هویت دانشجویی در ایام کرونایی

= حسن حسینی جامعه شناس: ما در ایران حزب نداریم. = جعفر بای جامعه شناس دانشجو در تمام اعصار با حضورش به عنوان نسل آگاه وظیفه بیدارگری جامعه را بر عهده دارد.
=سعید مدنی جامعه شناس: در سال‌های اخیر وزن آگاهی بخشی دانشگاه به دلیل کنترل‌های موجود کاهش پیدا کرده است.
آفتاب یزد _ یگانه شوق الشعرا: دانشگاه‌ها از اولین مکان‌هایی بودند که با شروع بیماری کرونا درهایشان به روی دانشجویان بسته شد و مدت‌هاست که عده زیادی از جوانان از پنجره کامپیوترشان به دنبال هویت دانشجویی خود می‌گردند. 16 آذر روز دانشجوست و با توجه به شرایط موجود بر آن شدیم تا بررسی کنیم آیا دانشگاه فقط آموزش است یا چیزی بیشتر از آن؟ به عبارت دیگر دانشگاه در چند دهه اخیر علاوه بر اینکه یک نهاد آموزشی تلقی می‌شود، از کارکردهای اجتماعی و سیاسی نیز برخوردار بوده است و درواقع دانشگاه چیزی جز کلاس درس بود و هویت دانشجویی در صحن دانشگاه شکل می‌گرفت. سپس پرسش بعدی این است که در دوران مجازی بودن آموزش، آیا در حیطه فعالیت‌های دانشجویی جای خالی دانشگاه حس شده است؟
> 16 آذر، روز دانشجو


16 آذر ماه در ایران به روز دانشجو اطلاق می‌شود. این روز، به یاد سه دانشجو مصطفی بزرگ‌نیا، احمد قندچی و آذر شریعت‌رضوی که هنگام اعتراض به دیدار رسمی ریچارد نیکسون معاون رئیس‌جمهور وقت ایالات متحده آمریکا و همچنین از سرگیری روابط ایران با بریتانیا، در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در دانشگاه تهران شهید شدند، گرامی داشته می‌شود. در دهه ۱۳۲۰ و اوایل دهه ۱۳۳۰، پس از سقوط حکومت رضا پهلوی و ایجاد فضای بازتر، فعالیت‌های سیاسی در بین دانشجویان دانشگاه تهران (تنها موسسه مدرن آموزش عالی آن زمان در ایران) بسیار افزایش یافت. پس از وقوع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سازمان‌های سیاسی تشکیل‌دهنده جبهه ملی، برای دوره کوتاهی در یک ائتلاف ضعیف، تحت نام نهضت مقاومت ملی به مقاومت سیاسی دست زدند و تظاهرات و اعتصاب‌های پراکنده‌ای در پاییز همان سال در دانشگاه تهران در اعتراض به محاکمه مصدق برگزار شد. چند هفته پس از این وقایع، اعلام شد که روابط ایران و بریتانیا (که در زمان نخست‌وزیری
مصدق قطع شده بود) از سر گرفته خواهد شد و ریچارد نیکسون نایب ریاست جمهوری وقت آمریکا برای دیدار رسمی به ایران
خواهد آمد. این موضوع بهانه لازم برای اعتراضات را فراهم کرد و در
۱۶ آذر به سفارش نهضت مقاومت ملی، دانشجویان فعال به سخنرانی در کلاس‌ها پرداختند و نا آرامی تمامی محوطه دانشگاه تهران را فرا گرفت. دولت وقت برای پیشگیری از هرگونه اقدام بعدی تصمیم به سرکوب اعتراضات گرفت. سربازان و نیروهای ویژه ارتشی پس از هجوم به دانشگاه، به کلاس‌های درس حمله کرده و صدها دانشجو را بازداشت و زخمی نمودند. نیروهای امنیتی در دانشکده فنی، اقدام به شلیک کردند که موجب شهادت سه دانشجوی این دانشکده به نامهای احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعت‌رضوی و مصطفی بزرگ‌نیا شد. فردای آن روز نیکسون به ایران آمد و دکترای افتخاری در رشته حقوق را در دانشگاه تهران که در اشغال مشهود نیروهای نظامی بود، دریافت کرد. وقایع آذر ۱۳۳۲، نمایانگر واکنش دولت کودتا به فعالیت‌های دانشجویی بود و به دنبال آن سرکوب نظام‌مند تمامی اشکال دیگر مخالفتها،
روی داد. ۱۶ آذر، توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت پهلوی در خارج از ایران بود، روز دانشجو نامیده شد. دانشجویان پس از آن، هر سال در این روز اعتصاب‌های دانشجویی به راه می‌انداختند و در واقع ۱۶ آذرماه به معیار خوبی برای ارزیابی میزان نفرت از حکومت استبدادی و توانایی و نفوذ مخالفان در بین روشنفکران، تبدیل شد. این روز از آن زمان، همچنان از اهمیت تاریخی برجسته‌ای در ایران برخوردار بوده ‌است. هر ساله در ایران این روز گرامی داشته می‌شود و دانشجویان دیدگاه‌های سیاسی خود را مطرح می‌کنند.
