سود ترکیه از پیروزی آذربایجان در جنگ با ارمنستان

اگرچه آذربایجان برای پیروزی خود مدیون ترکیه است، اما روسیه نقش خود را به عنوان نماینده قدرت منطقه ای حفظ می کند. در نتیجه، باید دید که روسیه زین پس منافع ترکیه را در سوریه و دیگر صحنه ها در نظر خواهد گرفت یا خیر. معلوم نیست که ترکیه بتواند از موفقیت خود در جمهوری آذربایجان برای پیشروی در دیگر صحنه ها استفاده کند.
به گزارش دیپلماسی ایرانی ، «نیکلاس دنفورث» در  ریسپانسیبل استیت کرفت نوشت که گروه بحران بین المللی در سال 2011 نوشت اگر جنگی بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان آغاز شود، ترکیه با خطر «درگیری» در جنگ مواجه خواهد شد چرا که «فشار افکار عمومی» احتمالا آنکارا را به سمت مداخله در حمایت از باکو «در مغایرت با منافع گسترده تر سیاست خارجی آن» سوق می دهند؛ در این مقاله اینطور نتیجه گرفته شد که مقامات ترکیه همه تلاش خود را برای ممانعت از «جنگ ایراوان-باکو» که «یک سناریوی وحشتناک» برای آنها خواهد بود، به کار می بندند. اکنون سال 2020 است و سیاست خارجی ترکیه به وضوح در یک دهه گذشته به شدت تغییر کرده. ترکیه نه تنها از مداخله در جنگ 44 روزه اخیر اکراه نداشت، که با شور و هیجان این کار را کرد چون با منافع تازه تعریف شده آن تطابق داشت.
وقتی جنگ آغاز شد، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، اعلام کرد «با همه منابع و قلب خود» به حمایت از جمهوری آذربایجان ادامه خواهد داد. به گزارش رویترز، این حمایت با افزایش فروش سلاح از جمله معامله ای 77.1 میلیون دلاری در ماه سپتامبر همراه بود. ترکیه همچنین صدها جنگجوی شورشی سوری را برای تقویت جمهوری آذربایجان به خطوط مقدم جبهه منتقل کرد، اگرچه این اقدام بیشتر از آنکه در میدان جنگ سودمند باشد، با خشم بین المللی مواجه شد. همه این اتفاقات با تغییرات گسترده در سیاست خارجی ترکیه که به طور فزاینده در تغییر پویایی منطقه ای به نفع خود استفاده از نیروهای نیابتی را به استفاده از قدرت سخت اولویت می دهد، تطابق داشت. ترکیه با درک جهان درگیر هرج و مرج و چند قطبی شده، بر تمایل به اقدام مستقل یا حتی در مخالفت مستقیم با متحدان پیشین غربی در عین ایجاد رابطه همکاری و رقابتی با روسیه اصرار ورزید.
ترکیه در قفقاز سعی کرد فرمول خود برای مداخلات کم هزینه و با تاثیرگذاری زیاد که قبلا در شمال سوریه و لیبی اعمال کرده بود را تکرار کند. یک تفاوت اساسی در این بود که جمهوری آذربایجان یک شریک بسیار قوی تر نسبت به گروه های نیابتی ترکیه در لیبی و سوریه بود و از این رو، حصول دستاوردهای چشمگیرتر در کوتاه مدت را ممکن ساخت. با این وجود، ترکیه باز هم با همان مسائل، نگرانی ها و مخاطرات ناشی از مداخلات قبلی خود مواجه است.


جمهوری آذربایجان همواره از همدلی عمیق ترکیه، به ویژه در میان ملی گرایان راست گرا برخوردار بوده است. اما تا حدود یک دهه پیش، این همسویی ملی گرایانه با جمهوری آذربایجان با انگیزه های استراتژیک رقابت می کرد. پس از جنگ سرد رویکرد ترکیه در قبال روسیه و منطقه ای که پیشتر تحت کنترل آن بوده، محتاطانه بود. آنکارا ترجیح داد تا در مواردی که برای منافع خود ضروری می دانست، در هماهنگی با متحدان ناتو و محافظه کارانه عمل کند. بنابراین، در سال 1990 که جنگ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان آغاز شد، ترکیه از درگیر شدن مستقیم خودداری کرد و حتی وقتی جنگ به نفع ارمنستان پیش رفت، ترکیه اقدامات خود را به بستن مرز با ارمنستان و آموزش افسران آذربایجانی محدود و از تلاش های دیپلماتیک برای حل منازعات پشتیبانی کرد.
