اکو، بزرگترین همگرایی جهانی شکست خورده است

آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: درباره تحولات اخیر در منطقه خاورمیانه با دکتر عبدالرضافرجی راد استاد«جغرافیای سیاسی» واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی به گفتگو پرداختیم که در پی می‌آید:
> افغانستان و مذاکرات تحمیلی از سوی کاخ سفید
همسایگان ما چه همسایگان جنوبی و شمالی و چه همسایگان شرقی و غربی یک سری اتفاقات در داخل آنها رخ می‌دهد که می‌خواهیم آن‌ها را بررسی کنیم و ببینیم روی پارامتر‌های سیاست خارجه ما چه تاثیری خواهد داشت. ابتدا از افغانستان شروع می‌کنیم.اتفاقاتی در افغانستان در حال وقوع است. طالبان و دولت مرکزی «کج دار و مریز» یک سری نشست‌ها و توافقات را دنبال می‌کنند که اخیرا متوقف شد. نهایتا و فارغ از این که به توافق برسند یا نه این سناریویی که در افغانستان پیاده می‌شود چه تاثیراتی روی انگاره‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی می‌تواند داشته باشد. البته بدون توجه به قدرت‌های فرا منطقه‌ای در بحث همسایگی این بحث را تحلیل کنید.
در افغانستان آنچه را که شاهد هستیم مذاکراتی است که با تحمیل کاخ سفید انجام می‌شود به نحوی امتیازات بیشتری به طالبان داده شده که طالبان این تصور را دارند که می‌توانند دست برتر را داشته باشند و احتمالا وقتی در قدرت قرار گیرند بتوانند اعمال قدرت بیشتری کنند. علت آن هم این است که آقای ترامپ عجله دارد نیروهایش را از افغانستان بیرون ببرد و با این هدف کار را شروع کرد که نمی‌دانم در این مدت باقی مانده می‌تواند این کار را انجام دهد یا خیر.


> طالبان حالا دنبال حاکمیت اسلامی است
نه خلافت اسلامی!
مذاکراتی انجام شده و بعد از دو ماه تنها به این نتیجه رسیده که دستور کاری را تدوین کنند یعنی قبلا طالبان تاکید داشتند خلافت اسلامی حالا به توافق رسیدند به آن بگویند حاکمیت اسلامی. بعید می‌دانم به این زودی به توافق برسند. سیاست دولت جدید آمریکا مشخص نیست به این دلیل که دولت جدید آمریکا می‌خواهد فاصله‌ای که آمریکا با اروپا پیدا کرده است را جبران کند و اروپایی‌ها این آمادگی را ندارند که به سرعت از افغانستان خارج شوند. درست است که الان آمریکا نیروی مسلط در افغانستان است اما به خاطر مسائل امنیتی و مهاجرت اروپایی‌ها می‌خواهند با طمانیه بیشتر ـ به ویژه ناتو ـ این کار انجام شود.
> توافق طالبان و دولت افغانستان تاثیر مثبت
در سیاست خارجی ایران دارد
اگر طالبان و دولت به توافق رسند به نظر من در سیاست خارجی جمهوری اسلامی مثبت خواهد بود. چون هم ایران با دولت افغانستان رابطه خوبی دارد هم در دو سه سال اخیر با طالبان تعاملاتی داشته و طالبان هم سعی کرده مسائل دیپلماتیک را در رابطه با ایران حفظ کند و مشکل خاصی در دو ـ سه سال اخیر نداشتیم. این موضوع طبیعتا به یک آرامشی ختم می‌شود که این آرامش سبب می‌شود هم مهاجرت از سمت افغانستان به ایران کم شود هم روابط توسعه یابد هم امنیت و ثبات به افغانستان به طور نسبی برگردد که این امنیت و ثبات بر ایران اثرگذار خواهد بود و هم اگر قدرت قدرتمندی در کابل بر سر کار آید مسئله مواد مخدر تا حدود زیادی حل می‌شود. ضمن اینکه حضور نیروهای خارجی در افغانستان هیچ گاه مورد توجه مثبت ایران نبوده همیشه ایران به این مسئله حساس بوده و مورد انتقاد قرار داده و طبیعتا وقتی توافق صورت گیرد این نیروهای خارجی خارج می‌شوند و این مسئله است که جمهوری اسلامی استقبال می‌کند.