ما برای بررسی موضوع این گزارش با چند تن از دانشجویان و فعالین تشکل‌های دانشجویی گفتگو کردیم:
>فعالیت دانشجویی در این دوران کاملا مورد شک قرار گرفت
عضو یکی از تشکل‌های دانشجویی به آفتاب یزد گفت: « با بسته شدن دانشگاه، دانشجویان به خواستگاه طبقاتی خود که جدا از دانشگاه بود بازگشتند و این باعث شد عملا فعالیت دانشجویی دیگر وجود نداشته باشد. با مجازی شدن دانشگاه بستر فعالیت‌های دانشجویی و آگاهی‌ای که از خلال هویت دانشجویی به وجود می‌آمد از بین رفت. در واقع فعالیت دانشجویی در این دوران کاملا مورد شک قرار گرفت.
پخش زنده انجمن‎ها تنها دست و پا زدنی برای حفظ فضای دانشجویی
است. »
>دانشگاه حزب یک یا چند جریان و جناح سیاسی نیست
یکی دیگر از فعالین دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی به آفتاب یزد گفت: « متاسفانه سال‌هاست که دانشگاه تبدیل به ابزار جریان‌سازی جناح‌های سیاسی مختلف شده است و در هر اتفاق و رویدادی عده‌ای به طرفداری و عده‌ای دیگر به نقد برمی‌خیزند و از آن طرف جناح‌های سیاسی هم به خوبی این مسئله را درک کرده‌اند به همین علت فقط در رویدادهای خیلی حساس مانند انتخابات است که به دانشگاه و دانشجو اهمیت می‌دهند. از طرف دیگر هم دغدغه و تمرکز دانشجویان بیشتر محدود به کنش و واکنش‌های این چنینی شده است و در اکثر موارد هم قصد این دسته از دانشجویان مقاصد شخصی است نه دغدغه‌های اجتماعی و جمعی. به نظر من آنچه که در حوزه اجتماعی و سیاسی در دانشگاه وجود دارد با آنچه باید باشد متفاوت است به این معنی که پیش از هر چیز دانشگاه محل کسب آگاهی برای دانشجو و آگاهی‌بخشی به جامعه و روشنگری است نه حزب یک یا چند جریان و جناح سیاسی. البته زمانی که دانشگاه حضوری بود همه به این شکل عمل نمی‌کردند و نشست‌ها و حلقه‌های علمی و تحلیلی هم برگزار می‌شد. عده زیادی از دانشجویانی که از فعالیت و کنشگری سخن می‌گویند از بنیه دانش سیاسی و اجتماعی بسیار ضعیفی برخوردارند و این که چطور با این میزان از آگاهی و اطلاعات اشتیاق به کنشگری دارند برای من جای سوال است. ما در گذشته هم شاهد بوده‌ایم که در مورد بسیاری از رویدادهای سیاسی و اجتماعی بسیاری از محافل دانشجویی به سادگی از کنار آن عبور کردند در حالی که جای بحث و نقد و تامل و کار علمی زیادی وجود داشت. از نظر من تشکل‌ها و اتحادیه‌های دانشجویی باید یک تغییر اساسی در نگرش و عملکرد خود به وجود آورند تا هم مورد سوء استفاده قرار نگیرند و هم به عده کمی از افراد محدود نشوند. با این توضیحات به نظر من تعطیلی دانشگاه‌ها برای تشکل‌ها فرصت خوبی است تا در مورد نقش و جایگاه خود در دانشگاه بیشتر بیندیشند و برای عقلانیتی که متضمن رشد سیاسی و اجتماعی دانشجو است برنامه ریزی کنند تا در مسیر درست خود قرار بگیرند. »
>حضور در فضای دانشگاه بسیار مهم است
یکی از اعضای انجمن علمی دانشجویی دانشگاه تهران به ما گفت:
« بعد از مجازی شدن دانشگاه‌ها هیچ کنشی دیگر در فضای دانشگاه از سمت دانشجو اتفاق نیفتاد. در این مدت حتی اجازه برگزاری پخش زنده در اینستاگرام هم به انجمن‌های علمی بعضی از دانشگاه‌ها داده نشد. انگار دانشجو دیگر در برابر نهاد دانشگاه قدرت فعالیت ندارد و این روزها به راحتی هرنوع فعالیت علمی و غیرعلمی دانشجویی از سمت نهاد دانشگاه مدیریت می‌شود. نه تنها کنشی شکل نگرفته که در واقع دانشجویان در برابر اتفاقات نمی‌توانستند واکنشی نشان دهند. اگر دانشگاه حضوری بود هیچ‌گاه دانشجو در زمینه فعالیت‌های دانشجویی در این حد احساس ضعف نمی‌کرد و حتما واکنش نشان می‌داد. حضور در فضای دانشگاه بسیار مهم است. مثلا ما زمانی که نشریه چاپ می‌کردیم از افراد به صورت رو در رو می‌خواستیم که آن مطالب را بخوانند و درباره آن‌ها با یکدیگر حرف می‌زدیم و حتی یکدیگر را نقد می‌کردیم. قبلا یک سری نشست‌ها برگزار می‌شد که دانشجویان با
یکدیگر ارتباط چهره به چهره داشتند و بارش فکری وجود داشت.
