بازگشت استقلال به دهه 60!

  برنامه استقلال مقابل پیکان مثل بازی هفته گذشته این تیم با ماشین‌سازی کاملاً قابل ‌پیش‌بینی بود، ولی این بار خبری از ضربه آزاد استثنایی میلیچ نبود تا گره‌گشا شود و کادر فنی را از انتقادات نجات دهد. استقلال بازی را دقیقاً با ترکیب هفته قبل شروع کرد و این یعنی نقشه اصلی کادر فنی برای لیگ بیستم فعلاً قرار است همین باشد. استقلال با سیستم 2-4-4 خطی بازی کرد، ولی همانطور که هفته قبل هم نوشتیم به جز سانترهای بلند هیچ ایده‌ای برای تغذیه دو مهاجم آماده‌اش نداشت. در خط میانی ریگی و رضاوند به عنوان دو هافبک میانی روی یک خط بازی می‌کردند و سمت چپ و راست هم به ترتیب به میلیچ و غفوری سپرده شده بود که در اصل مدافع کناری هستند. در این مدل بازی هافبک‌های میانی فاصله زیادی با دو مهاجم دارند و مطهری و قایدی در محاصره چند بازیکن پیکان بی‌اثر شده بودند. آنها گاهی برای توپ گرفتن مجبور بودند به پشت محوطه جریمه پیکان بیایند، ولی استقلال به طور کلی در یک سوم دفاعی پیکان کم‌ تعداد بود. دو هافبک کناری که بازیکنان لب خط هستند هم در اکثر دقایق کنار خط طولی بازی کردند و با چنین ترکیبی استقلال در منطقه حیاتی پشت محوطه جریمه پیکان هیچ بازیکنی نداشت. اگر کادر فنی استقلال سیستم 2-4-4 لوزی را انتخاب کرده بود، شجاعیان که به جای رضاوند مصدوم به زمین رفت، گزینه مناسبی برای بازی در پست هافبک تهاجمی بود و می‌توانست با حضور در پشت محوطه جریمه پیکان دو مهاجم تیمش را تغذیه کند، ولی او به اصرار کادر فنی بیشتر در کنار ریگی، نزدیک دایره میانی و دور از دروازه حریف بازی کرد. در نیمه دوم که سانترهای پرشمار استقلال بی‌نتیجه ماند و به نظر می‌رسید که برنامه آنها به بن‌بست رسیده، میلیچ و وریا برای دقایقی به سمت داخل زمین و فضای پشت محوطه جریمه حرکت کردند تا بتوانند با مهاجمان کار ترکیبی کنند، ولی این حرکات کم‌شمار نتیجه نداد. آخرین راه حل کادر فنی استقلال برای باز کردن دفاع حریف فرستادن خاقانی و دانشگر به خط حمله بود. استقلال با نفرات بیشتر در محوطه جریمه پیکان در ثانیه‌های پایانی توانست خطراتی بسازد، ولی این تغییرات خیلی دیر بود و در نهایت این تیم دو امتیاز در شهر قدس از دست داد. استقلال هرچند نسبت به چند فصل قبل از نظر امتیازی شروع بهتری داشته، ولی با ایده ساده‌ای که در پیش گرفته، دستش برای حریفان رو شده و دورنمای چندان روشنی در انتظار این تیم نیست. در شروع لیگ نوزدهم استقلال با استراماچونی نتایج خوبی نگرفت، ولی هواداران با دیدن ریتم بالا و تنوع حملات نسبت به آینده تیم خوشبین بودند و گذشت زمان نشان داد که استراماچونی انتخاب درستی بوده، ولی این بار با وجود وضعیت نسبتاً خوب استقلال در جدول، پسرفت فنی نگران‌کننده به نظر می‌رسد. وزن تفکرات قدیمی و منسوخ روی نیمکت استقلال بالاست و آنچه این تیم در زمین به نمایش می‌گذارد، یادآور فوتبالی است که بیشتر در دهه 60 می‌دیدیم. سه مهاجم استقلال؛ دیاباته، مطهری و قایدی که فصل گذشته روی هم 35 گل زده بودند تا پایان هفته چهارم تنها یک گل زده‌اند و کادر فنی استقلال اگر می‌خواهد آینده‌ای روی نیمکت داشته باشد، باید هر چه زودتر روش‌های مدرن‌تری برای تغذیه مهاجمانش پیدا کند. دست کادر فنی استقلال از نظر مهره کاملاً باز است، آنها می‌توانند هر سبک بازی را که بخواهند در زمین پیاده کنند و هیچ بهانه‌ای برای این سبک بازی کسل‌کننده و کم‌اثر وجود ندارد.