> تلاش احزاب مخالف برای سرنگونی دولت عمران خان
طبیعی است!
دیگر همسایه شرقی ما پاکستان اخیرا احزاب مخالف عمران خان در تلاش هستند که ایشان را به زیر کشند. در بحث ایران و پاکستان با توجه به حضور عمران‌خان، شاهدیم در این چند سال روابط بهتری بین تهران و اسلام آباد برقرار بود یعنی عمران خان توجه بیشتری به ما داشته و در جهت مقابله با عربستان خیلی رابطه خوبی ندارد. از طرف دیگر رقابت‌هایی که بین هند و پاکستان وجود دارد با توجه به حضور هند در منطقه آزاد چابهار آیا فکر می‌کنید باقی ماندن عمران خان یا تفکری که عمران خان را سر کار آورد خواست جمهوری اسلامی است یا تحولات پاکستان آنچنان روی تصمیمات جمهوری اسلامی تاثیری نخواهد داشت؟
در پاکستان همیشه یک قدرت در حاشیه بوده و احزابی بودند که سعی می‌کردند دولتی که در راس قدرت است را به زیر کشند و همیشه سعی می‌کنند یک دولت به اتمام دوره‌اش نرسد. بعد از چندین سال آقای عمران خان که آمد در مورد رابطه ایران و پاکستان،مثبت عمل کرد و دو سه مصاحبه انجام داد که این مصاحبه‌ها بسیار جالب بود و اتفاقاً حساسیت سعودی‌ها را هم برانگیخت. عمران خان شجاعت بیشتری خرج می‌دهد یعنی در رابطه عربستان و امارات با قدرت بیشتری عمل می‌کند البته چوب آن را هم خورده است. در این دو سه سال بعضی تحریم‌ها را سعودی‌ها بر پاکستان تحمیل کردند و هر چند که وابستگی‌های خاص نظامی امنیتی و اقتصادی هم دارند اما مشخص است که سعودی‌ها نسبت به حضور عمران خان در قدرت نظر منفی دارند و یکی از دلایلی که تظاهرات علیه عمران خان انجام شده و می‌خواهند او را زیر کشند کمک‌هایی است که سعودی‌ها انجام می‌دهند به ویژه الان که عمران خان تا حدودی با ایران روابط حسنه دارد.
> رابطه با هند مهم است با پاکستان مهم تر!
همیشه معتقدم ما باید روابط مان با پاکستان را جدا از رابطه مان با هند ببینیم. رابطه ما باید با هند توسعه پیدا کند و کارهای اقتصادی را گسترش دهیم اما پاکستان با 210 میلیون مسلمان یکی از کشورهای مهم و پرجمعیت در همسایگی ما است که هیچ کشوری در دنیا و در بین همسایه‌ها حتی لبنان وجود ندارد که از
نظر مردمی اینقدر به ایران نزدیک باشد. یعنی مردم اکثرا نزدیک به نود درصد از ایران حمایت می‌کنند.. 60 درصد مردم پاکستان گرایش صوفی دارند که در کنار سنی‌ها و شیعیان به ایران علاقه مندند لذا با این اوصاف و این جمعیت عظیم که تولیدات خوبی هم دارند باید کارهای اساسی با پاکستان انجام دهیم و متاسفانه نتوانستیم در این چهل سال هیچ کار اساسی با پاکستان داشته باشیم. وقتی به سمت مرز می‌رویم بیابان است؛ نه راه آهن درست و حسابی، نه اتوبان مناسب و نه بازارچه‌های مرزی هیچکدام وجود ندارد. معتقدم پایه همکاری‌های منطقه‌ای را باید سه کشور ایران، ترکیه و پاکستان دوباره بنا کنند. این سه کشور خوشبختانه هیچ اختلاف مرزی با هم ندارند و حساسیتی وجود ندارد. در هفته اخیر متاسفانه یک مقداری به واسطه اشتباهی که در باکو صورت گرفت حساسیت بیش از حد نشان دادیم معتقد نیستم که اصلا نباید واکنش نشان می‌دادیم اما این همه سر و صدا و تحریک رسانه‌ای جالب نبود در رابطه اثر می‌گذارد و الان هم اثر آن را می‌بینیم.