هیچ یک از این فعالیت‌ها در بستر مجازی نمی‌توانستند ادامه پیدا کنند. ما چندین بار پخش زنده برگزار کردیم اما دانشجویان تمایلی به شرکت در آن‌ها ندارند. امروز حتی جمع‌های سه چهار نفره هم از بین رفته است. حتی ما برای پیگیری واحدهای درسی و مشکلات دانشجویی به مشکلات زیادی برخوردیم و دیگر کسی پاسخگوی مطالبات ما نیست. اگر دانشگاه حضوری بود قطعا دربرابر چنین کنش‌هایی واکنش نشان می‎‌دادیم. »
>ما به دانشگاه تعلق خاطر داشتیم
در ادامه عضوی از شورای صنفی دانشگاه تهران به آفتاب یزد گفت:
« فعالیت دانشجویی در فضای فیزیکی زنده است و در حالت‌های دیگر انجمن‌ها صرفا کارگزاران دانشگاه‌اند که می‌توانند در حیطه
اطلاع رسانی‌ها فعالیت کنند. زیرا فضای دانشجویی از بین رفته است. فضای دانشجویی به واتس آپ و سامانه الکترونیک و گوگل میت تبدیل شده است و این فضاها هیچ میدانی را برای فعالین دانشجویی نمی‌سازند. این فضا یک فضای کنترل شده و از پیش تعیین شده‌ای است. در فضای فیزیکی آزادی بیشتری برای فعالیت‌ها وجود دارد. سال‌هاست که در نهاد دانشگاه خلاقیت دیده نمی‌شود و بعد از
مجازی شدن این خلاء بیشتر دیده می‌شود. در ساعت کلاس‌های مجازی دانشجویان به زندگی روزمره خود رسیدگی می‌کنند و زیست دانشجوها عملا دیگر در دانشگاه نیست. قبلا حتی اگر در دانشگاه کتابی خوانده می‌شد یک ارتباط جمعی وجود داشت. ولی در این فضای عقلانی مجازی قرار نیست چیزی به عنوان اتفاق و فضای جمعی وجود داشته باشد به واسطه همین دیگر جمعی به وجود نمی‌آید و تنها جمع، همان گروه‌های درسی است. ما به دانشگاه تعلق خاطر داشتیم ولی الان کسی به دانشگاه مجازی نمی‌تواند تعلق خاطر داشته باشد. اما این باعث شده است دانشجوها بیشتر با واقعیت زندگی خود مواجه شوند و طبعا هم
انزوا طلب‌تر. » در ادامه با چند جامعه‌شناس در این خصوص صحبت کردیم.
