9 دی تبلور بصیرت ایمانی

حجت‌الاسلام محسن محمدی*: همچنانکه برای بقای ایمان در عرصه عرفان و اخلاق و تربیت، به عمل صالح نیاز داریم و ایمان و عمل صالح مکمل یکدیگرند، در عرصه سیاست نیز ایمان و بصیرت مکمل یکدیگرند و هر یک از آنها به تنهایی کافی نیست. بصیرت بدون ایمان حاصل نمی‌شود و ایمان بدون بصیرت در عرصه سیاسی - اجتماعی باقی نمی‌ماند، پس برای انقلاب و تشکیل نظام سیاسی فقط ایمان کافی نیست. امام آنگاه که بر عرصه اجتماع و سیاست وارد می‌شود فقط به مردمان مومن نیاز ندارد بلکه به مردمانی نیاز دارد که هم مومن‌اند و هم بصیر. البته بهتر است بگوییم ایمان کامل ایمانی است که در عرصه فردی باقی نمی‌ماند و در عرصه اجتماعی نیز تبلور می‌یابد و حفظ می‌شود. این ایمان اجتماعی - سیاسی شده را بصیرت می‌نامیم که شرط بقا و توسعه و کمال ایمان در عرصه فردی هم هست.  آنها که در کنار امام حسین(ع) بودند و حضرت را تنها گذاشتند همان شیعیان با انرژی و پرشور و عشق و علاقه کوفه بودند که پس از شهادت حضرت هیچ‌گاه خود را نبخشیدند و همواره آه و ناله داشتند. آنها بی‌ایمان نبودند ولی بی‌بصیرت بودند. بهتر است بگوییم ایمان‌شان از حیطه فردی به عرصه اجتماعی راه نیافت و به این ترتیب ایمان فردی‌شان نیز به خطر افتاد.    *  دشمن‌شناسی و بصیرت بخشی از هویت ما در امور سلبی است؛‌ یعنی آن چیزی که نیستیم و کارهایی که نباید انجام دهیم. از اینجا مفهومی کلیدی به نام دشمن در نظام اندیشه دینی راه پیدا می‌کند. از این رو بخشی از هویت ما را این نکته تعیین می‌کند که دشمن ما کیست؟ از این جهت شعار مرگ بر آمریکا همواره بخش مهمی از هویت و مبانی انقلاب بوده و هست. بر این اساس بصیرت بدون دشمن‌شناسی ایجاد نخواهد شد. دشمن هیچ‌‌گاه از دشمنی دست برنمی‌دارد هر چند ما غافل باشیم، چنانکه امام علی علیه‌السلام فرمود: مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ؛ هر کس از دشمن آسوده بخوابد، دشمن نسبت به او نخواهد خفت. (نهج‌البلاغه / نامه 62) تاریخ اسلام نشان می‌دهد هر گاه مسلمانان دشمن‌شناسی نکرده‌اند شکست خورده‌اند؛ مانند نهضت مشروطه، قیام ملی شدن صنعت نفت و برخی انقلاب‌های عربی معاصر.  قرآن اصلی‌ترین متن بصیرت‌بخش اسلام است. نیمی از قرآن درباره دشمنان اسلام (کفار، منافقان و یهود) است تا همواره مسلمانان را به این نکته دعوت کند که از دشمن غفلت نکنید.  تاریخ امری ایستا و منحصر در گذشته نیست، بلکه چراغ آینده است. وقتی جریان تشیع در تاریخ معاصر را نگاه می‌کنیم می‌بینیم چه راحت تاریخ تکرار می‌شود و بی‌بصیرتی‌ها به جریان تشیع ضربه می‌زند. حوادث پس از ارتحال پیامبر همواره باعث درس‌آموزی و عبرت‌گیری است. در این بخش «بصیرت» را با ۳ متغیر «ولایت»، «‌خواص» و «نفوذ» تحلیل می‌کنیم. اینها واژگان کلیدی در گفتمان سیاسی مقام معظم رهبری است.  1- ولایتمداری مهم‌ترین درس این ایام دفاع از حریم ولایت و ولایتمداری است، چرا که ولایت تداوم مسیر نبوت و اصل اساسی دین است که بدون آن سایر اصول و فروع دین یا از بین می‌رود یا دچار انحراف می‌شود. حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با بینشی عمیق، جان‌ شریف‌شان را برای تحقق این اصل مهم، فدا کردند تا بی‌بصیرتی و عافیت‌طلبی و مسامحه‌گری کسانی که پیام ولایت در غدیر را درک نکرده بودند،‌ جامعه اسلامی را دچار انحراف نکند.  