چالش ارتباط دانشجویان و اساتید در عصر کرونا

يکي از مزيت‌هاي آموزش مجازي، بي‌شک به استقبال ويروس ‌نرفتن است. در آموزش برپايه وب، دانش‌آموز و دانشجو ، آموزگار و استاد نياز ندارند. اما واقعيت اين است که در آموزش حضوري و چهره به چهره، استادان تنها درس نمي‌دهند بلکه احساسات‌ را نيز انتقال مي‌دهند و دانشجوي فعال تنها گوش نمي‌دهد بلکه ديدگاه خود را نيز بيان مي‌کند. در آموزش مشارکتي بر پايه ديدگاه «پائولو فريره»، معلم يک قدرت مافوق نيست که ذهن مخاطب خود را يک مخزن تصور کند و انبوه اطلاعات را در آن سرازير کند، بلکه بايد مشارکت دانشجو و مخاطب را جلب کند. استاد بايد ذهن دانشجو را فعال کند و به گفت‌وگو وادارد تا فرهنگ سکوت شکسته شود. استاد هنرش تنها افزودن معلومات به ديگر دانسته‌هاي ذهني دانشجو يا دانش‌آموز نيست. اين کاري ا‌ست که خود آنها نيز مي‌توانند از راه جست‌وجو در نت انجام دهند. هنر معلم اين است که با ايجاد بستر، به دانشجو اعتماد به نفس ببخشد که به ابراز نظر بپردازد و اين‌گونه در فرآيند آموزش و آموختن سهمي به دوش بگيرد.
در واقع ارتباط چهره به چهره، فضايي در کلاس ايجاد مي‌کند که به گفته «هابرماس» حوزه عمومي‌است، اما هنگامي که در فضاي يکسره الکترونيک و وب قرار مي‌گيريد، استاد و دانشجو تصوير کامل و روشني از هم ندارند و خيلي چيزها مانند به فکر فرورفتن دانشجو در سايه است و استاد نمي‌تواند تاثير يک واژه يا جمله با بار معنايي سترگ را در چهره دانشجوي خود ببيند. در وب صحبت‌کردن دانشجويان با استاد به‌راحتي براي همه امکانپذير نيست و در نهايت ناچارند در گوشه صفحه با يکديگر به چت بپردازند. يک ارتباط همه‌سويه بين معلم و دانشجو ايجاد نمي‌شود. چنين آموزشي روشن است که نمي‌تواند نمره بالايي بگيرد چون از کيفيت بالايي برخوردار نيست. يکي ديگر از نقاط ضعف کلاس‌هاي آنلاين پراکندگي‌ست، درست برخلاف کلاس حضوري که دانشجويان و استاد در يک‌جا گرد هم مي‌آيند. اي کاش دست‌کم همه در خانه يا در مکاني ثابت و خلوت، کلاس درس اينترنتي خود را آغاز کنند.‏ دولت الکترونيک بايد هرچه زودتر شکل بگيرد و بدين‌سان زيرساخت‌ها جامع‌تر و کامل‌تر و پهناي باند زياد شود، که دانشجو و استاد نيز به‌راحتي بتوانند به گفت‌وشنود با هم بپردازند و در فرآيند گفت‌وگو از جايگاهي برابر براي اظهار نظر بهره‌مند شوند. اينک در آموزش اينترنتي، استاد بيشتر گوينده و در برج عاج و دانشجو بيشتر شنونده و بر صندلي‌ست و ارتباط در عرض مي‌ماند و عمق نمي‌يابد ‌و اگر آموزش دانشگاهي را دگرگوني در کل کلاس بدانيم، نه تغييري بنيادي در استاد رخ مي‌دهد و نه در دانشجو. ‏
ارتباط چهره به چهره تاثير به‌سزايي در فرآيند آموزش دارد که در آموزش بر پايه وب، چهره‌ها يک‌بعدي ديده مي‌شود و پشت چهره‌ها يا همان شخصيت در سايه مي‌ماند. در آموزش فيزيکي سنتي، ابزار استاد، نيروي دانش و مهارت در سخنوري‌ست ولي در آموزش آنلاين بايد ابزارهاي الکترونيک روز دنيا نيز به کمک بيايد. پس براي آن‌که ارتباطات آنلاين رو به بهبود رود و مزاياي آن بيشتر و معايبش به حداقل برسد، هيچ راهي مگر مجهزشدن به فناوري روز جهان نيست.‏