>تشکل‌ها فضای علمی دانشگاه را به فضای درگیرانه سیاسی
تبدیل می‌کنند
دکتر حسن حسینی جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران به آفتاب یزد گفت: « ما در ایران حزب نداریم زیرا حزب دارای مرامنامه و اساسنامه است. حزب یک تشکیلات کاملا منسجم در ارتباط با کلیت جامعه و اداره آن است و دیدگاه حزب در اساسنامه‌اش کاملا مشخص شده است. فعالیت‌های حزب در چارچوب قانون اساسی هر کشور است. اجازه فعالیت به محیط‌های دانشجویی به صورت موقت و به این شکل، فعالیت در معنای حزب نیست ضمن اینکه خود همین اجازه دادن، موجب می‌شود هر چه بیشتر فضای علمی دانشگاه به فضای درگیرانه سیاسی تبدیل شود. در کشورهای دموکراتیک دانشجویان دارای انجمن‌های صنفی هستند که فقط به مطالبات صنفی خود رسیدگی می‌کنند. از اقتضائات اولیه یک نظام جمهوری وجود احزاب است. حزب‌ها باید توسط دولت‌ها حمایت شوند. در دانشگاه‌ها تشکل بسیج به حزب نزدیک‌تر است که هم نظامی، هم اجتماعی و هم فرهنگی است. یک تشکل سیاسی باید حیات درازمدت داشته باشد و متاسفانه تشکل‌های دانشگاهی به جز بسیج معمولا حیات درازمدتی ندارند. چون تشکل‌ها هیچ اتصالی به بیرون ندارند و تشکل‌های دانشجویی فقط ظاهر زیبایی برای جامعه دموکراتیک هستند و اتفاقا برخی از آن‌ها مانعی بر سر دموکراتیزه شدن هستند. و در این تشکل‌ها بسیاری از دانشجویان ما از فضاهای علمی دور شدند و از بین رفتند. »
>هیچ زمانی قرار نیست فضای فعالیت دانشجویان از بین برود
سعید مدنی جامعه شناس در این باره به آفتاب یزد گفت: « در سال‌های اخیر وزن آگاهی بخشی دانشگاه به دلیل کنترل‌های موجود کاهش پیدا کرده است. در همین راستا حرکت‌های دانشجویی هم کاهش پیدا کرده است و مقداری از حرکت‌ها و فعالیت‌های دانشجویی به فضای مجازی راه پیدا کرده است. فضای مجازی می‌تواند مقداری از بار آگاهی بخشی را از دوش دانشجو بردارد. اما باید زمان بگذرد تا ما بتوانیم پیامدهای مجازی شدن دانشگاه‌ها را بسنجیم. در کل چون نحوه زیست دانشجو عوض شده است هنوز دانشجویان نتوانسته‌اند خودشان را بازیابی و اهداف خود را پی‌گیری کنند. اما هیچ زمانی قرار نیست فضای فعالیت دانشجویان از بین برود و فضا حتما خودش را بازیابی و بازتولید می‌کند. »
>انجام رسالت دانشجویی دچار کاهش و تقلیل شده است
و در انتها دکتر جعفر بای جامعه شناس به آفتاب یزد گفت: « یکی از مشکلاتی که شیوع بیماری کرونا برای نظام آموزشی ایجاد کرد، تغییر و تحول در سیستم نظام آموزشی بود که روش آموزش از حالت حضوری به شکل مجازی درآمد. مجازی شدن دانشگاه مشکلات زیادی را در فضای آموزشی ایجاد کرد: کاهش ارتباط بین فردی، عدم شکل‌گیری محافل دانشجویی و جدا بودن دانشگاه‌ها به لحاظ فیزیکی از یکدیگر تعاملات بین فردی آن‌ها را به حدی کم کرد که آثار فراوانی در فعالیت‌های دانشجویی ایجاد کرد. آدمی در تعاملات حضوری به دلیل انعکاس امواج از جسم یکدیگر، کنش و واکنش‌هایی را در ارتباطات اجتماعی پیدا می‌کند که می‌تواند تاثیر بسیاری را در شکل‌گیری فعالیت‌های ارزشمند سیاسی اجتماعی داشته باشد. در سیستم آموزش مجازی تمامی این فعالیت‌ها حذف و درواقع انجام رسالت دانشجویی در این بخش دچار کاهش و تقلیل شده است. دانشجو به عنوان عنصر فعال در عرضه سیاسی اجتماعی دیگر نمی‌تواند رسالت راستین خود را به نحو مطلوب انجام دهد. یکی از مهم‌ترین آسیب‌های سیستم آموزش مجازی تقلیل تعاملات بین فردی و دانشجویی است. دانشجو در چنین فضایی نمی‌تواند نقش خود را بازیابد و وظایف فعالانه خود را در حوزه سیاسی اجتماعی انجام دهد. دانشجو در تمام اعصار با حضورش به عنوان نسل آگاه وظیفه بیدارگری جامعه را بر عهده دارد. دانشجو در تعاملات اجتماعی خود می‌تواند شلاق نقد را بر پیکر جامعه راکد فرود آورد و باعث تحرک اجتماعی و سیاسی شود. » درست یا نادرست فضای دانشگاه در ایران همواره رنگ و بوی سیاسی و دغدغه‌های اجتماعی داشته است و همیشه در محاسبات سیاستمداران برای جلب توجه و کسب مقبولیت و مشروعیت مورد توجه قرار گرفته است که البته هزینه‌اش را خود دانشجویان پرداخت کرده‌اند. اما به رغم همه شرایطی که بر دانشگاه‌ها حاکم است به نظر می‌رسد ارتباط بین این نهاد و مردم به قدری کم‌رنگ شده که جای خالی‌اش اصلا احساس نمی‌شود مگر برای قشر دانشجو.