> اکو، بزرگترین همگرایی شکست خورده جهانی!
ما پیمان اکو داریم که بزرگترین همگرایی جهانی شکست خورده است که هیچ دستاوردی در بیست سی سال گذشته نداشته است نتوانسته حتی یک لغو روادید بین این کشورها ایجاد کند این مسئله یک اولویت ابتدایی در یک همگرایی منطقه‌ای است. بنابراین باید سه قدرت بزرگ و پرجمعیت که ذکر کردم و از نظر نظامی هم قدرتمند هستند با هم همراه شوند همکاری کنند و به تدریج بقیه هم بر اساس معیارهایی به اینها بپیوندند. این سه قدرت توانایی همگرایی را دارند و بعد از یکی دو سال برسیم به جایی که در سطح گسترده، روابط اقتصادی صادرات و واردات و مهم‌تر از همه لغو انجام تعهدات مالی با پول ملی این سه کشور داشته باشیم و قطعا در آن زمان تحولات مهم اقتصادی در کشور رخ خواهد داد.
> جنوب ایران؛ ملغمه‌ای از دوستی‌ها و دشمنی ها
در جنوب ایران شاهد دو مسئله هستیم کشورهایی که هم پیمان با عربستان هستند و طبیعتا علیه جمهوری اسلامی موضع دارند مثل بحرین، امارات و عربستان. اما در خلال این کشورها ما عمان، قطر و کویت را داریم که چندان تنشی با جمهوری اسلامی ایران ندارند. آیا قائل به این هستید که با توجه به تغییراتی که بعد از درگذشت سلطان قابوس در عمان اتفاق افتاد نقش قطر و عمان در آینده تحولات منطقه‌ای و ژئوپولتیک خاورمیانه جابه‌جا خواهد شد و آیا این جا به جایی می‌تواند به نفع ایران باشد؟
در حوزه خلیج فارس در چهار سال گذشته تحولاتی دیدیم که یکی از آن‌ها تندروی کشورهایی مثل عربستان، بحرین و امارات نسبت به ایران. این تغییرات به دلیل تحولاتی بود که در کاخ سفید رخ داد یعنی اینها را پرخاشگر کرد یعنی کاخ سفید که دشمنی‌اش با ایران را حداکثری کرد به آقای ترامپ چسبیدند و با تغذیه مالی کاخ سفید و دولت وی سعی کردند منتهای بدذاتی آقای ترامپ علیه ایران را برانگیزند. اینها به اوج دشمنی با ایران رسیدند به ویژه امارات. اتفاق دوم هم اختلافاتی بود که در دوره آقای ترامپ در بین اعضای شورای همکاری خلیج فارس رخ داد و علت آن هم این بود که قطر آماده نبود که خواسته‌هایی که عربستان و امارات در رابطه با ایران با کاخ سفید داشتند عملیاتی کند چون منبع ثروت قطر به منبع ثروت ایران در عسلویه چسبیده است بنابراین در اینجا می‌بینیم قطر به تدریج از آنها جدا شد ضمن اینکه مسائل دیگری چون اخوان المسلمین، ترکیه و نتایج منفی بهار عربی هم بود که دو سیاست دوگانه قطر با امارات و عربستان داشت. اینها به اوج خود رسید به طوری که قطر در معرض خطر قرار گرفت و در تحریم، ایران به دوحه کمک کرد. این کمک ایران در لحظه بحرانی که هم از نظر نظامی در خطر قرار داشت هم از نظر اقتصادی در ذهن قطری‌ها باقی مانده و از خود می‌پرسند که چرا ما باید به ایران دشمنی کنیم.