تاریخ شیعه نشان می‌دهد هر موقع شیعیان در حریم ولایت بوده‌اند، پیروز شده‌اند و هر‌ گاه از آن دور شده‌اند، ضربه خورده‌اند. تاریخ انقلاب، بهترین الگو و مثال برای این موضوع است. در هر برهه از انقلاب که پشتیبان ولایت فقیه بوده‌ایم بر دشمن غلبه کرده‌ایم و هرگاه از این مسیر فاصله گرفته‌ایم، دشمن بر ما غلبه کرده است؛ چنانکه در 9 دی،‌ این ولایت فقیه بود که توطئه‌های دشمن را خنثی کرد. در گفتمان شیعی، بصیرت در پرتو ولایت بازتولید و در جامعه منتشر می‌شود.  2- انحراف خواص و انحراف جامعه  خواص همواره در ایجاد مسیر تاریخ مؤثر بوده‌اند. انحراف خواص می‌تواند سبب انحراف جامعه شود، مگر اینکه عموم جامعه دچار بصیرت باشند تا بتوانند خواص را به راه راست بکشانند یا اینکه سایر خواص بصیر خلأ خواص بی‌بصیرت را در هدایت جامعه برعهده گیرند و تلاش کنند خواص بی‌بصیرت را به مسیر ولایت بازگردانند.  بر این اساس یکی از نکات مهم درباره خواص، بحث ریزش خواص یا خواص منافق است. دشوارترین مرحله عملکرد خواص در جایی است که آنها در یک دو راهی و آزمون بزرگ قرار می‌گیرند و خواصی که قبلا در جریان حق بودند به اردوی باطل نقل مکان می‌کنند. در اینجا تشخیص حق و باطل برای عوام دشوار می‌شود. سخن امیرمؤمنان(ع) چه زیباست که فرمودند: ان دین‌الله لا یعرف بالرجال، بل بایه الحق، فاعرف الحق تعرف اهله. (مجمع البیان، ج 1، ص 211) حق را از روی اصول و ضوابطش بشناسید نه افراد، زیرا ممکن است افراد جبهه حق دچار لغزش شوند و به جریان باطل بپیوندند. تاریخ انقلاب اسلامی در موارد متعدد شاهد ریزش خواص بوده است. جالب این است که در این مسأله بسیار مهم عوامی که در مسیر ولایت بودند به بصیرت سیاسی دست یافتند و از خواص بی‌بصیرت هم پیشی گرفتند.  3-  نفوذ و ایجاد انحراف دائمی دشمن انحراف همیشه در کمین جامعه اسلامی بوده و دشمن در صدد انحراف در جامعه است. حتی در جامعه‌ای که تنها چند روز است نبی ‌اکرم(ص) از آن رخت بر بسته نیز دشمن در کمین است تا جامعه را از مسیر مستقیم خارج کند.  در تاریخ انقلاب اسلامی نیز می‌بینیم دشمن هیچ‌گاه از دشمنی دست برنداشته و فقط روش‌ها و ابزارهای دشمنی را تغییر داده است. دشمن حتی هنگام پیروزی ملت ایران پس از شرکت فراگیر در انتخابات ریاست‌جمهوری از پا ننشست و در شکلی جدید دشمنی‌اش را اجرا کرد.  دشمن با استفاده از عوامل داخلی بی‌بصیرت به دنبال نفوذ در جامعه اسلامی است. اگر نیروهای داخلی به اصول انقلاب پایبند باشند، راه نفوذ دشمن بسته می‌شود در غیر این صورت دشمن به داخل خانه ما نفوذ خواهد کرد. * دکترای مطالعات انقلاب اسلامی