اکنون یک دهه از آن زمان گذشته و رویکرد ترکیه در قبال منطقه قفقاز فعالانه و مستقل تر شده است. اما در عین حال، یک سری انگیزه های اقتصادی جدیدی هم وجود دارد که ترکیه را به صلح و ثبات علاقمند می سازد. افتتاح خط لوله باکو-تفلیس-جیحان در سال 2005 امیدها را به ادغام منطقه ای و تبدیل شدن ترکیه به یک قطب حیاتی و سودآور انرژی افزایش داد. این چشم انداز پویا که با سیاست معروف «مشکلات صفر با همسایگان» احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه سابق، در ارتباط بود، ترکیه را در 2009 به عادی سازی روابط با ارمنستان سوق داد. وقتی جمهوری آذربایجان با همکاری تندروهای ترکیه این طرح را بر هم زد، بسیاری در آنکارا از پیروزی تاسف بار ملی گرایی قرن بیستم بر منافع روشنگرانه قرن بیست و یکم سخن گفتند. 
در سال های بعد اما شماری از تحولات غیرمرتبط تفکر سیاست خارجی ترکیه را به جهتی متفاوت و تاریک سوق دادند. بروز جنگ داخلی در سوریه، بازگشت خشونت آمیز درگیری های کردهای ترکیه و کودتای ناموفق 2016، همگی در درک آنکارا از عملکرد در یک فضای خصمانه تر نیازمند واکنش تهاجمی تر تاثیر داشتند. این ادراک ترکیه را به سمت یک سری مداخلات نظامی سوق داد. ترکیه در سال 2019 به کمک دولت توافق ملی در لیبی شتافت و به آن در مقابله با حمله نیروهای تحت حمایت روسیه، مصر و امارات متحده عربی کمک کرد و در اوایل سال 2020 که نیروهای دولت سوریه مورد حمایت روسیه به آخرین مقر تحت کنترل شورشی ها در در ادلب حمله کردند، ترکیه در تلاشی نسبتا موفقیت آمیز سربازان و خودروهای زرهی خود را به خاک سوریه اعزام کرد. این مداخلات به نوبه خود یک پویایی رقابتی ایجاد کردند که در حال حاضر مشخصه روابط ترکیه و روسیه است. مسکو و آنکارا ابتدا در درگیری های نیابتی از طرف های مخالف حمایت و سپس برای مذاکره بر سر قطعنامه های صلح به هزینه بازیگران غربی، همکاری می کنند.
از این رو، حتی وقتی دستاوردهای ترکیه متحدان روس را خشمگین کرد، روسیه برای تضعیف نفوذ آمریکا و اروپا در سوریه و لیبی، مداخله ترکیه را پذیرفته است. به علاوه، شرایط اینطور نبوده که مسکو هیچ سودی نبرد چون اگر مجبور به مواجهه مستقیم نظامی با آنکارا می شد، همواره قدرت بیشتری داشت و این امر ترکیه را در برابر روسیه محتاط نگه داشت. با توجه به این پس زمینه، درگیری ارمنستان و جمهوری آذربایجان فرصتی به آنکارا داد تا روابط خود را با مسکو در یک صحنه جدید که در آن قدرت بیشتری دارد، گسترش دهد. آنکارا امیدوار است با تغییر آنچه گالیپ دالایی «تعادل آسیب پذیری» خوانده است، اهرم نفوذی در برابر مسکو به دست آورد که شاید بتواند از آن در سوریه یا مدیترانه شرقی به سود خود استفاده کند.
با این حال، حتی پیروزی آشکار جمهوری آذربایجان در میدان نتوانست مزایای ژئوپلیتیک خاص مد نظر ترکیه را فراهم آورد. روسیه به ترکیه پیشنهاد نشستن پای میز مذاکره را نداد و احتمال حضور صلحبانان ترک در ناگورنو-قره باغ را رد کرد. این بدان معناست که اگرچه حمایت های ترکیه امکان بازپس گیری مناطق اشغالی را برای جمهوری آذربایجان فراهم آورده، اما همچنان همکاری با روسیه برای این کشور اهمیت بیشتری دارد.