحاد جماهیر شوروی توفیقی را که از وی انتظار می‌رفت، کسب نکرد. اما در عادی‌سازی روابط امریکا با چین نقش داشت و برخی معتقدند صرفنظر از نتایجی که از عملکرد او در اینجا و آنجا به جای ماند، وی از فکورترین استراتژیست‌های سیاسی در امریکا طی نیم قرن اخیر و یک‌نظریه پرداز و فرصت‌شناس حرفه‌ای به حساب می‌آمد و اطلاعات عمیق سیاسی‌اش نیز بیش از سایر نامداران کاخ سفید بود. حتی در دوره رونالد ریگان و در حالی که جمهوریخواهان با ایده‌هایی کاملاً متفاوت جانشین دموکرات‌ها شده بودند، امکان نداشت که کاخ سفید درتدوین هر حرکت سیاسی بعدی‌اش در عرصه‌های بین‌المللی به‌گونه‌ای از برژینسکی، این مرد لهستانی تبار نظرخواهی نکند.
پشیمانی‌ها و تجدیدنظرها
البته برژینسکی هم گاهی مجبور به تجدید‌نظر در ایده‌هایی شد که ابتدا بر آنها پای فشرده بود و یکی از آنها در ارتباط با جنگ ویتنام بود. او که ابتدا بر سیاست تهاجم امریکا به خاک این کشور شرق آسیایی مهر تأیید زده بود، بعداً حرف‌هایش را پس گرفت و به سیاستگذاران کاخ سفید توصیه کرد نظر مردم ویتنام را در شکل‌گیری اتفاقات این کشور مبنا قرار بدهند.
پیروزی در بحث‌های سیاسی
کتاب خاطرات سال 1983 برژینسکی نیز این نکته را روشن ساخت که وی علاقه زیادی به چالش‌های سیاسی و بحث‌های عقیدتی بامقام‌های بالا دست خود داشت و هر گاه که رؤسای جمهوری را وادار به تأسی از نظرات خویش می‌کرد، به‌عنوان یک لهستانی تبار به این احساس می‌رسید، رؤیای زمان جوانی‌اش تحقق یافته و می‌تواند عزم راسخ و قوه استدلالش را برای کنار زدن هر رقیبی به کار گیرد. بخش عمده از زندگی شغلی و تخصص‌کاری برژینسکی با یک همکار و همتای مشهور و سلف وی یعنی هنری کیسینجر قیاس می‌شد. او هرگز از این مقایسه رهایی نیافت و سال‌ها درباره اینکه کدامیک از آن دو آدم‌های هوشمندتر و سیاستگذاران بهتری بوده‌اند بحث و اظهار نظر شده و هیچ‌گاه هم جواب روشنی به این قضیه داده نشده است. هر دو آنها به چند زبان خارجی اشراف داشتند و به‌عنوان دانش آموخته‌های دانشگاه معتبر هاروارد، می‌گفتند تهدید استفاده تسلیحات اتمی برای رسیدن به شرایط مورد نظر در میز مذاکرات بسیار مؤثرتر از تقابل نظامی مستقیم است.
شاگردی که استاد شد
برژینسکی متولد شهر ورشو پایتخت لهستان در 28 ماه مارس سال 1928 بود. او پس از مطرح شدن در سیاست با نام مخفف «زبیگ» معروف شد و در دانشگاه هاروارد مدرک دکترای علوم سیاسی گرفت و هم مدرس این رشته در همین دانشگاه شد. روزی وقتی به او خرده گرفتند که چرا سقوط نیکیتا خورشچف را از اریکه قدرت در روسیه به سال 1964 پیش‌بینی نکرده است، گفت: «خود روس‌ها نیز قصد برکناری خروشچف را نداشتند و حیرت در مسکو بیشتر از اعجاب در واشنگتن است.» آشنایی اولیه برژینسکی با جیمی کارتر به سال 1973 برمی‌گردد. زمانی که کارتر فرماندار ایالت جنوبی جورجیای امریکا بود و این سیاستمدار نه چندان پر هوش امریکایی چنان از ایده‌های ناب برژینسکی به وجد آمد که او را به‌عنوان مشاور امنیت ملی‌اش منصوب کرد.
از زبیگ تا تیلرسون
بواقع پیروزی‌های برژینسکی در صحنه سیاست خارجی امریکا به مواردی مربوط می‌شد که او با شرق اروپایی‌ها مواجه بود که به‌دنبال راهی برای گریز از مشت آهنین حاکمان کرملین می‌گشتند و به مواقعی ارتباط می‌یافت که کشورهای بحران زده در امریکای مرکزی و شمالی آفریقا به سیاستگذاران غربی فرصت کافی برای دخالت در امور خویش را می‌بخشیدند. زبیگ در این لحظات آماده بود تا از کوچک‌ترین لحظات بهره‌گیرد. در غیاب او امریکا مردی با نیمی از هوش او هم برای پیش افتادن در کورس‌های سیاسی بین‌المللی نداشته و رکس تیلرسون در نظام سیاسی جدید دونالد‌ترامپ جدید‌ترین نمونه آنهاست. مردانی که به برژینسکی نگاه انداخته و به او پیوسته حسادت کرده‌اند.