پیاده‌روی روی مغز فکری!

حمیدرضا عرب   بحث کیفیت کادر فنی استقلال از زمانی که محمود فکری دستیارانش را معرفی کرد در استقلال داغ شد و بسیاری از جریان‌های رسانه‌ای نیز به آن پرداختند. محمود فکری اما عمیقاً اعتقاد دارد همین اعضای فنی می‌توانند او را در راه رسیدن به اهدافش یاری برسانند.  حتی دو هفته مانده به شروع لیگ بیستم صحبت از جذب امید نمازی بود. فکری که پیشنهاد جذب این مربی خارج‌نشین را دریافت کرده بود واکنش تندی به نام او نداشت اما در نهایت اعلام کرد خودش در این باره تصمیم‌گیرنده است و اگر تشخیص بدهد نمازی می‌تواند به استقلال کمک کند قطعاً او را به کار خواهد گرفت. واکنش نرم و سیاستمدارانه سرمربی استقلال در ظاهر نشان داد او موضع تندی در مقابل پیشنهادهای برخی مسئولان باشگاه ندارد اما در باطن مشخص بود تمایل ندارد در کارش اینچنین دخالت و گزینه‌ای به‌اصطلاح به او تحمیل شود.  فکری در این راستا با برخی بزرگان استقلال نیز گفت‌و‌گو کرد که توصیه پیشکسوتان استقلال نیز این بود که امید نمازی در این برهه به کار استقلال نمی‌آید و بیشتر برای مجموعه حاشیه‌ساز خواهد شد. به هر حال فکری با اضافه کردن فردی به نام امیدعلی دفتری وارد لیگ برتر شد تا هم ایده تقویت کادر فنی که از سوی برخی مسئولان باشگاه به وی تحمیل می‌شد را عملی کند و هم خود را مردی اهل تعامل نشان دهد تا در نهایت این غائله خاتمه یابد. بعد از باخت مقابل فولاد اما دوباره همان خبرها از اردوی استقلال به گوش می‌رسد؛ خبرهایی با این محوریت که به محمود فکری گفته شده کادر فنی‌اش را تقویت کند. در این راستا نام برخی مربیان نیز به گوش می‌خورد؛ نام‌هایی همچون ابراهیم طالبی یا ساکت الهامی، اما سرمربی استقلال عمیقاً اعتقاد دارد با این کادر می‌تواند به آنچه می‌خواهد دست یابد و او نمی‌خواهد سیاستش را تغییر دهد. شاید یکی از دلایلی که موجب شد دوباره برخی افراد فکری را برای به‌کارگیری دستیارانی به‌اصطلاح کاربلدتر تحت فشار قرار دهند اتفاقات بازی با فولاد خوزستان بود، اما سؤال این است که طراحان پشت پرده باشگاه استقلال چرا و به چه دلیل یک بازی را ملاک سنجش و ارزیابی قرار می‌دهند؟ آیا شکست در دومین بازی لیگ بیستم می‌تواند ملاک درستی برای تشخیص توانایی‌های فکری و همکارانش باشد؟ آن هم همکارانی که بعضاً امتحان خود را در استقلال پس داده و در دورانی که مربیگری این باشگاه را بر عهده داشته، نشان داده‌اند از ظرفیت‌های حداقلی برای هدایت این تیم برخوردارند. گرچه آرش برهانی و حنیف عمران‌زاده از تجربه کافی بی‌بهره‌اند و شاید در این برهه نتوانند به‌عنوان دستیارانی کاربلد به فکری کمک کنند اما به‌واقع نمی‌شود توانایی‌های مرفاوی و مظلومی که گفته می‌شود او هم به فکری مشاوره می‌دهد زیر سؤال برد. مرفاوی و فکری مجموعا 5 سال به‌عنوان سرمربی در استقلال حضور داشته‌اند و سال‌های متمادی نیز در استقلال دستیار سرمربی بوده‌اند، بنابراین ساختن چنین تصویری که استقلال کادر فنی ضعیفی دارد یا از یک تمرین‌دهنده خوب برخوردار نیست القای نادرست به افکار عمومی است و بعید است در این کادر کسی نباشد که بتواند تمرینات را مدیریت کند. به نظر می‌رسد تسری دادن این ایده بیشتر به‌جهت لطمه وارد کردن به تیم کاری استقلال و به‌نوعی پیاده‌روی روی افکار سرمربی است تا شاید برخی در این میان به مقاصد خود برسند. این سناریو وقتی تقویت می‌شود که درمیابیم یکی از اعضای هیأت‌مدیره استقلال با یکی از مربیان سابق این تیم در ارتباط است و حتی بعد از بازی با فولاد خوزستان به وی اعلام کرده خودش را در حالت استندبای قرار دهد.  چنین تماس‌هایی اصل اعتماد به کادر فنی استقلال را زیر سؤال می‌برد و فضا را برای ادامه کار آنها دشوار می‌کند. بدون شک فکری به‌دلیل برخی رفتارها در بازی با فولاد خوزستان مستحق انتقاد است اما اگر ملاک برخی الفاظی است که سرمربی استقلال ناخواسته در مقابل دوربین یکی از اهالی رسانه به زبان آورد که باید گفت چنین ادبیاتی را دیگر مربیان نیز به تناوب به‌کار می‌گیرند و شرایط استرس‌زا و پر از تنش بازی‌ها سبب می‌شود هر مربی از کوره دربرود و جملاتی را نثار این و آن کند، اما انتشار یک فیلم یا ناهماهنگی که در یک تعویض به وجود آمد نباید دستمایه‌ای باشد برای برخی تا به سمت ویرانی کادر فنی استقلال پیش بروند و به‌دنبال برخی تغییرات باشند یا اینکه سرمربی استقلال را دوباره در فشار قرار دهند که فردی به‌اصطلاح بادانش یا تمرین‌دهنده را به کادر خود اضافه کند. بدون شک اگر محمود فکری زیر چنین فشارهایی تاب نیاورد و هر نوع تحمیلی را بپذیرد هرگز در فوتبال ایران مربی بزرگی نخواهد شد، کما اینکه او تا به امروز نیز در مقابل برخی دخالت‌های بی‌مورد و غیرکارشناسی ایستاده و بعید است اجازه دهد نیرویی به وی تحمیل شود. تکلمه: نباید از یاد ببریم همین محمود فکری در شرایطی سرمربی استقلال شد که برخی مسئولان باشگاه استقلال کاسه چه کنم، چه کنم در دست گرفته بودند و برای انتخاب فردی به‌جای سرمربی قبل سخت خود را در تنگنا می‌دیدند.