> قطر می‌خواهد نقش مثبت‌تری درباره ایران و آمریکا
بازی کند
قطر می‌خواهد نقش مثبت‌تری را درباره ایران و آمریکا بازی کند و چنین نقشی را هم بازی کرده اما درباره عمان من هنوز تصور نمی‌کنم که بتوانیم بگوییم که تغییر و رویکرد جدیدی در رابطه با ایران می‌بینیم. یعنی هنوز خود را نشان نداده است. هنوز پادشاه و دولت جدید و به ویژه وزیر خارجه جدید آن طور که باید جا نیفتاده اند. اتفاقا وزیر خارجه جدید عمان یکی از دوستان صمیمی ایران است. بنابراین تصور می‌کنم ما نبایستی مثلا اگر قطر و عمان بخواهند بین ایران و غرب یک حالت واسطه‌ای داشته باشند یکی از آنها را بلرزانیم. اتفاقا باید با هردو کار کنیم. ما بیشتر از این می‌توانیم با این دو کشور کار کنیم و وقتی ما به هر دو آنها نزدیک شویم قطعا باید اقداماتی کنیم که قطر و عمان هم به هم نزدیک‌تر شوند. البته به هم نزدیک هستند. این نکته را نباید فراموش کنیم که بحران خلیج فارس به این زودی‌ها پایان نمی‌یابد. در خلیج فارس قطر دیگر نمی‌خواهد بنده عربستان باشد.یک روز بنده بودند چون این ثروت نمی‌توانست کارایی خود را به طور کامل انجام دهد الان اینها خودشان در منطقه نقش بازی می‌کنند. امارات روزگاری تصورش این بود که توسعه یابد. در واقع نگاه به درون داشت. حالا امارات برای خود کد منطقه‌ای تعریف کرده.یعنی می‌خواهد خود را به عنوان قدرت منطقه‌ای جا اندازد. البته لوازم و ابزارش را ندارد یکی از ابزارهای مهم قدرت منطقه‌ای جمعیت است که یک میلیون فقط جمعیت بومی دارد و هفت میلیون مهاجر هستند لذا امارات از نگاه به درون به نگاه به بیرون رفته چون ثروتش بیشتر شده. الان مداخلات نظامی هم دارد.حتی به یونان کمک نظامی می‌کند که. بتواند با ترکیه سرشاخ شود. مثلا به جیبوتی کمک می‌کند در دریای سرخ و در یمن فعالیت می‌کند. اعتقاد دارم امارات هم دیگر نمی‌خواهد بنده عربستان باشد. هر کدام از اینها چه امارات چه قطر برای خود کد منطقه‌ای انتخاب کردند و در رقابت قرار گرفتند. امارات یکی از دلایلی که اسرائیل را به منطقه آورد جدا از امنیت برای تقویت خود به عنوان تثبیت یک قدرت منطقه‌ای بود.
> امارات به بخشی از خاک عمان دست‌اندازی خواهد کرد؟!
شک نکنید امارات برای تثبیت قدرت منطقه‌ای و رقابت با عربستان و قطر و حتی ایران در دراز مدت چشمداشت به شبه جزیره مسندام عمان دارد و به این فکر است که در آینده به آنجا نفوذ کند. بعد بتواند به جزیره هرمز تسلط پیدا کند. و این چیزی است که خوشایند اسرائیلی‌ها است. یعنی الان اسرائیلی‌ها این را در ذهن دارند که یا عمان با ما کنار می‌آید و ما کنار تنگه هرمز برویم یا اینقدر روابط مان با امارات را تقویت کنیم که امارات بتواند در آینده این قدرت منطقه‌ای که دنبالش است که یکی از پارامترهایش حضور در کنار تنگه هرمز است تقویت شود.
