عيار ماندگاري آيت‌ا... هاشمي

کينه‌ورزي‌هـــاي تـــمام‌نشدني بـــا آيت‌ا... هاشمي، دوست‌داشتني است! چرا دوست‌داشتني؟ خب وقتي همين کينه‌هاي بي‌پايان مي‌شود بهترين سند حقانيت شخصيتي مثل آيت‌ا... هاشمي، دوستش نبايد داشت؟ اصلا اگر اين کينه‌ورزي‌ها نبود، شايد «هاشمي، هاشمي نمي‌شد!» يکي مي‌شد مثل بعضي‌ها که براي مردم، فرقي نمي‌کند! اما کينه‌هاي دوست‌داشتني همين بعضي‌ها، هاشمي را دوست‌داشتني کرده براي مردم، ماندگار کرده در تاريخ انقلاب. اين بعضي‌ها هر کاري کرده و مي‌کنند تا فراموش شود نام «هاشمي». اما نمي‌شود! سال تا سال اسمش را نمي‌آورند. ولي تا يکي مي‌گويد هاشمي! کابوسشان دوباره آغاز مي‌شود. صدها مستند و کتاب و کليپ عليه هاشمي مي‌سازند، انتشار يک برگ خاطراتش، تمام رشته‌ها را پنبه مي‌کند! هزار گفت‌وگو عليه بصيرت و قدرت شناختش مي‌کنند، يک احمدي‌نژاد کافي است، تا رسوايشان کند! تمام صحيفه امام(ره) را زير و رو مي‌کنند، تا نقطه‌اي عليه هاشمي پيدا کنند، فقط نور تعبير جاودان «...چون هاشمي زنده است» چشم‌شان را مي‌زند. سال‌ها دنبال جمله‌اي از «آقا» عليه‌ش مي‌گردند، ولي هر بار تعبير بي‌تکرار رهبري -«هيچ‌کس براي من هاشمي نمي‌شود» - داغ دلشان را تازه مي‌کند. هزار هزار مثال مشابه ديگر مي‌توان زد تا راز کينه‌ورزي‌هاي تمام‌نشدني اين بعضي‌ها روشن شود با هاشمي. خب شما اگر جاي اينها بوديد، با اين همه «بغض بي‌درمان» چه مي‌کرديد؟ اينها در حيات «هاشمي» که حريفش نشدند. در مماتش هم به او ببازند!. تبليغ نامش به صفر رسيده. تاريخ مجمع و دانشگاه آزاد هم خاک شده. هيچ روزي از تقويم به‌ نامش نيست. سوابق خبرگان و نمازهاي جمعه‌اش هم بايگاني شده. نه فرمانده جنگ بوده و نه سردار سازندگي پس از جنگ! رکورددار حضور در انتخابات هم اصلا کسي به نام «هاشمي» نبوده. سالگرد ارتحال «هاشمي» هم که سال به سال، ساکت‌تر برگزار مي‌شود! با همه اينها، پس چرا تمام نمي‌شود اين نام «هاشمي»؟ باور کنيد ريشه تمام کينه‌ورزي‌ها عليه هاشمي همين مساله است. «کينه‌هاي بي‌پاياني» که خودش شده يک شاخص تمام‌عيار براي دوست داشتن «هاشمي» توسط مردم. اصلا «عيار ماندگاري هاشمي» را مي‌توان از مرام و عاقبت «کينه‌ورزانش» شناخت. به اسامي آنها نگاه کنيد. کدام شخصيت بامرامي را از هر جناحي، در هر لباس و جايگاهي سراغ داريد که «کينه از آيت‌ا... هاشمي» به دل داشته و آنها سرخوش باشند؟ واقعا وقتي تحمل «کينه بي‌مرام‌ها» براي خود «آيت‌ا... هاشمي» دوست‌داشتني بود و «مرگ آرام» و «عزت بي‌پايان» هم شد پاداش صبرش، چرا براي ما نباشد؟! غمناک نبايد بود از طعن حسود، اي دل/ شايد که چو وابيني خير تو در اين باشد/ هر کو نکند فهمي زين کلک خيال‌انگيز/ نقشش به حرام ار خود، صورتگر چين باشد/جام مي و خون دل هر يک به کسي دادند/ در دايره قسمت اوضاع چنين باشد/ در کار گلاب و گل حکم ازلي اين بود/ کاين شاهد بازاري وآن پرده‌نشين باشد/ آن نيست که حافظ را رندي بشد از خاطر/ کاين سابقه پيشين تا روز پسين باشد!