حب الخشب!

آيا رياست جمهور امري مجرمانه است؟ اگر نيست چرا براي او و كساني كه در صف برداشتن تحريم‌ها به واسطه برجام هستند بايد خط و نشان كشيد؟ كشورداري كار مشكلي است. امر اجرايي چنان نيست كه با فرياد و شعار بتوان كشور را گرداند. وقتي مجلس معذوريت‌هاي دولت را مي‌داند بايد كمك كند. مركز پژوهش‌ها چه راهي به جز رفع تحريم و گذشتن از اين سيكل كم‌‌درآمدي پيشنهاد مي‌كند كه خواستار رد كليات بودجه است يا شرايطي را مجلس محترم تعبيه مي‌كند كه ايران علنا از برجام خارج شود.  قطعا هركسي كه در ايران رييس‌جمهور شود علاقه‌مند است كه رياست‌جمهوري‌اش ادامه يابد. به قول عرب‌هاي خودمان حب الخشب. علاقه به چوب (منظور تخت و تاج و صندلي است).  سوگندي كه رييس‌جمهور مي‌خواند؛ خط قرمز خودكامگي و امانتداري و پس دادن اين منصب به فرد منتخب بعد از خود است. بي‌گمان وفادارترين فردي كه در نظام سياسي ايران ظهور كرد و دست احمدي‌نژاد را گرفت و ساختمان پاستور را تحويلش داد؛ شخصيت ارجمند سيد محمد خاتمي بود. قبل و بعد ايشان حب الخشب چنان بود كه كشور را دوپاره كرد. سال 88 با خودكامگي رييس‌جمهور وقت در مناظرات و اينكه فلاني و فلاني مي‌خواهند منصب را از من بگيرند و به 
مير حسين دهند، آشوبي برپا شد. رييس‌جمهور وقت؛ ماندن خود و گروهش را در منصب امري الهي و منتسب به اشاره حضرت بقيه‌الله مي‌دانست. شايد يك اشكال روحي در او بود. اما واقعا حب الخشب مانع اصلي گردش قدرت و ثروت و لنگي اصلي مردمسالاري ديني است.  اينكه مجلسي اصولگرا و دولتي اصلاح‌طلب در سال آينده بر سر كار آيد، خط قرمز است و بايد به هر وسيله جلوي اين گردش به دست مردم را گرفت؟ اما اين حب الخشب امروز دامان اصولگرايان را گرفته است. آنها با انتخاباتي كه موجب نشد توان ملي و قدرت نرم نظام افزايش يابد، با رد صلاحيت گسترده به مجلس راه يافتند.  آيا حركات ايشان جز براي تصاحب صندلي رياست‌جمهوري به همان نحو است؟ آيا زمانه‌اي كه ما بيشتر از هر دوراني به انتخاباتي پرشور و رقابتي و سالم احتياج داريم، حب‌الخشب دوستان اصولگرا اجازه مي‌دهد كه گردش قدرت به نحوه مشاركت حداكثري بينجامد و قدرت ملي ايران، پيامي تازه به جهان بدهد؟  
متاسفانه دوستان اصولگرا در لذت حب‌الخشب غرقند و گستره صحنه را نمي‌بينند.  دولت فعلي مي‌تواند با برجام، تحريم‌ها را بردارد و مردم را در موقعيت بهتري براي انتخابات سال بعد قرار دهد. اما براي دوستان اصولگرا، موفقيت برجام به دست دولت فعلي، بيمي ساخته است كه مبادا دولتي ميانه‌رو و حتي اصلاح‌طلب در كشور بر سر كار آيد و حب‌الخشب آنان به صندلي رياست‌جمهوري نرسد.  قطعا من از گله‌مندان رييس‌جمهوري فعلي در سياست داخلي هستم.  اما اين اعمال غيردموكراتيك و محكوميت‌ها و خط و نشان و آزار افراد ارجمند؛ حب‌الخشب آقايان اصولگرا را نشان مي‌دهد كه نرسيده به قدرت اجرايي؛ چنين كنند و چنان كنند.  اين تضعيف راي ايشان و هواداران‌شان است و بهتر است جمهوريت نظام ايران به رواداري با مخالفان و انصاف در ميان موافقان متصف شود. نه حب‌الخشبي كه عجول است و اين نشانه‌ها را بروز مي‌دهد. پيروزي برجام، انتخابات حداكثري، هواي تازه در ايران، مشاركت و شادابي مردم در خارج ازفضاي فعلي و گذشتن از وضعيت فوق‌العاده، امري ملي و توان‌افزا براي نظام است. آيا بايد اين فرصت‌ها را طعمه حب‌الخشب خويش كنيم و رقيب خويش را به نحو دشمني دست كشيدن از اين امور ملي را بخواهيم و اگر تن ندادند با اعمال جرم، آنان را باز داريم؟ 
واقعا شرمگينانه است كه انگار منصب رياست‌جمهوري‌هاي ايران جرم‌خيز است. اينها را شوراي محترم نگهبان تاييد كرده. بعد اين شورا فردا مي‌خواهد كارهاي بزرگتري چون انتخابات حداكثري و مشاركت غبطه‌انگيز در سطح منطقه و جهان براي تثبيت قدرت ملي انجام دهد؟ مواظب حب‌الخشب‌هاي بي‌موقع باشيم. كلاه عزت بر باد مي‌دهد.