> کویت؛ گوشه گیر و محافظه کار
آیا کویت بین قدرت‌های منطقه کم کم گوشه‌نشینی و گوشه امن را انتخاب می‌کند؟
بله. علت آن این است که ظرفیت کویت از لحاظ جغرافیایی برایش مشکل ایجاد کرده یعنی یک طرف هر روز نگران عراق است که در عراق و سر و صدایی ایجاد نشود. از یک طرف نصف مدیران سیاسی آن طرفدار عربستان هستند. در کویت دو گروه با هم درگیر هستند.یک دموکراسی نسبی در کویت بر خلاف پنج کشور دیگر خلیج فارس وجود دارد. پارلمان فعال است که گروه‌های اسلام گرا گرایشات اخوانی دارند. یک گروه هم که طرفدار عربستان هستند و قدرت دارند. پادشاه هم (مانند پادشاه کشورهای دیگر نیست که قدرت برتر باشد) تاثیرپذیر است و سعی می‌کند تعادل ایجاد کند. بنابراین مشکلات داخلی از یک طرف فشار عربستان و نگرانی از عراق از طرف دیگر، کویت نمی‌خواهد با ایران هم مشکل پیدا کند.
> عراق کشور بحران‌ها و اعتراضات
همسایه غربی ما که در معادلات سیاسی ایران بسیار جایگاه ویژه‌ای دارد کشور عراق است. یکی از جاهایی است که وزن کشی ایران و آمریکا در ملموس‌ترین حالت ممکن در حال انجام است و هر دو کشور سعی می‌کنند نقش منطقه‌ای خود را حداقل در عراق حفظ کنند.
عراق یک کشور شکننده است. از بین 15 همسایه ایران هیچ کشوری به مانند عراق اینقدر شکنندگی ندارد. یک سوم دولت عراق اکنون از کنترل دولت مرکزی خارج است و پول می‌گیرد. از جنوب هم که می‌خواهد به شمال رود تحت کنترل است و حتی این قسمت برای خودش قراردادهای بین‌المللی امضا می‌کند. عراق برای ما از قدیم مهم بوده.زمانی که امپراطوری عثمانی بر عراق مسلط شد و بعد هم انگلیسی‌ها عراق را گرفتند ایران همیشه در جنوب عراق نفوذ داشته و حتی عثمانی‌ها و انگلیسی‌ها این نفوذ را به رسمیت شناخته بودند. تبادلاتی که از لحاظ
زوار می‌شد و هم چنین نقشی که علما داشتند آنها هم احساس می‌کردند که بهتر است در این قضیه دخالت نکنند. متاسفانه بعد از شکل‌گیری حکومت بعدی در عراق به تدریج این ارتباطات قطع شد. به نحوی که زمانی که جنگ شروع شد هیچ نفوذی نداشتیم. بعدها که رژیم صدام سقوط کرد و عراق به هم ریخت ایران جایگاه قبلی خود را در عراق به دست آورد. برای رسیدن به این جایگاه تلاش زیادی کردیم اما متاسفانه چون سقوط صدام مهم‌تر از متن بود بابت حضور و نفوذ نیروهای جهانی مثل انگلیس و آمریکا تقریبا رقابتی را با ایران شروع کردند. درگیری‌هایی بود که هنوز هم اثرات آن را می‌بینیم.
> از نظر ژئوپلتیکی، ترکیه کشور خیلی مهمی است
ترکیه خودش سر پرسودایی دارد دنبال بازیابی گذشته تاریخی‌اش است اگرچه کتمان می‌کند اما حرکت هایش نشان می‌دهد که آقای اردوغان برای آینده برنامه‌هایی دارد.
ترکیه از نظر ژئوپلتیکی کشور خیلی مهمی است. تنگه‌های مهم دنیا را در اختیار دارد. دریاهای مهم دنیا را در اختیار دارد. حد فاصل آسیا و اروپا قرار گرفته. جمعیت قابل توجهی دارد. ژئوپلتیک تمدنی آن خیلی قوی است. همسایه ما هم که است و اینکه اختلاف مرزی نداریم و اتفاقا رویکرد مردم ترکیه نسبت به ایران مثبت است و رویکرد مردم ایران هم نسبت به ترک‌ها مثبت است. ضمن اینکه یادمان نرود در ترکیه از 85میلیون جمعیت 20 تا 30 میلیون شیعیان علوی و کرد‌ها
هستند. این‌ها نگرش مثبت به ایران دارند. بنابراین جمعیت ترکیه مثل ایران جمعیت متفاوتی است که خیلی می‌شود با آنها ارتباطات فرهنگی برقرار کرد. ترکیه علاوه بر نکاتی که اشاره کردم یک موفقیت بزرگی در طول سه دهه گذشته به لحاظ اقتصادی به دست آورده. یعنی اگر بگوییم در جهان سوم پنج کشور است که در سه چهار دهه اخیر بسیار موفق بودند یکی ترکیه است که الگو بوده.
> از قدرت سرمایه‌گذاری ترکیه غافل شدیم
در 3 ـ 4 سال گذشته که اقتصاد ترکیه با مشکلاتی روبه‌رو شده به دلایلی که می‌گویم این را صرف نظر می‌کنم. اما هنوز آن روند ادامه دارد و صاحب تکنولوژی شده که از غرب گرفته سرمایه‌های جذابی جذب کرده اما ما نتوانستیم از اینها استفاده کنیم ما ترکیه را در سرمایه‌گذاری در ایران نیاوردیم در حالی که ترکیه می‌توانست در بخش‌های مختلف با ایران همکاری کند. ما ترکیه را صرفا سمت تجارت هل دادیم.یعنی کالاهای متفاوتی از ترکیه وارد ایران شود تا حدی که مثلا به ده میلیارد دلار در سال برسد. همیشه که لازم نیست آلمانی‌ها و فرانسوی‌ها سرمایه‌گذاری کنند در زمینه‌های مختلف از لوازم خانگی تا پارچه تا نفت و گاز و راه آهن و لوله‌گذاری و جاده‌سازی ترک‌ها می‌توانستند کمک کنند. ولی ما همه‌اش فکرمان به سمت کشورهای بزرگتر است. ولی آن‌طورکه غرب از ترکیه استفاده کرد ما از ترکیه استفاده نکردیم.
به ترکیه گاز دادیم آنها هم راضی بودند و همین طور نفت.
در زمان دولت قبل نفت را 140 دلار فروختیم به طرق مختلف
سود هنگفتی پول به ترکیه رساندیم بر خلاف الان که ترک‌ها احساس می‌کنند ایران چه سودی برای ما دارد. توریستش را که در کرونا قطع کرده دلارش هم که 25 ـ 30 تومان شده اگر کسی با یک میلیون تومان به ترکیه می‌آمد الان باید ده میلیون خرج کند که الان این پول در دست اکثریت مردم ایران نیست. دیگر این ایران، ایران قبل نمی‌شود. چرا ما فقط به این مسائل اقتصادی توجه کردیم چرا به کارهای زیربنایی وصل نکردیم که ترکیه الان چنین چیزی در ذهنش نیاید.
> به سیاست نئوعثمانی بی‌جهت حساس شده ایم!
تصور می‌کنم ما باید با ترکیه مانند عراق کار بزرگ انجام دهیم. یک توافق استراتژیک با ترکیه ببندیم. پیوندهای مان را قوی کنیم. هنوز هم معتقدم پیمان با ترکیه و پاکستان باید در اولویت باشد. ما بسیار به سیاست نئوعثمانی گری ترکیه حساسیت نشان دادیم. ترکیه در لیبی کار می‌کند خب به ما چه. نمی‌گویم حساس نباشیم. ترکیه در دریای سیاه دنبال نفت و گاز است. با یونان، قبرس و اسرائیل درگیر است. اگر به نفع مان است که با ترکیه کار کنیم اگر به ضررمان است اینقدر آن را بزرگ نکنیم. ببینیم ترکیه کجا به ما خسارت می‌زند و آنجا است که باید با ترکیه صحبت کنیم. اگر ترکیه در عراق 15 ـ 20 میلیارد کار می‌کند ما عرضه‌اش را نداشتیم کار کنیم. اگر در قفقاز کار اقتصادی می‌کند چرا ما ضعف خودمان را نمی‌بینیم.الان دولت جدیدی در ازبکستان سر کار آمده که در استراتژی روابط خارجی‌اش ایران را در اولویت قرار داده. 500 میلیون گذاشته‌اند که خط آهن را به ایران وصل کنند که خود را به دریاهای آزاد وصل کنند. وقتی ترکیه در ازبکستان چندین میلیارد دلار کار تجاری می‌کند الان دو سال است که ازبکستان این پول را برای کار با ایران کنار گذاشته ما نتوانستیم آن طور که باید از آن استفاده کنیم و روابطمان نزدیک کنیم.حالا چرا باید به ترکیه خرده بگیریم که به سرمایه‌گذاری در کشورها وارد شده؟
> با آمدن بایدن روابط واشنگتن آنکارا تیره نمی‌شود
باید توجه داشته باشیم که ضعف بخش خصوصی مان است که ورود نکرده، بخش خصوصی مان را تقویت نکردیم. بنابراین ما باید یک استراتژی با ترکیه تعریف کنیم و اجازه ندهیم دشمنان ما از این فضا استفاده کنند. تصور نمی‌کنم تحلیلی که گفته می‌شود با آمدن آقای بایدن روابط شان تیره می‌شود درست باشد. درست است که آقای اردوغان روابط شخصی با ترامپ برقرار کرده بود و ترامپ را چون قطری‌ها گول زد اما آقای اردوغان همین هفته شروع کرده با بایدن
و دولتش تماس بگیرد. یک حسن سیاست خارجی ترکیه این است که وقتی در بحران با یک کشوری قرار گیرد آن را ادامه دار نمی‌کند. سریع رنگ عوض می‌کند حتی با همین عربستان دوباره شروع به کار کردن کرده است. چون
احساسش این است که اروپا تحریم‌هایی را بر ترکیه تحمیل می‌کند و ضررهای اقتصادی آنجا می‌کند. حالا با این‌ها کار کند که این ضررها و تحریم‌هایی که عربستان در کالاهای ترکیه اعمال کرده بردارد و آن را جبران کند. ما یک مقدار سخت‌گیری می‌کنیم اما ترکیه سریع تاکتیک هایش را عوض می‌کند. بله ما اختلافاتی ممکن است با ترکیه داشته باشیم که از زمان جنگ سوریه خود را بروز داده است. ما اینقدر نقاط مشترک با ترکیه داریم که قابل شمارش نیست. باید یک استراتژی با ترکیه و پاکستان تدوین کنیم.یک قدرت شویم و بقیه همسایگان دور این سه کشور را با خود جمع کنیم. آقای اردوغان در دنیا معروف به سیاست مداری است که در یک ساعت چند موضع سیاسی می‌گیرد. یعنی خیلی سریع تغییر موضع می‌دهد.حسنی که آقای اردغان دارد این است که هر اشتباهی هم کند نگاهش به منافع مردم ترکیه است. درگیری‌ها در مدیترانه، لیبی، یونان و... همه بحث منافع ملی ترکیه است. او دنبال نفت و گاز است.